تفاوت لغوی دو مفهوم عرفان و تصوف

  • 1395/07/27 - 12:18
از آنجا که درمورد تطابق و عدم تطابق دو مفهوم "عرفان" و "تصوف" اقوال مختلفی وجود دارد و برخی معتقدند این دو مفهوم کاملا منطبق بر هم هستند و برخی دیگر به اقوالی غیر از قول اول اعتقاد دارند، برای روشن شدن این مساله به معانی لغوی این دو مفهوم رجوع می کنیم تا بدانیم این دو مفهوم حداقل در کتب فرهنگ لغت و از نظر صاحبان نظر در حیطه تصوف، چه معنایی را افاده می‌کنند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آنجا که درمورد تطابق و عدم تطابق دو مفهوم "عرفان" و "تصوف" اقوال مختلفی وجود دارد و برخی معتقدند این دو مفهوم کاملا منطبق بر هم هستند و برخی دیگر به اقوالی غیر از قول اول اعتقاد دارند، برای روشن شدن این مساله به معانی لغوی این دو مفهوم رجوع می کنیم تا بدانیم این دو مفهوم حداقل در کتب فرهنگ لغت و از نظر صاحبان نظر در حیطه تصوف، چه معنایی را افاده می‌کنند.
معنای لغوی عرفان:
در لغت نامه دهخدا ذیل کلمه "عرفان" چنین آمده است: «عرفان به معنی شناختن و دانستن بعد از نادانی است. (منتهی الارب)؛ (ناظم الاطباء). شناختن. (زوزنی)؛ (آنندراج)؛ (غیاث اللغات). شناختن، بازشناختن، معرفت. (فرهنگ فارسی معین). شناخت، شناسائی، آگاهی، درایت، اطلاع، به مدد و معاونت او کمر بستند و یکدیگر را بر عرفان قدرخانه قدیم و کرم عمیم او تحریض کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 186)»[1]
«عرفان يعنى شناسایى و مراد شناسایى حق است و نام علمى است از علوم الهى كه موضوع شناخت آن حق و اسماء و صفات اوست و بالجمله راه و روشى كه اهل الله براى شناسایى حق انتخاب كرده‌اند عرفان می‌نامند و عرفان و شناسایى حق بدو طريق ميسر است يكى بطريق استدلال از اثر بمؤثر و از فعل به صفت و از صفات بذات و اين مخصوص علماء است و دوم طريق تصفيۀ باطن و تخليۀ سر از غير و تحليۀ روح و آن طريق معرفت خاصه انبياء و اولياء و عرفا است و اين معرفت كشفى و شهودى را غير از مجذوب مطلق هيچ كس را ميسر نيست مگر بسبب طاعت و عبادت قالبى و نفسى و قلبى و روحى و سرى و خفى و غرض از ايجاد عالم، معرفت شهودى است.»[2]
معنای لغوی تصوف:
سعید نفیسی معتقد است «در زبان تازی یکی از موارد استعمال باب تفعل این است که از اسامی و صفاتی که درباره فرق آمده است مصدر می‌سازند چنانکه از مجوسی تجمس و از یهودی تهود و از نصرانی تنصر ساخته‌اند. به همین قیاس از کلمه صوفی مصدر تصوف را به کار برده‌اند و هم چنانکه تمجس بمعنی مجوسی بودن و تهود بمعنی یهودی بودن و تنصر بمعنی نصرانی بودنست، تصوف هم بمعنی صوفی بودن آمده است و بجز این هیچ محمل دیگری برای کلمه صوفی و تصوف نمی‌توان پذیرفت.»[3]
قطب فرقه گنابادی می‌گوید: «امری که موجب خلط مبحث و اشتباه می‌شود این است که می‌گویند تصوف غیر از عرفان است. بله از نظر لغت آنها دو چیزند ولی "عبارتنا شتی و حسنک واحد."»[4] «بنابراین تصوف و عرفان دو لغت است دال بر یک معنا یا اینکه به منزله دو روی یک سکه است یا می‌توان گفت یک راه را نشان می‌دهد و یکی راه را نشان می‌دهد و یکی نتیجه راه رفتن را. به هر جهت آنها هم دو تا هستند هم یکی.»[5]
با توجه به ریشه لغوی دو کلمه "عرفان" و "تصوف" درمیابیم که این دو کلمه از حیث لغت با هم کاملا متفاوت هستند و آنچه که مسلم است ریشه لغوی این دو با هم فرق می‌کند و در هیچ یک از اصطلاح‌نامه‌ها یا لغتنامه‌ها معنای لغوی این دو را یکی ندانسته، حتی به مشابهتی نیز میان این دو اشاره نشده است، درنتیجه تلاش برخی که معتقدند این دو کلمه با هم به یک معنا اشاره می‌کند، حداقل از حیث لغت بیهوده است، و از منظر لغت و واژه شناسی نمی‌توان این دو کلمه را به هم ربط داد.

پی‌نوشت:

[1]. دهخدا علی اکبر، لغتنامه، ذیل کلمه عرفان
[2]. سجادی جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، نشر کومش، ج 2، ص 1253
[3]. نفیسی سعید، سرچشمه تصوف در ایران، اتحاد، تهران، 1343، ص 74
[4]. تابنده نورعلی، تشیع و تصوف و عرفان، مجله عرفان ایران، گردآورنده آزمایش مصطفی، شماره 7، حقیقت، تهران، 1379، ص 20
[5]. تابنده نورعلی، آشنایی با عرفان و تصوف، حقیقت، تهران، چاپ سوم، 1383، ص 19.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.