عمل صحابه بر زیارت قبر پیامبر اکرم

  • 1396/08/01 - 16:04
ابن‌تیمیه با سخنان مبهم و دو پهلو خود درباره مسأله زیارت قبر نبی مکرم اسلام و تشکیک در مشروعیت و مأجور بودن کسانی که به زیارت قبر شریف آن حضرت می‌روند، به تشویش اذهان عمومی مسلمانان پرداخته است. این در حالی است که مسلمانان از عهد صحابه تا کنون در مسافرت‌های خود به مدینه منوره، به قصد زیارت قبر شریف پیامبر اکرم به مدینه می‌آمدند.

یکی از مسائل و موضوعات اختلافی میان مسلمانان و وهابیان، مسأله «زیارت قبر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و قبور انبیا، صالحان و عموم مسلمانان» است. ابن‌تیمیه با سخنان مبهم و دو پهلوی خود درباره مسأله زیارت قبر نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و تشکیک در مشروعیت و مأجور بودن کسانی‌که به زیارت قبر شریف آن حضرت می‌روند به استناد حدیثی که سفر برای زیارت را نهی کرده است، به تشویش اذهان عمومی مسلمانان پرداخت و جرقه فتنه‌ای را زد که شعله‌های آن تا به امروز دامن‌گیر مسلمانان می‌باشد و کشورهای اسلامی در آتش همان فتنه می‌سوزند.
این در حالی است که مسلمانان از عهد صحابه تاکنون در مسافرت‌های خود به مدینه منوره، به قصد زیارت قبر شریف پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به مدینه می‌آمدند و در این مسافرت‌ها چیز دیگری جز زیارت قبر شریف پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مقصود آنان نبود. از باب نمونه: بلال بن رباح مؤذن پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز پس از این‌که پیامبر اکرم در خواب از او گلایه کرد، به قصد زیارت قبر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از شام شدّ رحال کرد و راهی مدینه منوره شد و قبر نبی مکرم اسلام را زیارت کرد.[1]
تقی الدین سبکی شافعی با استناد به عمل بلال، می‌نویسد: دلیل ما برای مشروعیت سفر برای زیارت قبر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رؤیای بلال نیست، بلکه دلیل ما عمل و رفتار بلال است که از صحابه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. علاوه بر فعل و عمل بلال، این ماجرا در دوره خلافت عمر و در حضور بسیاری از صحابه اتفاق افتاده است و این ماجرا برای آنان پوشیده نبود و هیچ اعتراضی بر بلال نکردند.[2]

پی‌نوشت:

[1]. ثمّ إنّ بلالا رأی فی منامه النّبیّ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و هو یقول له: ما هذه الجفوة یا بلال؟ أما آن لک أن تزورنی یا بلال؟ فانتبه حزینا وجلا خائفا، فرکب راحلته و قصد المدینة، فأتی قبر النّبیّ (صلی‌الله‌علیه‌‍وآله)، فجعل یبکی عنده و یمرّغ وجهه علیه و أقبل الحسن و الحسین (علیهما السّلام)، فجعل یضمّهما و یقبّلهما، فقالا له: یا بلال! نشتهی (أن) نسمع أذانک الذی کنت تؤذنه لرسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فی السحر، ففعل، فعلا سطح المسجد، فوقف موقفه الذی کان یقف فیه، فلمّا أن قال: «الله أکبر الله أکبر» ارتجت المدینة، فلمّا أن قال: «أشهد أن لا إله إلّا الله» زاد تعاجیجها، فلّما أن قال: «أشهد أنّ محمدا رسول الله» خرج العواتق من خدورهنّ فقالوا: أبعث رسول الله؟ فما رئی یوم أکثر باکیا و لا باکیة بعد رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) من ذلک الیوم.» أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ابن اثیر جزری شافعی، مکتبة الاسماعیلیة، تهران، ج 1، ص 208.
[2]. «و لیس اعتمادنا فی الإستدلال بهذا الحدیث علی رؤیا المنام فقط، بل علی فعل بلال و هو صحابی، لا سیّما فی خلافة عمر و الصحابة متوافرون و لا یخفی عنهم هذه القصة و منام بلال و رؤیاه النبیّ (صلی‌‎الله‌‎علیه‌وآله) الذی لا یتمثل به الشیطان و لیس فیه ما یخالف ما ثبت فی الیقظه فیتأکد به فعل الصحابی.» شفاء السقام فی زیارة خیر الأنام علیه أفضل الصلاة و السلام، سبکی شافعی، محقق سید محمد رضا حسینی جلالی، چاپ چهارم، ص 142.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.