دیدگاه بهائیت پیرامون امامت

  • 1396/11/02 - 00:01
مبلّغان بهائی پس از ذکر معانی متعددی برای «امام»، مدعی می‌شوند که اشکالی ندارد امام، صاحب شریعت باشد. این در حالیست که چون معصومین (علیهم السلام)، کامل‌ترین پیشوایان جامعه هستند و تنها جنبه‌ی نبوت از ایشان نفی گردید، لفظ امام به ایشان انصراف دارد. بعلاوه با وجود دلایل بیشمار برخاتمیت پیامبر اسلام، استدلال بهائیان از ریشه باطل است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نظریه‌پردازان فرقه‌ی بهائیت، در راستای توجیه عدم ختم نبوت بوسیله‌ی پیامبر اسلام و ادعای نبوت علی‌محمد باب، عقیده‌ی شیعیان به موضوع امامت (با این ویژگی که نباید صاحب شریعت باشد و تنها در راه ترویج و اجرای آیات قرآن و فرائض اسلامی بکوشد) را مانعی بزرگ بر سر راه ادعای پیامبری پیشوایان خود دیدند.[1] از این‌رو اعتقاد شیعیان به موضوع امامت (و امامی که صاحب شریعت نیست) را زیر سؤال برده و مدعی می‌شوند که در قرآن کریم؛ به کتاب الهی [هود/17] و پیامبر صاحب شریعت [بقره/124] نیز «امام» اطلاق شده است. لذا بهائیان از این گفته‌های خود این‌گونه نتیجه می‌گیرند: «قرآن مجید پیغمبر مستقل را امام خواند پس چگونه می‌گویند امام نمی‌تواند کتاب داشته باشد... پس معلوم شد امام می‌تواند کتاب داشته باشد و تشریع شریعت جدید نماید. زیرا (امام) به پیغمبران نیز اطلاق گردید».[2]
اما در پاسخ به این ادعای مبلّغان بهائی می‌گوییم:
اولاً: هرچند لفظ «امام» کاربردهای گوناگونی داشته و منحصر به دوازده امام شیعیان نیست، ولی اهل‌بیت (علیهم السلام) جانشینان واقعی پیامبر اسلام هستند و تمام مسئولیت‌های انبیاء را بر عهده دارند، با این تفاوت که بر آن‌ها وحی نمی‌شود و شریعت جدیدی نمی‌آورند.[3] لذا در حقیقت معصومین (علیهم السلام)، بزرگ‌ترین پاسداران حریم اسلام و کامل‌ترین پیشوایان و رهبران جامعه هستند و چون جنبه‌ی نبوت از ایشان نفی گردید، لفظ امام در فرهنگ شیعه، در مورد ایشان به کار رفته است.
ثانیاً: این استدلال بهائیان از ریشه با خدشه مواجه است. چرا که بر اساس آیه‌ی 40 سوره‌ی احزاب، سلسله‌ی ارسال پیامبران و شرایع پایان پذیرفته است: «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا [احزاب/40]؛ محمّد (صلّی الله علیه و آله) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختم‌کننده و آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است». از سویی دیگر نیز اجماع مسلمین بر این امر و احادیث بسیاری که از طریق معصومین (علیهم السلام) مبنی بر خاتمیت پیامبر گرامی اسلام به دست ما رسیده، دیگر مجالی برای آمدن شریعتی جدید باقی نمی‌گذارد تا عده‌ای بخواهند معانی مختلف امام را مطرح کرده و از آن، نتیجه‌ای خلاف واقع بگیرند.[4]
چرا که بر اساس قرآنی که بهائیان نیز بدان استناد می‌کنند، پیامبر گرامی اسلام، پایان دهنده‌ی شریعت‌هاست و خداوند دین اسلام را به عنوان دین جاودانه‌ی بشر برگزیده است: «... الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا [مائده/3]؛ امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم». لذاست که حضرت محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «أیُّها النَّاس إنَّهُ لا نَبیَّ بَعدی و لا سُنَّةَ بَعدَ سُنَّتی فَمَن إدَعی ذلِکَ فَاقتُلُوهُ وَ مَن تَبعَهُ فَإنَّهُ فِی النَّار...[5] مردم بدانید که پس از من پیامبری نخواهد آمد و بعد از سنّت و شریعت و احکام دین من، سنت و شریعت دیگری نخواهد بود. هرکس پس از من ادعای پیامبری کند، ادعا و بدعت او در آتش خواهد بود (مردم را به سوی جهنم دعوت می‌کند)، در این صورت او را بُکُشید و نگذارید مردم را گمراه کند، و نیز بدانید که هرکس از چنین مدعیانی پیروی کند، اهل آتش و جهنم خواهد بود».
بنابراین هرچند لفظ امام در معانی دیگر نیز به کار رفته، اما قراین بسیاری بر تعیین جایگاه امامان شیعه به عنوان حافظان دین مبین اسلام و نه ناسخ آن، وجود دارد؛ همچنان که هیچ سندی بر ادعای پیامبری امامان شیعه (علیهم السلام) وجود ندارد.

پی‌نوشت:

[1]. ر.ک: روحی روشنی، خاتمیت، تهران: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امر بهائی، 107 بدیع، ص 29.
[2]. همان، ص 32.
[3]. ر.ک: جعفر سبحانی، محاضرات فی الإهیات، ترجمه: علی ربانی گلپایگانی، قم: مؤسسه‌ی امام صادق (علیه السلام)، چاپ پنجم، 1423 ق، ص 358.
[4]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: خاتمیت در قرآن و حدیث
[5]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم: جامعه‌ی مدرسین، 1413 ق، ج 4، ص 163.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.