برخورد دوگانه در عزاداری

  • 1396/11/10 - 15:42
فرزند ابن عساکر درباره‌ی وفات پدرش می‌گوید: «باران در این سال محبوس تا این که پس از وفات ابن‌عساکر و برداشتن نعش و جنازه او آسمان به شکلی باریدن گرفت که گویی اشک چشمان آسمان بود که به شدن و وفور باریدن گرفته بود.» اما خدا نکند که شیعیان این مطالب را درباره ابا عبدالله الحسین یا یکی پیشوایان معصوم خود بگویند.

فرزند ابن عساکر درباره‌ی وفات پدرش که یکی از علمای بزرگ اهل‌سنت است _ می‌گوید: «باران در این سال محبوس تا این که پس از وفات ابن‌عساکر و برداشتن نعش و جنازه او آسمان به شکلی باریدن گرفت که گویی اشک چشمان آسمان بود که به شدن و وفور باریدن گرفته بود.»[1]

همچنین ذهبی از درگذشت جوینی و مراسم سوگواری او چنین یاد می‌کند: «نخست او را در منزلش به خاک سپردند و آن‌گاه پیکرش را به مقبرة الحسین (شاید کربلای معلّی) انتقال دادند. در مصیبت و ماتم او منبرش را شکسته، بازارها را بسته و مرثیه‌های فراوانی خواندند. او چهارصد شاگرد و طلبه داشت که در سوگ استاد خویش، قلم و قلمدان‌های خود را شکسته و به مدت یک سال به نشانه عزاداری عمامه‌های خود را از سر برداشته در سطح شهر به نوحه‌خوانی و مرثیه‌سرایی پرداخته، فریاد، جزع و عزاداری بسیار نموده و تمام این مدّت کسی جرأت به سر گذاردن عمامه نداشت! طلبه‌ها در شهر می‌چرخیدند و با فریاد و صیحه به نوحه‌سرایی می‌پرداختند.»[2]

اما در مقابل خدا نکند همین مطالب درباره‌ی برگزاری مراسم عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) و یا یکی دیگر از اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) نقل شود که آن‌گاه باید دید آقایان وهابی چگونه آسمان را بر سر شیعیان خراب و گوش فلک را کر کرده و فریاد «وا اسلاماه» سر می‌دهند که بیاید و به فریاد اسلام برسید، که شیعیان درباره‌ی امامان خود غلو و افراط می‌کنند و به همین‌رو از دین خارج گشته و مشرک شده‌اند! به عنوان نمونه شمس‌الدین ذهبی هنگامی که به موضوع عزاداری مردم بغداد برای امام حسین (علیه السّلام) می‌رسد، می‌نویسد: «در روز عاشورای سال 352 هجری برای نخستین بار به دستور معزالدوله بازارها در شهر بغداد بسته شده، بر سردر مغازها پرچم‌های عزا برافراشته، طبّاخان از پخت غذا دست کشیده و برای حسین بن علی (علیهما السّلام) عزاداری و ماتم به پا کردند. زن‌ها نیز برای عزاداری به خیابان‌ها ریخته، موهای خود را پریشان کرده، به صورت‌های خود لطمه زده و با کارهای خود موجبات فریب مردم را فراهم ساختند. خداوند عقل‌های ما را پابرجا سازد.»[3]

پی‌نوشت:

[1]. «توفّی فی الخامس و العشرین من ربیع الآخر سنة ثمان و سبعین و أربع مئة و دفن فی داره ثمّ نقل بعد سنین إلی مقبرة الحسین فدفن بجنب والده و کسّروا منبره و غلّقت الأسواغ... .» سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت، ج 18، ص 476.
[2]. «قال العماد: و کان الغیث قد احتبس فی هذه السّنة؛ فدرّ و سحّ عند ارتفاع نعشه؛ فکأنّ السّماء بکت علیه بدمع و بله و طشه.» معجم الأدباء، أبوعبدالله یاقوت بن عبدالله الرومی الحموی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 4، ص 41.
[3]. «سنة اثنتین و خمسین و ثلاثمائة (352) فیها یوم عاشورا ألزم معزّ الدِولة أهل بغداد بالنّوح و الماتم علی الحسین بن علیّ رضی الله عنه و أمر بغلق الأسواق و علّقت علیها المسوح منع الطّبّاخین من عمل الأطمعة... .» العبر فی خبر من غبر، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، تحقیق: صلاح الدین المنجد، ج 2، ص 300.

برچسب‌ها: 
تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.