محمد بن عبدالوهاب و تکفیر عالمان معاصرش
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمد بن عبدالوهاب زمانی که با کمک محمد بن سعود به قدرت رسید، به مقدسات مسلمانان توهین کرد و تعداد زیادی از مسلمانان را کشت. وی با عالمان معاصر خود بسیار بد سخن میگفت و آنان را به شرک و کفر متهم میساخت.
سلیمان بن سحیم متوفای 1181 قمری از علمای دوران محمد بن عبدالوهاب است که در شهر ریاض کرسی تدریس داشت. وی به خاطر روشنگریهایش مغضوب محمد بن عبدالوهاب قرار گرفت. محمد بن عبدالوهاب در نامهای خطاب به او نوشت: «اما تو! مردى جاهل، مشرك و دشمن دين خدا هستى. تو جاهلانى را كه از دين اسلام متنفرند و شرك و دين پدرانشان را دوست دارند، به اشتباه مىاندازى و گرنه اين جاهلان اگر قصدشان پيروى از حق بود، مىدانستند كه كلام تو چه قدر فاسد است.»[1] وی همچنین به او مینویسد: «تو و پدرت، گرفتار كفر آشكار، شرك و نفاق شدهايد. تو و پدرت تا امروز معناى شهادت به لااله الا الله را نمىفهميديد، اگر خداوند در روز قيامت از من سؤال كند، من به اين مطلب شهادت خواهم داد كه تو و پدرت تا امروز معناى لا اله الا الله را نمىدانستيد. من اين مطلب را به صورت آشكار براى تو روشن كردم تا شايد به سوى خداند بازگردى و وارد دين اسلام شوى؛ البته اگر خداوند تو را هدايت كند، و گر نه براى هر كسى كه به خداوند و روز قيامت ايمان دارد وضعيت شما روشن است و مىداند دشمنى با شما واجب است؛ همانطورى كه خداوند فرموده است: هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمىيابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند».[2]
یکی دیگراز علمای معاصر محمد بن عبدالوهاب شخصی به نام شیخ عبدالله بن عیسی المویسی متوفای 1175قمری است. این عالم اهل سنت نیز به روشنگری پرداخت و مردم را از پیروی محمد بن عبدالوهاب برحذر داشت ولی با جملات تند و همراه با تکفیر محمد بن عبدالوهاب روبرو شد.
محمد بن عبدالوهاب در نامهای خطاب به او نوشت: «من يقين دارم كفر كسانى كه گنبد ابوطالب را مىپرستند، به يك دهم كفر مويسى و امثال او نمىرسد.»[3]
چناچه مشاهده کردید محمد بن عبدالوهاب گویا برای خود مقام نبوت قائل است. وی تصور میکند که فقط خودش توحید را فهمیده است و دیگر عالمان اهل سنت، بویی از توحید نبردهاند، به همین جهت به راحتی حکم به کفر آنان میدهد. امروزه عالمان وهابی همین روش را در پیش گرفتهاند و جز خودشان، همه عالمان مذاهب دیگر را سرزنش میکنند و گاهاً تکفیر میکنند و اگر برایشان امکان داشته باشد و بتوانند، قطعا سر همه عالمان اسلامی را از تن جدا خواهند کرد، زیرا به گمانشان فقط آنان هستند که معنای توحید را فهمیدهاند!
نویسنده: م.ج
پینوشت:
[1]. «ولكن أنت رجل جاهل مشرك، مبغض لدين الله، و تلبس على الجهال الذين يكرهون دين الإسلام و يحبون الشرك و دين آبائهم؛ و إلا فهؤلاء الجهال، لو مرادهم اتباع الحق، عرفوا أن كلامك من أفسد ما يكون» عبدالرحمن نجدى، الدرر السنية في أجوبة النجدية، چاپ پنجم، 1417ق، ج 10، ص 39. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. «و قبل الجواب، نذكر لك أنك أنت و أباك، مصرحون بالكفر، و الشرك، والنفاق ... و أنت إلى الآن أنت و أبوك، لا تفهمون شهادة أن لا إله إلا الله، أنا أشهد بهذا شهادة يسألنى الله عنها يوم القيامة، أنك لا تعرفها إلى الآن، و لا أبوك. و نكشف لك هذا كشفا بينا، لعلك تتوب إلى الله، وتدخل في دين الإسلام، إن هداك الله تبين لكل من يؤمن بالله و اليوم الآخر حالكما و الصلاة و راءكما و قبول شهادتكما و خظكما و وجوب عداوتكما كما قال تعالى لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ». عبدالرحمن نجدى، الدرر السنية في أجوبة النجدية، چاپ پنجم، 1417ق، ج 10، ص31. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. «ولكن أقطع: أن كفر من عبد قبة أبى طالب، لا يبلغ عشر كفر المويس وأمثاله» عبدالرحمن نجدى، همان، ج 13، ص 111. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید