رضایت عایشه به دشنام دادن به امیرالمومنین(علیه‌السلام)

  • 1395/12/16 - 18:27

شخصی نزد عایشه به امیرالمومنین(ع) دشنام داد، اما عایشه نه تنها هیچ عکس العمل منفی در برابر فرد دشنام دهنده نشان نداد، بلکه به نوعی رضایتش را از این عمل، اعلام کرده و به فرد دشنام دهنده گفت که من در مورد ناسزایی که به علی گفتی چیزی به تو نمی‌گویم. سیاق این حدیث دلالت بر رضایت عایشه از ناسزاگویی به امیرالمومنین(ع) دارد.

عایشه همسر رسول گرامی اسلام (صلی‌‌ الله‌‌ علیه‌ و آله) نقش بسزایی در تحولات صدر اسلام ایفا نمود. عملکردهای وی در وقایع صدر اسلام، در ترازوی داوری دو طیف شیعه و سنی باعث اختلاف دیدگاه در مورد وی شده است. شیعه به‌واسطه پیروی از خط ولایت امیرالمومنین (علیه‌ السلام) و دیگر اهل بیت (علیهم‌ السلام) هر جا که عملکرد عایشه را در برابر این خط، مشاهده کرده، آن را نپسندیده و موجب طعن عایشه قرار داده است. اما نزد طیف اهل سنت که ارادت فوق‌العاده ویژه‌ای به عایشه دارند، سبب شده آن‌جا که در تاریخ طعنی بر او وارد شده با ارائه‌ی توجیهاتی، آن طعن را کم‌رنگ سازند و از قالب طعن خارج سازند. اما طیف افراطی وهابی پا را از این فراتر گذاشته و به‌راحتی حقایق تاریخی را تحریف می‌سازد و به گونه‌ای عملکردهای وی را به جای ناپسند، پسندیده جلوه می‌دهند و بر اختلافات و دشمنی‌های او با اهل بیت (علیهم‌ السلام) سرپوش می‌گذارند که گویی هیچ اختلافی میان امیرالمومنین (علیه‌ السلام) و عایشه وجود نداشته و رفتار عایشه با امیرالمومنین (علیه‌ السلام) در اوج روابط حسنه است.

در چند مقاله قبل[1] به مواردی از اختلافات و شواهدی از بغض او با امیرالمومنین (علیه‌ السلام) در منابع اهل سنت اشاره نمودیم. اکنون به چند مورد دیگر از موارد و شواهد دشمنی او با امیرالمومنین (علیه السلام) اشاره می‌کنیم.

رضایت عائشه به سب علی (علیه‌السلام) در حضور او

یکی از شواهدی که می‌توان بر اثبات دشمنی عایشه با امیرالمومنین (علیه‌ السلام) آورد، آن روایت صحیحی است که احمد بن حنبل [امام مذهب حنابله] در مسندش در مورد رضایت عایشه به دشنام‌گویی و اهانت به امیرالمومنین (علیه‌ السلام) در محضر او، آورده است: «شخصی در نزد عایشه به علی و عمار دشنام داد و عایشه گفت: اما در مورد علی چیزی به تو نمی‌گویم، اما در مورد عمار شنیدم که پیامبر فرمود: عمار بین دو امر مخیر نمی‌شود، مگر آن‌که هدایت کننده‌تر و نزدیک‌تر به صواب را انتخاب می‌کند.»[2]

صحت این روایت از منظر محققان

روایت از نظر سندی، صحیح است؛ چنان‌که شعیب الارنؤوط وهابی در تحقیق حدیث می‌نویسد: «این حدیث بنابر شرط مسلم نیشابوری صحیح است. عبدالله بن حبیب بن ابی ثابت از رجال مسلم است[3] و بقیه رجال این حدیث، از رجال شیخین [بخاری و مسلم] هستند.»[4]
و البانی وهابی می‌نویسد: «عبدالله بن حبیب همان ابن حبیب بن ابی ثابت است و او ثقه و نیز از رجال حدیثی مسلم نیشابوری است. پس اسناد صحیح است، اگر حدیث معنعن حبیب نمی‌بود[5] زیرا حبیب گاهی تدلیس می‌کرد، ولیکن این حدیث قطعاً به خاطر راویان بعد از حبیب صحیح است.»[6]
و حمزه احمد الزین دیگر محقق کتاب مسند احمد نیز این حدیث را صحیح دانسته و می‌گوید: «اسناد این حدیث صحیح است ... عبدالله بن حبیب از پدرش روایت کرده و عبدالله نزد مسلم نیشابوری ثقه است و پدرش حبیب نیز حدیثش نزد جماعت اهل سنت، موثق است.»[7]

پس روشن شد که این حدیث از احادیث صحیح است و ضعیف نیست تا مردود شمرده شود.
از متن روایت به خوبی پیداست که عایشه به قدری بغض علی (علیه‌ السلام) را در دل داشته که نه تنها در برابر سب امیرالمومنین (علیه‌ السلام) سکوت کرده است، بلکه به آن شخص هتاک می‌گوید من در مورد دشنامی که به علی دادی چیزی یه تو نمی‌گویم! که این سخنش حاکی از رضایت او به این امر است.
داستان وقتی جالب می‌شود که بدانید حتی عایشه در برابر دشنام به حسان _ یکی از صحابه‌ای که بر طبق نظر اهل سنت در قضیه افک، به عایشه تهمت ناروای زنا زد _ سکوت نکرده و از حسان دفاع می‌کند: «عروه بن الزبیر می‌گوید حسان را در نزد عایشه سب می‌کردم، که عایشه گفت: او را سب نکن که او از رسول الله (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) دفاع می‌کرد…»[8]
آری! عایشه از سب حسان _ که به او در قضیه افک تهمتی ناروا زده است _ نهی کرده و از شخصیت او دفاع می‌کند، اما به دلیل بُغضی که نسبت به امیرالمومنین (علیه‌ السلام) دارد، سب ایشان را فاقد مشکل می‌داند! آری! همین بهترین موید برای بغض او نسبت به امیرالمؤمنین است.

نام‌گذاری غلام خود به نام قاتل امام علی(علیه‌السلام)

در این مقاله «شادی و سجده‌ی شکر عائشه از خبر شهادت امیرالمومنین» بیان نمودیم که عایشه پس از شنیدن خبر شهادت امیرالمومنین (علیه‌ السلام) ابراز شادی نموده و سجده شکر به جای آورده است. 
اما جالب توجه این‌که او حتی علاوه بر خشنودیش از شهادت امیرالمومنین (علیه‌ السلام)، به خاطر تیمّن به نام قاتل علی‌ (علیه‌ السلام) نام غلام خود را عبدالرحمن گذاشت تا هم‌نام عبدالرحمن بن ملجم باشد. چنان‌‌‌‌‌که مسروق روایت می‌کند که «من بر عایشه داخل شدم و او جوانی را خواند که عبدالرحمن نام داشت و من درباره آن جوان از او پرسیدم و عایشه در جوابم گفت: که او غلام من است، و من گفتم: چگونه است که او را عبدالرحمن نامیدی؟! عایشه گفت: به خاطر محبت به عبدالرحمن بن ملجم، قاتل علی (علیه‌ السلام).»[9]

با توجه به این شواهدی که در چند مقاله، از بغض و دشمنی عایشه با علی (علیه‌ السلام) از منابع اهل سنت ذکر کردیم، جای تردید در این امر باقی نمی‌ماند. اما برخی با وجود این شواهد، می‌خواهند حقیقت را وارونه جلوه دهند و بگویند عایشه نسبت به علی (علیه‌ السلام) هیچ کینه و دشمنی نداشته است. اینان حتی نقش محوری عایشه را در جنگ‌ جمل، نادیده می‌گیرند و می‌گویند این برخی از سپاهیان امیرالمومنین (علیه‌ السلام) بودند که جنگ به راه انداختند و خون چند هزار مسلمان را ریختند. تحلیل جنگ جمل و بررسی نقش محوری عایشه در این جنگ جمل، نیازمند مقالات مستقل دیگری است که به جهت رعایت حال اختصار نمی‌توان در این مقاله بدان پرداخت.

پی‌نوشت:

[1]. ر.ک: «شادی و سجده‌ی شکر عائشه از خبر شهادت امیرالمومنین» و «بررسی سند حدیث «سجده شکر عائشه از شنیدن خبر شهادت امیرالمومنین» و «اکراه عائشه از به زبان آوردن نام حضرت علی(علیه‌السلام)».
[2]. «حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ حَبِیبٍ، عَنْ حَبِیبِ بْنِ أَبِی ثَابِتٍ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ یَسَارٍ، قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ فَوَقَعَ فِی عَلِیٍّ، وَفِی عَمَّارٍ رَضِیَ اللهُ تَعَالَى عَنْهُمَا عِنْدَ عَائِشَهَ، فَقَالَتْ: أَمَّا عَلِیٌّ، فَلَسْتُ قَائِلَهً لَکَ فِیهِ شَیْئًا، وَأَمَّا عَمَّارٌ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ: لَا یُخَیَّرُ بَیْنَ أَمْرَیْنِ، إِلَّا اخْتَارَ أَرْشَدَهُمَا». مسند الإمام أحمد بن حنبل، المحقق: شعيب الأرنؤوط و عادل مرشد وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركی، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق-2001م، ج۴۱، ص۳۲۲، ح۲۴۸۲۰؛ جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید، و همان، طبع دار الحدیث ج۱۷، ص۴۳۷، ح۲۴۷۰۱، تصویر کتاب؛/ و سلسلة الأحاديث الصحيحة وشيء من فقهها وفوائدها، أبوعبدالرحمن محمد ناصرالدين بن الحاج نوح بن نجاتي بن آدم الأشقودری الألبانی(م1420ق)، ریاض، مكتبة المعارف للنشر والتوزيع، 1415ق- 1995م، ج۲، ص۴۸۹.
[3]. چنانکه مسلم در برخی از احادیثش عبدالله بن حبیب وجود دارد مانند: صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيری النيسابوری(م261ق)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ج3، ص1488، ح1862، متن کتاب.
[4]. «إسناده صحيح على شرط مسلم؛ عبد الله بن حبيب - وهو ابنُ أبي ثابت - من رجاله [ای من رجال مسلم]، وبقية رجاله ثقات رجال الشيخين». مسند احمد، طبع الرسالة، پیشین، ج۴۱، ص۳۲۲، ح۲۴۸۲۰، تحقیق ارنؤوط، زیرنویس شماره2.
مسلم و بخاری که در نزد اهل سنت از معتبرترین روات هستند در پذیرش صحت احادیث شروطی دارند از جمله آن‌که راوی حدیث از رواتی باشد که خود آن را ثقه دانستند. اما با این حال، این دو نفر در کتاب صحیح مسلم و صحیح بخاری نتوانتسند همه آن راویات صحیح را از روات  ثقه‌ی خود جمع‌آوری نمایند از این‌رو محققان [مانند حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک علی الصحیحین]، برخی از روایاتی که در این دو کتاب نیامده ولی راویانش نزد مسلم و بخاری موثق باشند صحیح شمرده‌اند مانند همین حدیث مذکور. 
[5]. گاهی روات حدیث، به جهت رعايت اختصار، سند را به صورت معنعن نقل می‌کنند يعنى حلقه‌هاى سند را با لفظ «عن [از]» به يكديگر مربوط می‌سازند. اما مشکل حدیث معنعن این است که در اين گونه إسناد، وجه تحمل واسطه‌هاى سند پوشيده مى‌ماند، يعنى مشخص نمى‌شود كه راوى، حديث را به چه نحو از استادش فرا گرفته است به طريق سماع يا قرائت يا اجازه يا... (بر خلاف تعابيرى همچون سمعتُ فلانا يقول، قرأتُ على فلان و املأنا فلان و حدثنا و اخبرنا...). اما اشکال البانی به معنعن حبیب بدین خاطر است که برخی از روات برای آن‌که به حدیث خود وثاقت دهند یا وثاقتش را بیش از حد واقعی‌اش جلوه دهند وجه تحمل واسطه‌ها را مخفی می‌سازند تا گمان رود که حدیث از وثاقت لازم برخوردار است و به این عمل، تدلیس در روایت گویند و معمولا روایات راوی مدلِّس، ضعیف شمرده می‌شود و حبیب نیز به تدلیس متهم است. اما البانی به خاطر آن‌که راویانی که حبیب از آنان روایت کرده از وثاقت لازم برخوردار هستند گفت این حدیث معنعن حبیب، مشکلی ندارد و صحیح است چون روات موثقی که حبیب از آنان این حدیث را نقل کرده، با تعنعن، حدیثشان ضعیف نخواهد شد زیرا مشخص است که آنان وجه تحمل حدیثشان به چه گونه است.
[6]. «وعبد الله هذا هو ابن حبيب بن أبي ثابت وهو ثقة أيضا من رجال مسلم، فالإسناد صحيح لولا عنعنة حبيب، فقد رمي بالتدليس ولكنه صحيح قطعا بما بعده». سلسلة الأحاديث الصحيحة وشيء من فقهها وفوائدها، پیشین، ج۲، ص۴۸۹.
[7]. «إسناده صحیح علی کلام فی سماع عطاء عن عائشة. و عبدالله بن حبیب هو ابن ابی ثابت یروی من ابیه و هو ثقة حدیثه عند مسلم و ابوه ثقة حدیثه عند الجماعة». مسند للإمام أحمد بن حنبل، المحقق: احمد محمد شاکر و حمزة احمد الزین [محقق جلد هفدهم، حمزه احمد الزین است]، قاهره، دار الحديث، چاپ اول، 1416ق-1995م، ج17، ص۴۳۷، ح۲۴۷۰۱، تصویر کتاب.
[8]. «حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ أَبِی شَیْبَهَ، حَدَّثَنَا عَبْدَهُ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: ذَهَبْتُ أَسُبُّ حَسَّانَ عِنْدَ عَائِشَهَ، فَقَالَتْ: لاَ تَسُبَّهُ، فَإِنَّهُ کَانَ یُنَافِحُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ …». صحيح البخاری [الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسول الله(صلى‌الله‌عليه‌وسلم) وسننه وأيامه]، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاری الجعفی(م256ق)، المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق، ج۵، ص۱۲۱، ح۴۱۴۵، متن کتاب؛/ و همان، ج4، ص185، ح3531، متن کتاب؛/ و همان، ج8، باب هجاء المشرکین، ص36، ح6149، متن کتاب.
[9]. «رواية مسروق انه قال: دخلتُ عليها فاستدعِتْ غلاماً باسم عبد الرحمن، فسألتها عنه، فقالتْ: عَبْدی، فقلتُ: كيف سَمَّيتهِ بعبد الرحمن؟ قالت: حُباً لعبدِ الرحمن بنِ مُلْجم قاتل عليّ». وقعة الجمل، ضامن بن شدقم بن علی الحسينی المدنی، المحقق:السيد تحسين آل شبيب الموسوی، ص27، متن کتاب؛/ و الجمل، ابوعبدالله محمّد بن محمّد النعمان العكبری البغدادی معروف به شيخ مفيد(م413ق)، قم، مکتبة الداوری، بی‌تا، ص84، متن کتاب.
وقد بشّرها بعض عبيدها بقتل علی(صلوات‌الله‌عليه) شعر: فان يك نائيا فلقد نعاه             ناع ليس في فيه التراب
ثم قالت للعبد: من قتله؟ قال: عبد الرحمن بن ملجم، قالت: فأنت حرّ لوجه الله، وقد سمّيتك عبد الرحمن». تقريب المعارف، أبی الصّلاح تقیّ بن نجم الحلبی(م 447ق)، المحقق: الشيخ فارس تبريزيان الحسّون، مطبعة الهادی، ١٤١٧ق، ص411، متن کتاب؛/ و «وروی عن مسروق أنه قال: دخلت على عائشة فجلست إلیها فحدثنی واستدعت غلاما لها أسود یقال له: عبد الرحمن حتى وقف، فقالت: یا مسروق أتدری لم سمیته عبد الرحمن فقلت: لا فقالت: حبا منی لعبد الرحمن بن ملجم». الشافی فی الإمامة، أبوالقاسم علی بن الحسين بن موسیٰ الموسوی المعروف بالشريف المرتضى و علم الهدی، محقق: السيد عبد الزهراء الحسينی الخطيب، طهران، موسسة الصادق، ج4، ص356، متن کتاب.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.