عشق صوفیانه؛ تأثیر از مکتب نوافلاطونی

  • 1395/12/17 - 14:01

از چیزهای مهمی که تصوف از نوافلاطونیان اقتباس کرده و در آن بحث بسیار کرده، مسأله عشق به خدا است که صوفی آن را مدار همه چیز خود قرار داده است، لذا به بهانه رسیدن به این عشق الهی، عشق مجازی که همان عشق به امردان و جوانان زیبا باشد را برای خود جایز دانسته، که در واقع از مکتب نوافلاطونی گرفته شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از موضوعاتی که در آثار و تفکرات تصوف، بسیار به چشم می‌خورد، مفهوم عشق الهی و تجلی آن در سراسر عالم است، که صوفیان خود را عاشق خداوند و موجودات را مظاهر حسن الهی می‌دانند. بدین سبب بعضی از صوفیه مسئله‌ی شاهدپرستی و نگاه به جوانان زیبا و عشق به امردان را از همین عشق به خدا دانسته و این چنین، عمل زشت و گناه خود را توجیه می‌کنند.
به نظر بعضی از صوفیان، مسئله‌ی «عشق به خدا» از فلسفه نوافلاطونی گرفته شده است. دکتر غنی عشق به خدا و بعضی دیگر از آداب و اصطلاحات تصوف را اقتباس از فلسفه‌ی نوافلاطونی می‌داند و در این رابطه گفته است: «از مسائل مهمی که تصوف از فلسفهٔ نوافلاطونی اقتباس کرده، مسئله «عشق به خدا» است که صوفی آن را مدار همهٔ جد و جهدهای خود قرار داده است. هر کس در ادبیات ایران مخصوصاً شعر فارسی تتبع نموده باشد متوجه می‌شود که از قرن پنجم به بعد دسته‌ای از شعرا پیدا شدند که زبان و مصطلحات آنها در عین اینکه از حیث لفظ تقریباً همان لفظ و همان مصطلحات است، ولی این الفاظ و مصطلحات معانی مجازی تمثیلی و استعارات و کنایات دیگر به خود گرفته‌اند و آن عبارت است از معانی عرفانی و تصوف و نیز معانی، مضامین، مقالات، نظریات اشراقی، عرفانی، ذوقی و شطحیات به حد وفور در این‌گونه اشعار دیده می‌شود که درک معانی آنها از حدود فهم جمهور عوام و بعض خواص بیرون است. از قبیل «اتحاد عاشق و معشوق» و «اتحاد عاشق و معشوق و عشق» و «وحدت وجود» و «موهوم بودن کثرات» و «فنا» و «بقا» و «صحو» و «محو» و «سکر» و «قبض» و «بسط» و «جمع» و «تفرقه» و «جمع‌الجمع» و مانند آنها درنتیجهٔ تأثیر عمیق فلسفه‌ی نوافلاطونی بود.»[1]
فلوطین عنصر عشق را در تمامی پدیده‌ها و کیهان، جاری و ساری دانسته و پیوستگی مراتب آن را نیز ثابت می‌کند. و بدین ترتیب با یکی دانستن همه‌ی ارواح جهان و پیوستگی روح فردی باروح جهان، عشق را با کل جهان پیوسته دانسته است. وی در این زمینه می‌گوید: «روح هر فردی به چیزی میل می‌کند که با طبیعتش مطابق است و عشقی پدید ‌می‌آورد مطابق ارزش و استعداد خود. پس می‌گوییم کل روح کل عشق را دارد و هر روح جزئی، عشق خود را. ولی همان‌گونه که روح هر فردی با روح جهان پیوستگی دارد و کاملاً از آن بریده نشده است، بلکه در آن است، پس درنتیجه همه ارواح یکی هستند. عشق فردی با کل عشق پیوسته است بدین ترتیب عشق جزئی باروح جزئی و کل عشق با کل روح و عشق کیهان در همه جای کیهان است.»[2]
فلوطین، واحد را عشق می‌خواند و عشق را عامل هدایت و جذب انسان می‌داند و عشق را متعلّق به زیبایی می‌شمارد. زیبایی‌های محسوس و این جهانی را، انعکاس و عاریتی از حسن حقیقی حضرت حق می‌داند. به عبارتی ازنظر وی «عاشقان و به‌طورکلی پرستندگانِ زیبایی‌های زمینی، نمی‌دانند که درواقع، زیبایی آن جهان را می‌پرستند، زیبایی این جهان درواقع همان است.»[3] بنابراین فلوطین این زیبایی‌ها را به‌عنوان پلی برای رسیدن به حقیقت می‌داند.
این دیدگاه فلوطین در آثار و رفتار صوفیان نیز نفوذ کرده و زمینه‌ عشق مجازی و علاقه به زیبارویان، خصوصا امردان و غلامان جوان، را در آنان به وجود آورده است. که گویند از این زیبایی و عشق مجازی به عشق حقیقی می‌رسیم. ملاصدرا درباره‌ی عشق عرفا و صورت‌های زیبای جوانان احوالی را ذکر می‎کند و خود وی چنین نظر می‎دهد: «التذاذ شدید به‌صورت زیبا و محبت مفرط به‌سوی کسی که در آن شمایل لطیف و تناسب اعضا و ترکیب بدنی قشنگ وجود دارد مستحسن و محمود است و غایات شریف بر آن مترتب می‎گردد. وجود این عشق در انسان از فضائل و محسنات شمرده می‎شود نه از رذائل و بدی‎ها. و این عشق باعث می‎شود که معلمین، پسران زیباروی را به خاطر رغبتی که در آنها به‌سوی این پسران وجود دارد به‌طور احسن تعلیم دهند. و این عشق انسان را به عشق حقیقی می‎رساند به دلیل اینکه «المجاز قنطرة الحقیقه».[4]
در این رابطه باید گفت که شخص عارف وقتی مشغول عشق مجازی با زیبارویان است چگونه برای او ممکن است که از عشق حیوانی به عشق حقیقی منتقل گردد و چگونه باید درک کند که به مقام وصال رسیده است و دیگر باید از عشق مجازی اجتناب کند؟
از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) درباره‌ی أمردان و جوانان زیبا و نگاه شهوت به آنان روایت شده که فرمود: «ایاکم و اولاد الاغنیاء و الملوک المرد فان فتنتهم اشد من فتنه العذاری فی خدورهن[5]  فتنه‌ جوان زیبای اَمرد، از فتنه‌ دختر باکره بیشتر است» و در جایی دیگر فرمود: «من قبل غلاماً بشهوه عذبه الله تعالی الف عام فی النار[6] کسی که جوانی را از روی شهوت ببوسد خداوند او را در آتش جهنم، هزار سال معذب می‌فرماید.»
خداوند متعال در قرآن کریم نیز این نوع عشق (عشق مجازی) را نهی کرده است، آنجا که عشق زلیخا به حضرت یوسف (علیه‌السلام) را نکوهش کرده و فرموده است که اگر برهان خداوند نبود حضرت یوسف نیز به این عشق آلوده می‎شد و سر از فحشاء درمی‎آورد ولکن خداوند او را حفظ کرد. «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ [یوسف/۲۴] و در حقيقت آن زن قصد وى كرد و يوسف نيز اگر برهان پروردگارش را نديده بود قصد او می‌کرد، چنين كرديم تا بدى و زشتكارى را از او بازگردانيم چراکه او از بندگان مخلص ما بود.»
بنابراین مسأله‌ی عشق الهی و اینکه عشق مجازی پلی برای رسیدن به عشق حقیقی است در شریعت اسلامی نفی شده است و چیزی جز مصداق شهوت نمی‌تواند باشد.

پی‌نوشت:

[1]. غنی قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، انتشارات زوار، تهران، 1386، ص 124.
[2]. فلوطین، دوره آثار فلوطین، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، نشر خوارزمی، 1366، ج1، ص366.
[3]. همان، ج1، ص363.
[4]. شیرازی، صدرالدین محمّد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ج7، ص172 و 173.
[5]. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، کتاب نکاح، باب ۲۱، ص۲۵۸.
[6]. مستدرک الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام،  کتاب نکاح، باب ۱۷، ص۵7.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.