آیا حسنین در فتح ایران شرکت داشتند؟

  • 1395/08/19 - 15:51
علاقه مردم ایران نسبت به اهل بیت سابقه دیرینه ای دارد به همین سبب دشمنان ایشان که تاب تحمل این علاقه را نداشتند با استناد به برخی منابع تاریخی بر آن شدند تا شبهه حضور حسنین را در فتح ایران مطرح کرده و ایشان را در قتل عام ایرانیان مجرم معرفی کنند.

علاقه مردم ایران نسبت به اهل بیت سابقه دیرینه‌ای دارد؛ به همین سبب دشمنان ایشان که تاب تحمل این علاقه را نداشتند با استناد به برخی منابع تاریخی بر آن شدند تا شبهه حضور حسنین را در فتح ایران مطرح کرده و ایشان را در قتل عام ایرانیان مجرم معرفی کنند.
یکی از منابعی که این گزارش در آن آمده، تاریخ طبری است؛ طبری در وقایع سال سی ام (غزوه سعید بن عاص) دو روایت آورده که در یکی از آن‌ها اسم حسنین ذکر شده[1] اما در دیگری نامی از آنان وجود ندارد[2]

جالب این‌که هر دو روایت از یک سلسله سند برخوردار است و این تنافض آشکار حاکی از اضافه شدن این دو نام توسط برخی مغرضین به آن گزارش تاریخی، برای رسیدن به اهداف خاصی است.
شاید دلیل جعل این قضیه آن باشد که مردم طبرستان از ابتدا با اسلام اهل بیت آشنا شدند، اما امویان و عباسیان که تحمل چنین چیزی برایشان سخت بود دست به جعل این گزارش زدند تا از محبت مردم طبرستان نسبت به اهل بیت بکاهند.

بلاذری نیز در فتوح البلدان این گزارش را نقل کرده[3] ولی سندی برای آن ذکر نکرده است.
گذشته از ضعف سندی مشکل دیگری که در این روایت دیده می‌شود آن است که صاحب فتوح البلدان، گزارش خود را در ابتدا با فعل قالوا (می‌گویند) شروع کرده و به شرح داستان فتح طبرستان پرداخته و سپس هنگام ذکر حضور حسنین (علیهماالسلام)، از فعل مضارع مجهول (یقال) استفاده کرده است و می‌دانیم که فعل مضارع مجهول، دال بر این است که این مطلب مورد قبول خود نویسنده کتاب نبوده است، بلکه این جریان برای او حکایت شده، ولی خود وی آن را در کتب معتبر ندیده است و تنها حکایت دیگران را نقل کرده است.
لازم به ذکر است که نقل این مطلب در برخی کتاب‌های تاریخی دیگر که متاخر از طبری و بلاذری هستند نیز نمی‌تواند به عنوان دلیلی بر صحت این جریان تلقی شود؛ چرا که به دلیل تاخر زمانی آن کتب از تاریخ طبری و فتوح البلدان، احتمال این‌که آن‌ها نیز این جریان را به خاطر تبعیت از نقل آن در تاریخ طبری و بلاذری، ذکر کرده باشند، بسیار قوی و قابل تامل است.

نکته دیگری که تعمد بر جعل این گزارش را در زمان عباسیان افزایش می‌دهد این است که بعضی از افرادی که پس از طبری و بلاذری این قضیه را نقل کرده‌اند فقط اسم امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) را ذکر کرده‌اند و اسم بقیه افرادی که در تاریخ طبری آمده را نقل نکرده‌اند،[4] یعنی اصرار داشته‌اند حتما اسم این دو بزرگوار نوشته شود.

دلایل عقلی بر عدم حضور حسنین (علیهماالسلام) در فتح ایران:

دلیل اول: در تاریخ خلیفه و یعقوبی که هر دو مقدم بر طبری هستند اسمی از حضور امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در فتح ایران نیامده است.[5]
دلیل دوم : از این گزارشات به دست می‌آید که فتح ایران در زمان عثمان انجام شده است و زمان عثمان، زمانی بوده که حضرت علی (علیه‌السلام) در بسیاری از موارد تقیه نمی‌کردند و در حد مشاوره نیز به عثمان کمک نمی‌کردند تا چه رسد به اعزام فرزندان خودشان به جنگ‌ها.
دلیل سوم : در جنگ صفین وقتی امام حسن (علیه‌السلام) به میدان رفت امام علی فرمودند: «از طرف من جلوی این جوان را بگیرید تا با مرگش پشت مرا نشکند که من از رفتن این دو (امام حسن و امام حسین علیهماالسلام) به میدان نبرد دریغ دارم، تا مبادا با مرگ آن دو نسل رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قطع شود.[6]
چگونه امکان دارد با چنین اکراهی حضرت حاضر شده باشند فرزندانشان فرسنگ‌ها دورتر برای جنگ بروند، آن هم در زمان عثمان!!

با توجه به این دلایل و عدم ذکر شرکت حسنین در فتوحات در منابع شیعی به قطع می‎توان گفت داستان شرکت آنان در فتوحات ساخته و پرداخته خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس است تا از نفوذ فرزندان آنان در مناطق شمال ایران جلوگیری کنند.

پی‌نوشت:

[1]. تاريخ ‏الطبري،ج‏4،ص:269
[2]. تاريخ ‏الطبري،ج‏4،ص:270
[3]. فتوح‏ البلدان،ص:326
[4]. البدء و التاريخ،ج‏5،ص:198
[5]. تاريخ ‏خليفة،ص:96 تاريخ ‏يعقوبى/ترجمه،ج‏2،ص:59
[6]. تاریخ طبری ،ج 4 ص 440 ،الفصول المهمه ،ص 82، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 1 ص 244

تنظیم و تدوین

دیدگاه‌ها

فداک روی یا مولای یا حسن بن علی ایها المجتبی یا بن الرسول الله علیه السلام فداک روی یا مولای یا حسین بن علی ایها الشهید بکربلا یا سید الشهدا یا بن الرسول الله علیه السلام

افرین دلایل خوبی بود ایوالله

توطیه مجوس علیه اسلام در ایران در زمان ما روی تابلو بسیاری از مؤسسات زردشتی نقش اهورا مزدا با همان ریش و عصا ویال و کوپال به عنوان یک آرم ملی به چشم می خورد و این خیلی عجیب است زردشتیان از یک طرف خود را موحد قلمداد می کنند و اهورا مزدا را همان الله مسلمانان که به تعبیر قرآن «لا تدرکه الابصار وهو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر؛ او را هیچ چشمی درک نمی کند و حال این که او بینندگان را مشاهده می کند و او نامرئی و به همه آگاه است.» (انعام/ 103) معرفی می کند و از طرف دیگر شکل و شمایل برایش می کشند و تاج و ریش و عصا برایش می سازند و او را به صورت یک بت نمایش می دهند. به قول استاد شهید مطهری: «حقیقتا مایه شرمساری ایران و ایرانیان است که با این که چهارده قرن است به عالی ترین مفاهیم توحیدی نایل شده اند و نغزترین گفتارها را به نثر و نظم در این زمینه انشا کرده اند، خدای مجسم و شاخ و بالدار برایش بکشند و بعد هم اصرار کنند که این را به عنوان یک آرم ملی بپذیر. اگر این بت پرستی نیست پس بت پرستی در دنیا معنی ندارد.»

بلاخره چی شد آیا

خوب بود اما کافی نبود شواهد بیشتری لازم بود از منافع تاریخی که حضور امام حسن و امام حسین علیهما السلام را نفی کند

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.