پوششی بر خطای خلفاء

  • 1395/12/02 - 22:56

از بزرگترین خسارت‌هایی که وهابیت به دین وارد کرده‌اند اینکه با تمسک به روایات جعلی سعی در نابود کردن دین اسلام و مخدوش کردن چهره پیامبر اسلام (ص) انجام دادند. ایشان علاوه بر این موضوع سعی در موجه جلوه دادن عمل خلفاء نیز داشته‌اند که این موضوع را نیز با تمسک به همان روایات جعلی به انجام رساندند  تا بر نابخردی ایشان سرپوش گذارند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امروزه وهابیت با تمسک به روایات معلوم الحال سعی می‌کنند، با سرپوش گذاشتن و توجیه نمودن عمل خلفای عامه به اهداف خود نائل بیایند. ایشان از طرفی با تمسک به روایاتی که ذیلا به آن اشاره می‌شود، سعی می‌کنند عمل خلاف سنت را که بعضی از خلفاء در زمان حکومتشان انجام دادند را صحیح و با پشتوانه قرار دهند، و اعمال خلاف حاکمان خود را عادی جلوه دهند و از طرفی نیز اصل اسلام را با وجود چنین آدابی به انزوا بکشانند و مردم را از آن گریزان نمایند.

ایشان با تمسک به روایتی از ابوهریره که بیان داشته است: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دو رکعت نماز با ما خواند و سلام داد. آن‌گاه  برخاست و به سوی تخته‌ای که همیشه در حال سخنرانی در مسجد بر آن تکیه می‌داد رفت؛ در آن‌جا ایستاد و دست‌هایش را به هم کوفت - چنان‌که انسان‌های غضبناک می‌کنند - آن روز ابوبکر و عمر هم بودند، ولی هیبت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مانع شد، آن دو سخنی بگویند. آن‌هایی که عجله داشتند، گفتند: پیامبر نماز را کم کرد و آن‌ها به سرعت از مسجد خارج شدند، تا این‌که در میان مردم «ذو الیدین» برخواست و عرضه داشت: ای رسول خدا! آیا فراموش کردی؟ یا نماز کم شده؟! حضرت فرمود: فراموش نکردم و نماز کم نشده است. آن‌گاه از دیگران سؤال کرد: آیا مطلب همان‌طور است که ذوالیدین می‌گوید؟ و من نماز را کم خوانده‌ام؟ صحابه عرضه داشته‌اند: بله! یا رسول الله! شما نماز را کم خواندید! پس از این سخن -با وجود فاصله‌ای که ایجاد شده بود- پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دوباره به جای خود بازگشت و نماز را ادامه داد و دو رکعت دیگر نماز خواند و سجده سهو به جای آورد.»[1]
و نماز عمر بن خطاب را جایز و بلکه صحیح دانسته‌اند: »راوی گوید: عمر بن خطاب، نماز چهار رکعتی را به دو رکعت سلام داد و از نماز روی گرداند و چون از او پرسیدند که این چه نمازی بود، که خواندی؟ گفت: در نماز بار شتری را در عراق بسته و سرزمین‌ها را طی نمودم، تا به مدینه رسیدم.»[2]
و یا این روایت که در مورد نماز مغرب از جانب عمر بن خطاب است را مشاهده بفرمایید: «عمر بن خطاب نماز مغرب خود را آغاز کرد، اما چیزی از آن را نخواند، که دیدیم سلام نماز خود را داد؛ به او گفته شد: تو چیزی از نماز نخواندی و نماز را سلام دادی؛ گفت: من در نماز بار شتر خود را از مدینه بسته، منزل به منزل طی نموده، وارد شهر شام شده و تمام بار شتر خود را در آن‌جا فروختم و بازگشتم؛ به همین رو عمر نماز خود را دوباره خواند.»[3]

بعد از بیان روایاتی که به پشتوانه روایت ابوهریره برای دفاع از عمل و توجیه خلفاء از آن استفاده شد، به نقد روایت ابوهریره می‌پردازیم:
در این روایت از «ذوالیدین» نام برده شده که البته در برخی روایات نیز از او به نام «ذو الشمالین» یاد شده که وجه تسمیه آن، داشتن دستان بلند وی بوده است. ایشان در سال دوم هجری و در جنگ بدر به شهادت رسید و این یعنی این‌که وی پنج سال قبل از ایمان آوردن ابوهریره به شهادت رسیده بود؛ حال این سؤال مطرح است که چگونه ابوهریره بدون هرگونه واسطه‌ای و به‌صورت مستقیم می‌تواند خود را شاهد ماجرا معرفی نموده و از «ذوالیدین» نقل روایت کند؟[4] 

پی‌نوشت:

[1]. بخاری، صحیح بخاری، دار ابن کثیر، الیمامه بیروت1407، ج5، ص2249، ح 5704
[2]. ابن احمد العینی، عمده القاری شرح صحیح بخاری، دار احیاء التراث العربی- بیروت، ج4، ص267
[3]. ابن حسام الدین الهندی، کنز العمال، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، دار الکتب العلمیه، بیروت1419، ج8، ص64، ح22257
[4]. سند روایت: حدثنا حفص بن عمر حدثنا یزید بن ابراهیم حدثنا محمد عن ابی هریره

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.