ذوالقرنین - قسمت 3 (پایانی)

مشاهده قسمت‌‌های دیگر:

ذوالقرنین - قسمت 1
ذوالقرنین - قسمت 2
 

کد ویدئو برای استفاده در وبلاگ یا سایت شما:

دیدگاه‌ها

با این وجود چرا علمای حال حاضر این نظریه رو مطرح نمیکنن ؟ اگر انقدر اختلاف وجود داره چرا مراجع تقلید مانند آیت الله مکارم این را بیان نکردند؟ یعنی ندیدن ؟!!

آن همه علمای مسلمان که با تورات آشنایی کامل داشتند، چرا هیچ یک در طول تاریخ مدعی نشدند که کوروش همان ذوالقرنین قرآن هست؟ یعنی ندیده بودند؟ یا دیده بودند و ذوالقرنین بودن کوروش را سخنی بی‌ربط تشخیص داده بودند؟

اول اینکه سوال من رو پاسخ بدید دوم سوال من رو با سوال پاسخ ندید سوم اینکه در تورات به طور دقیق فتوحات کوروش رو بیان نمیکنه و فقط از آزادی خودشون توسط کوروش میگه برای همین حمله به شرق و غرب کوروش رو نمیدونستند

«قصص الانبیاء» اثر محمد جویری از متون قدیمی و از ذخایر گرانبهای زبان فارسی است. تاریخ آغاز تألیف «قصص الانبیاء» سال 352 قمری می‌باشد،[1] او در ابتدای کتاب چنین می‌نویسد: «...محمد جویری - نویسنده کتاب – می‌گوید چون از خدمت سلطان بازگشتم مدت یک سال گردیدم و بسیاری از کتب که اسانید مختلف در وی بود بیرون آوردم و آنچه به قرآن و اخبار موافق بود جمع کردم و هر کلمه تا بر من معلوم نشد از مخبر صادق، در این کتاب ننوشتم و همه را در یک کتاب جمع کردم. قصص الانبیاء و سیر الملوک نام نهادم و آغاز تألیف این کتاب در غره ربیع الاول سنه اثنی و خمسین و ثلاث مأة بود...».[2] چنان‌که در ادامه آمده، این سلطان که احتمالاً حاکم خراسان و یا برخی از نواحی آن‌جا بوده، علاقه زیادی به سرگذشت پیامبران داشته و چون اطرافیانش حکایت انبیا را از روی متون عربی برایش می‌خواندند تصمیم می‌گیرد مورّخ و محدّثی را بیابد که ترجمه فارسی آنها را برای وی در یک کتاب تدوین نماید که برای این کار یکی از مشایخ به نام محمد جویری انتخاب می‌شود. جویری شیعه است؛ و در مقدمه کتاب بعد از حمد و ثنای الهی درود و صلوات بر پیغمبر و اهل بیت او می‌فرستد. و در قضیه آفرینش چنین می‌گوید: «خداوند در آغاز آفرینش قلم را خلق فرمود و دستور داد بر ساق عرش بنویسند: "لا اله الاّ اللّه، محمد رسول اللّه و علی ولی اللّه" و وقتی این نوشت از هیبت سر قلم شکافت»[3] و در «قصه وفات رسول» توصیه‌های پیامبر(ص) بر ولایت و وصایت امیرالمؤمنین(ع) ذکر می‌شود. این کتاب، از لحاظ ترکیب دارای عبارات لطیف است و استفاده نویسنده از لغات صحیح فارسی مأخذی مستند و منبعی سرشار شمرده می‌شود. قصص الانبیاء جویری؛ مشتمل است بر داستان‌هایی از پیامبران و برگزیدگان که مأخذ آنها در بسیاری از حکایات قرآن مجید است. سرگذشت پیامبران از زمان پیدایش خلقت تا رحلت حضرت محمد(ص) بیان شده است. عنوان‌های برخی از مطالب کتاب عبارت است از: قصه آفرینش جهان، ذکر وفات آدم، قصه ادریس، حدیث کیومرث پادشاه، بنا کردن ابراهیم خانه کعبه را، قصه لوط پیامبر، و حدیث قحط موسی. نویسنده در عین حال که در فضای ادیان ابراهیمی قرار دارد ولی حس ایران‌دوستی و عشق به اساطیر میهنی او را وادار می‌کند که داستان کیومرث و جمشید و... را در کتاب خود به عنوان انسان‌های اولین و یا پادشاهان نخستین بیاورد. جویری اگرچه خود را متعهد کرده که جز آنچه از مخبر صادق شنیده را نقل نکند، ولی برخی از مطالبش با آنچه در کتب معتبر وجود دارد، چندان همخوانی ندارد و اساساً شاید انگیزه او از این تألیف قصه‌سرایی جذاب برای تهییج احساسات ممدوح بوده و نه مستندنویسی و چون احتمالاً می‌خواسته کتابش راحت خوانده شود از مغلق‌نویسی و به کار بردن صناعات ادبی خودداری کرده است. نویسنده در جای جای کتاب، آیات قرآن را به عنوان سند ذکر می‌کند ولی در مورد احادیث تنها راوی او عبد الله بن عباس می‌باشد که او هم از پیامبر نقل می‌کند و از سلسله روات هم خبری نیست. با این حال؛ نمی‌توان در مورد این کتاب به صورت صد در صد نظر مثبت یا منفی داشت، بلکه باید هر بخش از کتاب به صورت مستقل مورد بررسی قرار گیرد. در این‌جا چند مورد از نقل‌های کتاب جویری را می‌آوریم که کمتر در کتب دیگر مشاهده می‌شود: 1. در مورد طول قامت حضرت آدم(ع) چنین می‌نویسد: «روایت است که آدم به بالا سخت بلند بود. چون برفتی سرش به آسمان رسیدی و... خدای عزّ و جلّ جبرئیل را بفرستاد تا دست بر سر او کشید بالای او کم شد مقدار شصت فرسنگ شد». 2. در قصّه حضرت یونس درباره علت این‌که یک نهنگ (ماهی بزرگ) او را بلعید می‌نویسد: «ماهیان را در دریا رنج و بیماری می‌بود، به خدا نالیدند که آدمیان را اگر رنج و بیماری رسد، داروها داده‌ای مداوا می‌کنند، اگر ما را دارویی می‌بود بدان راحت می‌یافتیم. حق تعالی حکم کرد که یونس پیغمبر در شکم ماهی افتد تا ماهیان او را ببویند و از رنج خلاصی یابند و تا قیامت چنان خواهد بود که ماهیان مریض، نسل آن ماهی را ببویند و شفا یابند». 3. مشکلات کشتی نوح و حل آنها را چنین مطرح می‌کند: «چون قاذورات انسان‌ها و حیوانات در کشتی زیاد شد خداوند نوح را فرمود دست بر پشت فیل بمال، چنان کرد. خوک از دبر فیل برآمد و تمام نجاست‌ها خورد و دیگر موش‌ها تخته‌های کشتی را می‌خوردند و بیم آن بود که کشتی سوراخ شود، نوح به خدا نالید. خطاب شد دست بر پشت شیر بمال، چنان کرد. شیر عطسه کرد و گربه از دماغ او افتاد و تمام موش‌ها را برگرفت». 4. درباره لقمان می‌نویسد: «او از حبشه بود و 3500 سال عمر کرد». [1]. شیخ آقا بزرگ تهرانى‏، الذریعة إلى ‏تصانیف ‏الشیعة، ج ‏17، ص 106، قم، تهران، اسماعیلیان، کتابخانه اسلامیه‏، 1408ق. [2]. جویری، محمد، کلیات قصص الانبیاء، ص 3، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ یازدهم، 1384ش. [3]. همان، ص 3 – 4. منبع : http://www.islamquest.net/

واقعا خیلی خنده داره توی قسمت دوم هی از مورخین انگلیسی و خارجی استفاده میکردید و میگفتید که اون ها گفتن که کوروش خیلی بد بوده . با اینکه خودتون بارها گفتید که چون انگلیسی ها و خارجی ها به ما هخامنشیان رو معرفی کردند و میخواستن به عنوان هویت به ما بندازند ما اون ها رو قبول نداریم XD

اگر خنده دار هست چرا هواداران واقعی کوروش روزی چند ده و چند صد فحش به ما میدهند؟ این حجم از خشم و اضطرابف نشان دهنده این هست که این مطالب برایشان گریه دار هست لیکن ادای خنده درمیآورند که این هم در راستای همان حیله‌گری‌های همیشگی شان است. اما بعد... یک قاعده منطقی وجود دارد به نام قاعده الزام. یعنی من ممکن است چیزی را قبول نداشته باشم ولی چون مخاطب باستانگرا قبول دارد، از آن استفاده میکنیم. مثلاً ما تورات یهودیان را حجت نمیدانیم اما در مواجهه با یهودیان از منابع و اسناد آنان استفاده میکنیم. در برابر موضوع منطقی باید منطقی برخورد کرد. اینکه باستانگراها در مقابل چیزهای منطقی گریه میکنند و ادای خنده را درمیآورند نشانه خوبی نیست.

خواهشا اون ها رو نگید طرفدار های کوروش چون اون ها نفهم تر از هر چیز دیگه ای هستند که فحش میدن. به خدا اون ها نمیدونن کوروش اول به شرق حمله کرد یا غرب!!!. ازشون بپرسی در کجا ها نام کوروش آورده شده به جز اون منشور چیز دیگه ای نمیگن چون بلد نیستن. به قول امید دانا :«این ها رضابازند» یعنی فقط از رضا سوادکوهی (پهلوی) خوششون میاد . میخوان بر اندازی کنن بعد برن از سوادکوهی باج و مژدگانی بگیرند. خودتون هم گفتید که کوروش یک وسیله ابزاری هستش

با سلام خدمت سایت ادیان نت عزیز....تشکر ویژه از این همه مطالب خوب...سوالی که داشتم آیا ممکن است ذوالقرنین اسکندر باشد؟؟ البته نه اسکندر مقدونی بلکه شاید یک شخص دیگری بود که هم نام با اسکندر مقدونی بوده است....چون نمیتوان منکر شد فرهیختگان کلاسیک اسکندر را ذوالقرنین میدانستن....یادم است جایی شنیدم امام باقر فرموند ذوالقرنین جوانی از روم بوده است.

سلام. ما در تاریخ، فقط یک اسکندر مقدونی (یا اصطلاحاً رومی) داریم که ایران رو فتح کرد و حکومت مرکزی ایران رو ساقط کرد و دین زرتشتی رو زائل کرد. از دید من، اسکندر نمیتونه ذوالقرنین باشه. روایتی که میفرماید ذوالقرنین جوانی از روم بود ضعیف السند است.

ممنونم از پاسخگوییتون....ولی به نظرم واقعا ممکنه اسکندر مقدونی همون ذوالقرنین باشه چون بر طبق برخی منابع و گفته ها دو خضر در تاریخ وجود داشته است یکی خضر اکبر که از اولاد سام بن نوح بوده وخضر ثانی که از انبیای بنی اسرائیل بوده است و محاحب موسی ع بوده است (عماد زاده اصفهانی، قصص الانبیا، ص ۳۴۲)...شاید بعدها اسکندر همنشین و همراه همین خضر ثانی شد.

نه عزیز من از دین چند خدایی یونان اسکندر بگذریم این آدم کلی خون ریز بوده

ذوالقرنین همان کوروش است. ولی شما انگار نمی‌خواید با واقعیت کنار بیاید ما هم مدارکی رو هم داریم که ثابت می‌کنه ذوالقرنین همان کوروش است

ذوالفرنین چند هزار سال قبل کوروش زندگی میکرد. ولی شما انگار نمی‌خواید با واقعیت کنار بیاید

لطفا مدرک ارائه کنید که ذوالقرنین پیش از کوروش بوده

کوروش نامه رو ب طور کامل مطالعه کنید و ب توضیحات استاد ابوکلام نیز توجه کنید

نمیدونم چرا نظرات بنده ویا پاسخ به دیگر دوستان ازجانب من ثبت ومنتشرنمیشه! دوست عزیز سائلین درمورد ذوالقرنین درمورد شخصی پرسیدن وقرآن سرگذشت بیان کرد تاعبرتی باشه برای آیندگان چون هرآنچه که برای بشردرگذشته اتفاق افتاده بازهم احتمالا اتفاق میافته. ۱)درقرآن به صراحت از واژههای رفت ودید و... استفاده کرده نه خواهدرفت ومیرود ومیبیند و... ۲)پیامبریاائمه مهدی(عج)مثل ذوالقرنین میدانند نه خودذوالقرنین.خودائمه به صراحت ازغیبت امام دوازدهم روایت کرده اند.وحتی پیغمبر(ص)هم به غیبت ایشان بانام وکنیه ولقب اشاره کرده اند. ۳)ازقطب الدین راوندی نقل قول کردی.دهها روایت وجودداره که مستند وقوی هستن که ذوالقرنین به حج وزیارت رفته وابراهیم(ع)به دیدنش رفته پس شخصیت تاریخی بوده نه امامی که هزاران سال بعدقراره به دنیابیآد! ۴)بنده درنظرات قبلیم چندین دلیل محکم بیان کردم که نزدیکترین شخصیت به ذوالقرنین کورش هست ولی منتشرنشد وشایدبعضی مطالب شما گمراهترشون کرده باشه.اینکه چه کسی ازچه کشوری اولین بار گفته ذوالقرنین کیه خیلی مهم نیست بلکه باید بهش عمیقا فکرکرد.شایدفردا بعضی ادعایی خلاف اونو اعلام کنن.بازهم میگم ذوالقرنین قرآنی به جهت حکومت وفتوحات ونوع برخورد بازیردست و رعیت ازهرجهت به کورش نزدیکتره. ۵)اینکه یهودیان بابل گناهکار بودن وچون کورش آزادشون کرد پس کورش هم گناهکاره که مطلب غلطیه.پس به این حساب بخت النصرهم نعوذ بالله،اولیا بوده که اسیرشون کرده!!! ۶)اگه کورش کافربود و یاور ملحدان یهودی بابل پس چرا دانیال نبی به شوش که قلمرو حکومت ایرانیان بود پناه آورد؟ ۷)ذوالقرنین باوجودتمام قدرت ومکنت ازفهم زبان همهء اقوام کشورش عاجزبوده ولی امامان معصوم براحتی زبان دیگرانو میفهمن. ۸،۹،۱۰ وهزار)....... برادرعزیز قبول دارم که قرآن یاخواسته که ما خیلی تونخ نفرنریم وفقط به کردار توجه کنیم یااینکه واسه جلوگیری ازتناقض علنا بیان نکرده ولی این دلیل نمیشه واسه سندیت دادن به افکارمون دوتا روایت از بین هزاران روایت صحیح وغلط جمع کنیم و طبق اونها ادعا کنیم. شرایط مردم این زمان ومهدی موعود(ع) دقیقا شبیه سرگذشت اقوام مظلوم وذوالقرنین اون زمانه.واسه عبرت پذیری درقرآن اومده.ولی این دلیل توهین بردیگران نیست.داستان حمام خون کورش ودروغگویی و گزنفون و... اولین باره شنیده میشه. فلان مستشرق وفلان ایرانشناس اینو گفت یااونو گفت که درست نیست.همین الآن هزاران مطلب درست وغلط درمورد حکومت کنونی وپهلوی وقاجار گفته شده ومیشه.بایدتحقیق بشه تااصل واقعیت دربیآد.تاریخ وتمدن هزاران سال پیش وحکام جهانگیر درهزاران سال پیش انگشت شماربودن.خیلیهاشون خونریز وسفاک بودن.عقل به آدم میگه که سمت هندوچین ومصروایران وبین النهرین میشه پیداش کرد.کورش یهودیانو ازبندآزادکرد ولی بیشتر اسکندرو قبول داشتن ازکجات پی بردی!؟ کمی تفکروتعقل کن.مردمو گمراه نکن. بایقین ادعا میکنی یاجوج وماجوج جایی زندانی شدن!؟کدام عقل اینو میپذیره!؟قرآن وهزاران روایت وکتاب وسند همگی گفتن ذوالقرنین بین مردم مظلوم بخشی ازکشورش واونها سدساخت تا دیگه تهاجم وفساددفع بشه.نگفتن که ذوالقرنین اسیرشون کرد چون اگرتوان اسیرکردنشونو داشت پس یقینا توان کشتنشون هم داشته. ضمنا منجی آخرزمان واسه زندانی کردن کسی نمیآد. دوست عزیزم مطالبی که بزرگان به تنشون لرزه میفته که درموردش اظهارنظرکنن رو شماداری مفتضحانه باهذیان سرهم میکنی وابایی هم نداری وبه دیگران انگ یهودیت وجهالت و... میزنی!؟ تنها مطلب به دردبخور بحثت تشابه شرایط مظلومین وذوالقرنین ویاجوج وماجوج درگذشته بامظلومین الآن و امام زمان و یاجوج وماجوج امروزی بود.وگرنه بقیش گمراهی محض بود. انصافا اگه واسه ترس ازگمراهی بقیه نبودحتی یه نظرهم نمیدادم. التماس تعقل وتفکر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.