علامه طباطبایی (ره) و ذوالقرنین

  • 1396/09/26 - 20:06
علامه طباطبایی(ره) با قاطعیت و یقین کورش را ذوالقرنین ندانستند، بلکه فرمودند بر این تطبیق اعتراضاتی وارد است؛ لیکن ایشان کورش را نزدیک‌ترین گزینه به ذوالقرنین می‌دانند. هرچند که امروز، همین نزدیکیِ کورش و ذوالقرنین نیز باطل و نادرست است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در این پایگاه، نوشتارهای متعددی در رد پیوند میان کورش هخامنشی و ذوالقرنین ارائه کردیم (بنگرید) و گفتیم که فارغ از نگاه‌های ناسیونالیستی، کورش نمی‌تواند ربطی به ذوالقرنین داشته باشد. لیکن برخی ممکن است بگویند که علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) از بزرگان بودند، پس حرفشان صحیح است. فی الواقع برای اثباتِ ذوالقرنین بودنِ کورش، به عظمت شخصیت علامه طباطبایی استدلال می‌کنند.

پاسخ:

اولاً مرحوم علامه طباطبایی، متخصص در فقه و اصول و تفسیر و حدیث و فلسفه بودند؛ اما متخصص در تاریخ و باستان‌شناسی نبودند. ایشان در موضوع ذوالقرنین به سخن ابوالکلام آزاد (اندیشمند هندی) مراجعه کردند. از سویی می‌دانیم که سخن ابوالکلام در این امر، منسوخ شده و استدلال‌های او از اعتبار ساقط است.

ثانیاً بسیاری از کسانی که به عظمت علامه طباطبایی استناد می‌کنند، افرادی هستند که هیچ اعتقادی به ایشان ندارند. بلکه چه بسا به ایشان توهین هم بکنند، لیکن به اینجا که می‌رسند بنا بر اغراض شخصی، دم از عظمت ایشان می‌زنند.

ثالثاً اگر کسی به عظمتِ علامه طباطبایی استدلال کند (که بزرگواری و عُلُو مقام ایشان کاملاً درست هست) پس ما هم به عظمت دیگر علماء استدلال می‌کنیم. مطلق علمای بزرگ شیعه و سنی از محدثین و مفسرین و متکلمین از قرن نخست تا همین 2 قرن پیش، هیچ یک کورش را ذوالقرنین نخواندند. بلکه غالباً اسکندر مقدونی را ذوالقرنین می‌نامیدند. ثعلبی نیز به درستی می گوید: «أکثر أهل السیر هو الإسکندر». (بیشتر سیره‌نویسان اسکندر را ذوالقرنین می‌دانند.) لیکن برای نخستین بار، در سال 1855 میلادی، محقق آلمانی «رِدسلوب» کورش را همان ذوالقرنین خواند.[1] دیگران از مستشرقین نیز در تثبیت این نظریه نقش داشته‌اند.[2] در آخر ابوالکلام آزاد هم این نظریه را از «سِر احمد خان هندی» اخذ کرد و مروج آن گردید.

اما نکته اینکه علامه طباطبایی نیز با قاطعیت و یقین کورش را ذوالقرنین ندانستند، بلکه فرمودند بر این تطبیق اعتراضاتی وارد است؛ لیکن ایشان کورش را نزدیک‌ترین گزینه به ذوالقرنین می‌دانند: «اين بود خلاصه‌‏اى از كلام ابو الكلام، كه هر چند بعضى از جوانبش خالى از اعتراضاتى نيست، ليكن از هر گفتار ديگرى انطباقش با آيات قرآنى روشن‏‌تر و قابل قبول‏‌تر است.»[3] هرچند که امروز، همین نزدیکیِ کورش و ذوالقرنین نیز باطل و نادرست است.

پی‌نوشت:
[1]. کورش و ذوالقرنین (مجموعه مقالات همایش کورش هخامنشی و ذوالقرنین)، عسکر بهرامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، 1390، مقاله ذوالقرنین: اسکندر یا کورش، فتح الله مجتبایی، ص 33.
[2]. سید موسی حافظی، ذوالقرنین در قرآن کیست، مجله طالب حق، بهمن 1336، شماره 9، ص30.
[3]. سید محمدحسین طباطبایی، تفسير الميزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: ‏ دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، 1374، ج‏13، ص 541.

مشاهده سریال 3 قسمتی درباره هویت واقعی ذوالقرنین طبق کلام اهل بیت:



تولیدی

دیدگاه‌ها

کانال تلگرامی نقد و بررسی زرتشت و باستانگرایی، مربوط به تیمِ ادیان‌‌نت: @n_bastan

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.