تفاوت عرفان و تصوف ازمنظر استاد حسین انصاریان

  • 1395/08/01 - 08:42
آنچه باعث طرد شدن یک انسان از مکتب اسلام و اهل‌بیت (ع) می‌شود، اعتقادات ناصحیح و باطلی است که برای آن انسان پیدا می‌شود و البته این اعتقادات ناصحیح تا موقعی که در درون یک شخص منفردا باشد، چندان اثر مخربی نخواهد داشت مگر برای همان شخص. ولی آنگاه که این اعتقادات باطل بصورت یک تز و ایدئولوژی آن هم در قالبی تشکل یافته و منظم در می‌آید یقینا آثار مخربی نه تنها برای خود آنها بلکه برای جامعه اسلامی پیش می‌آورد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آنچه باعث طرد شدن یک انسان از مکتب اسلام و اهل‌بیت (علیهم السلام) می‌شود، اعتقادات ناصحیح و باطلی است که برای آن انسان پیدا می‌شود و البته این اعتقادات ناصحیح تا موقعی که در درون یک شخص منفردا باشد، چندان اثر مخربی نخواهد داشت مگر برای همان شخص. ولی آنگاه که این اعتقادات باطل بصورت یک تز و ایدئولوژی آن هم در قالبی تشکل یافته و حزب و گروهی منظم در می‌آید یقینا آثار مخربی نه تنها برای خود آنها بلکه برای جامعه اسلامی پیش می‌آورد و اینجاست که رهبران دینی ما احساس وظیفه می‌کنند به نوعی دیگر مسلمانان را از آثار زشت این غده سرطانی مطلع سازند و یکی از آن راه‌های طرد نمودن آن خط فکری از حوزه اسلام و مکتب اهل‌بیت (علیهم السلام) می‌باشد.

1) در مورد صوفیه و صوفیان نمی‌شود یکسان قضاوت کرد؛ بلکه خود آنها نیز دارای شعبه‌های مختلفی هستند مثلاً بعضی از آنها بقدری نسبت به شخص امیرالمومنین افراط کرده‌اند که او را خدا می‌دانند و یا بعضی از آنها بقدری خودشان را پیشرفته در نزدیکی به خدا می‌دانند که دیگر احساس نیاز به انجام عبادت نمی‌کنند و عبادات الهی را نفی می‌کنند، و یا اعتقادات مشابه دیگری از این قبیل که این اعتقادات باعث مطرود شدن آنها شده است.

2) دانش و علم عرفان به معنای حقیقی، علمی است که هیچ کدام از این اعتقادات باطل در آن علم وجود ندارد، البته اگر کسی خود را عارف بداند و معتقد به اعتقادات باطلی همچون بعضی از فرقه‌های صوفیه باشد او هم مطرود از دین و مذهب خواهد بود، ولی چون علم عرفان در حد خودش مشهور و معروف به چنین اعتقادات فاسدی نیست، لذا با تصوف فرق می‌کند.

3) سخن گفتن پیرامون این قضیه چیزی نیست که بتوان در این نوشتار خلاصه کرد و نیاز به فرصتی وسیع و کتابی مفصل دارد و شما می‌توانید به کتاب با ارزش ‹‹عارف و صوفی چه می گوید›› نوشته استاد مرحوم تهرانی مراجعه کنید.

اوّلاً: صوفیه با فرقه‌ها و انشعابات بسیاری که دارند اگرچه در انحراف در یک سطح نیستند و بسا که برخی از آنان خارج از ربقه اسلام شمرده نمی‌شوند، امّا در مجموع منحرفند و عقاید خاصه‌ای که دارند غیر اسلامی است. همین موضوع توجه خاص و بیش از حدّ به قطب، در بعضی صورت‌هایش شرک و کفر است، لذا باید از معاشرت و مجالست، مزاوجت و رفاقت با آن‌ها چون مرض خطر ضلالت، فساد عقیده و مفاسد دیگر است جداً باید احراز نمود.

ثانیاً: عرفان اسلامی قابل مقایسه با تصوّف نیست، چون عرفان اسلامی برگرفته از آیات و روایات و سیره و سنّت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) و روش عملی علمای دین بوده است، امّا تصوّف برگفته از ذوق و سلیقه عده‌ای است که مطابق مذاق و میل روش و منش‌هایی وضع می‌کنند که تحت عنوان طریقت به آن عمل می‌نمایند.

ثالثاً: در اسلام چیزی به نام تصوّف وجود ندارد تا تصوّف اسلامی نام بگیرد، بلکه تصوّف زاییده افکار فرقه‌گرایانه صوفی هاست.

پی‌نوشت:

پایگاه اطلاع رسانی دفتر استاد حسین انصاریان

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.