اقسام مختلف سحر

  • 1395/10/20 - 11:17
وقتی سخن از سحر به میان می‌آید برخی گمان می‌کنند که سحر بطور مطلق بر یک عنوان صدق می‌کند، ولی با تحقیق در این زمینه می‌توان فهمید که سحر انواعی دارد و هر قسم از سحر هم بر مبنای خاصی بنا شده است. چه بسا در قدیم الایام به نوعی از اقسام آن سحر گفته می‌شده است، که اکنون برآن کلمه سحر اطلاق نمی‌شود و در برخی دیگر همچنان واژه سحر صدق کرده، و مورد مذمت است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی سخن از سِحر به میان می‌آید، گویی سحر را به‌طور مطلق بکار می‌برند و این تفکر است که بیانگر واحد بودن سحر را در ذهن پرورش می‌دهد. اما باید دانست که سحر اقسامی دارد که هرکدام می‌تواند کاربردی خاص داشته باشد.
1- برخی از علوم امروزی که به‌وسیله آن‌ها از اخبار و وقایع طبیعی اطلاعاتی به دست می‌آید، درگذشته در زمره سحر به شمار می‌آمده است. از آن جمله می‌توان به سـحر مـنجّمان که از طریق نجوم درصـدد پیش‌گویی حوادث عالم بودند نام برد.
2- افـرادی دارای نفوس قوی کـه می‌توانند دیگران را سحر کنند. بعضی با ریاضت‌های غیرشرعی چنان قدرت روحی پیدا می‌کنند کـه به‌صرف اراده خود می‌توانند کارهای خارق‌العاده انـجام دهـند؛ مـثل بـازداشتن قـطار از حرکت که توسط برخی از مرتاضین هندی انجام می‌شود.
3- سحر به کمک اجنه و با تسخیر جن.[1] اجنّه موجودات لطیفی هستند که روی کره زمین زندگی می‌کنند. آنان روح مجرّد نیستند، بلکه چون از لطافت خاصی برخوردارند، می‌توانند خود را به هر شکلی درآورند. احضار اجنّه برای کسی مقدور است که اوراد خاصی را که شامل قسم دادن و صدازدن آن‌ها با اسم است، بداند و آن‌ها را مکّرر بخواند تا مجبور شوند در مـحلی کـه شخص احضار کننده می‌خواهد حاضر شوند. برخی از کسانی که مبادرت به احضار اجنّه می‌کنند اذعان می‌دارند که اجنّه نیز مثل ما انسان‌ها زندگی اجتماعی دارنـد؛ مـثلاً، پادشاه و فرماندار و اشتغال و مانند آن. ولی از جاهایی که انسان زندگی می‌کند فاصله می‌گیرند. احضار آن‌ها آسان و تسخیرشان همانند تسخیر حیوانات مشکل است و احـتیاج بـه ریاضت‌های خاص دارد. آن‌ها قابل‌دیدن و دارای ادیان مختلفی هستند. مؤمنان آن‌ها در انجام اعمال خلاف مثل جدایی انداختن بـین زن و شـوهر از مسخِّر خود اطاعت نمی‌کنند اما از اجنّه کفّار در هر امری و لو خلاف شرع می‌توان استفاده کرد. در سحر به کمک اجنه، از آن‌ها می‌خواهند که مثلاً به شخصی ضرری وارد کنند یا بلایی را بر سرش بیاورد یـا به‌واسطه اعمالی بین زن و شوهر جدایی بیندازند به‌واسطه دوستی با اجنّه همچنین می‌توان به آن‌ها دستور داد تا به‌واسطه جلب نظر آن‌ها دیگر اجنه نیز از او اطاعت کنند.
4- شعبده کـه عـبارت است از حـرکات سریعی که بیننده خیال می‌کند شعبده‌باز افعال عجیبی را انجام می‌دهد، درحالی‌که با سـرعت دست، از خطای چشم بیننده استفاده می‌کند.[2]
ازآنجاکه شعبده سبب کار خارق‌العاده‌ای نمی‌شود، بسیاری از علمای دین شـعبده را جـزو سـحر نمی‌دانند. این در حالی است که شعبده سبب خارق‌العاده‌ای ندارد، اما آنان معتقدند که نوعی چشم‌بندی است.
5- جلب قلوب مردم با عوام‌فریبی؛
6- سخن‌چینی؛
7- اعمال عجیب که از سـاختن آلات مـکانیکی بـر اساس حساب هندسی درست می‌شود؛ مثل مجسمه رقاص.
8- خواص عجیب بعضی مواد شیمیایی و ادویـه یا تدخین بعضی از گیاهان مثل حشیش که موجب زوال عقل می‌شود یا خـوردن بعضی از غذاها که مـوجب فـرح یا حزن بی‌دلیل می‌شود.
شیخ انصاری پس از ذکر این اقسام به نقل از بحارالانوار می‌گوید: روشن است که قسم چهارم تا هشتم سحر اصطلاحی نیست، بلکه اگر به آن‌ها «سحر» گفته شود، از باب مسامحه و مجاز است.[3]
9- علامه مجلسی در بحارالانوار چشم‌زخم را نیز جزو جادو می‌شمارد و در استدلال بر این مطلب می‌نویسد: هنگامی‌که چیزی در نظر انسان خوب جلوه کـند حـواس او در آن چیز متمرکز می‌شود و این از قدرت روحی شخص است که در اشیا یا اشخاص تأثیر می‌کند.[4]
مرحوم مجلسی در جای دیگری می‌نویسد: «انسان‌ها در این قدرت روحی متفاوت هستند؛ آن‌ها که از قدرت روحی بالاتری برخوردارند با دیدن چیزی که توجه آن‌ها را به خود جلب می‌کند، به‌خصوص بیش‌تر دیدنی‌ها، روحش در آن چیز اثر می‌گذارد و براثر خباثت باطنی که برخی دارند ضرری بر آن وارد می‌کنند. پس تأثیر متعلق به روح فرد است؛ همان‌گونه که مرتاض با صرف اراده می‌تواند وسیله‌ای را از حرکت بازبدارد. این‌گونه اشخاص نیز با دیدن چـیزی و جـلب شـدن توجهشان به آن می‌توانند در آن تأثیر بگذارند.[5]
بر این اساس، می‌توان چشم‌زخم را جزو قسم دوم (تأثیر نفس ساحر در مسحور) دانـست.
10- کـهانت که عملی است موجب اطاعت اجنّه از کاهن. به‌عبارت‌دیگر، شخص کاهن اجنّه را به خدمت می‌گیرد. باآنکه کهانت جادو نیست، ولی شبیه جادو هست.

پی‌نوشت:

[1]. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403‌، ج 60، ص 4
[2]. همان، ص 32
[3]. کـلانتر سـید مـحمد، کتاب المکاسب للشیخ الاعظم الشیخ مرتضی انصاری، بیروت، منشورات مؤسسه النور للمطبوعات، 1410 ق،ج 3، ص 79
[4]. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403‌، ج 60، ص 10
[5]. همان.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.