مرکب خداوند
تنزیه و منزّه دانستن خداوند از مهمترین اصول در باب اعتقاد نسبت به ساحت ربوبی است. موضوع اعتقاد به خداوند از گذشته تا به امروز موضوع اصلی در مورد خداوند است به این معنی که بعد از اعتقاد به اصل وجود خداوند موضوع صفات و کمالات و برحذر دانستن خداوند از امور مادی و غیره به میان میآید. انسان بنا به اینکه خودش در جهان مادی محصور است اگر دارای بینش وسیع و علم نافع نباشد در مورد خداوند و مواردی که در این راستا باید بدان اعتقاد داشته باشد دچار مشکلات عدیده خواهد شد.
از جمله، کسانی هستند که خداوند را صاحب مرکب میدانند! که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد؛ اما موضوع اصلی و مهمتر اینکه کسانی که برای خداوند مرکب قائل هستند در واقع حیطه قدرت خداوند را را محصور فرض نمودهاند؛ چرا که فلسفه وجود و داشتن مرکب برای انتقال از مکانی به مکان دیگر و اطلاع و اشراف به آن اماکن خواهد بود و این نیست جز آنکه ایشان لاجرم باید معتقد به این باشند که خداوند اشراف به همه مخلوقات هود را نداشته و با سفر کردن و حاضر شدن در نقاط مختلف نسبت به امور آن مناطق اعمال حاکمیت میکند!
حال آنکه خداوند نسبت به همه مخلوقات خویش حاضر و ناظر است و هیچ چیز از دایره قدرت او خارج نیست . از این رو نیازی به مرکب برای سفر و سرکشی به این گونه را ندارد اما متاسفانه شاهد بعضی روایات جعلی و ادعاهای ناآگاهانه در مورد باری تعالی هستیم از جمله: «برخی علمای کلام که قائل به جسمانیت خداوند هستند بر این عقیدهاند که باری تعالی دارای اعضا و جوارح است، سوار بر الاغی میشود به شکل جوانی کم سنّ و سال که مو بر صورتش نروییده، کفشهایی طلایی و فرضی زرّین بافت دارد سوار بر الاغ شده و هر شب به زمین میآید.» [1]
پینوشت:
[1]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، دار الکتب العلمیه، بیروت1418، ج3، ص131
و قال بعضهم إتع ینزل علی حمار فی صوره غلام أمرد ...
افزودن نظر جدید