بررسي مراحل شکل گيري تصوف

  • 1392/08/07 - 08:16
در ریشه های پیدایش تصوف تقریبا دو نظریه وجود دارد؛ اول آنکه تصوف معلول ادیان و فرقه های خارجی غیر از اسلام است، و دوم آنکه تصوف زاییده اسلام و فرزندی است از او که بواسطه افراط و تفریط در دین بوجود آمده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در پي اختلاف اقوال در ريشه هاي تصوف و اينکه آيا تصوف از اديان و فرقه هاي ديگر – غير از اسلام – رنگ گرفته يا نه سخناني زده شده و عده اي ريشه هاي تصوف را به ادياني همچون بودايي، مانوي، زرتشتي، مسيحي، هندي و .. مي دانند و عده ديگر معتقدند که تصوف در دامان اسلام شکل گرفته و معلول عوامل خارج از اسلام نيست. در اين ميان عده سومي هم که با اسلام ميانه خوبي نداشته اند پيدا شده و از آب گل آلود اين ميان بهره اي برده و شبهه اي بي جان مطرح کرده اند که اگر اسلام ديني کامل است، چرا صوفيه در ميان آن پيدا شده و خواسته اند رويش تصوف در اسلام را به سستي معارف اسلامي برگردانند و با يک تير دو نشان را هدف گيرند. که در پاسخ اين گروه سطحي نگر بايد گفت درست برعکس، اگر اسلام ديني محکم و استوار نبود دشمنان و منحرفان با ايجاد تصوف و افراط و تفريط سعي در انحراف آن نداشتند و اگر اسلام ديني بي اثر و جهان شمول نبود، چرا بايد براي منحرف کردن پيروان آن وقت گذاشت و جهد کرد؟ اگر اسلام ديني محکم نبود، خود به خود از بين مي رفت و نياز به صرف هزينه هاي هنگفت از جانب دشمنان اسلام نبود. اما در ميان دو گروه اول از گذشته تا حال اختلاف است و در اين ميان محقق ارزشمند جناب آقاي سيد محمد حسين فقيه ايماني نکاتي را بيان داشته که به آن مي پردازيم.
بعد از سرکوبي "نهضت زاهدان صوف پوش" که "زاهد" ضد اموي جهادگر "صوفي" نام داده شد و "تصوف" مرامنامه ي او، با کوشش هاي زياد اسلاميت آن طبق سليقه و سياست بني اميه فراهم آمد، مدتي "تصوف" مسلمان اموي بود «مشايخ صوفيه، آن را به رنگ دين و مذهب آراسته و در کنار کتابها و نوشته هاي خود با استشهاد به آيات قرآن و احاديث اين مسلک را در نظر عوام دلبند ساختند.»[1] تا انکه ايرانيان خسته از بني اميه با تصوف ساخته اموي برخورد نموده، چون در شرح و تعريف، آداب و سنن به مرزبندي خاصي مقيد نشده بود که امکان دستکاري در آن نباشد، با اضافه ذوقيات و سليقه هاي ايراني "تصوف آريايي" را فراهم آورده و با "تصوف" اسلام اموي به هم آميخته، به صورت نهضتي به مقابله با خلفاء فرستادند تا «در اوايل حکومت بني عباس جماعتي از تارکان دنيا و دوره گردان هندي و مانوي در عراق و ساير ممالک اسلامي پراکنده شدند و همانگونه که در قرن اول از رهبانان مسيحي سخن مي رفت، در قرن دوم ذکر تارکان دنيا به ميان آمد که نه مسلمان بودند و نه مسيحي، جاحظ آنان را "رهبان الزنادقه" مي نامد.
اين روش سياحان و دوره گردها و مرتاضان بودايي در صوفيان مسلمان تاثير کرده»[2] «با تصوفي که به خواست امويان فراهم آمده و به وسيله ايرانيان خسته از جور خلفاء، با اديان آريايي توام شده بود، با تاريخ اسلام همراه ساخته، موجب گرديد جمعي از مستشرقين، دانشمندان ايراني و عرب مانند ابوالاعلي عفيفي تصوف رائج بعد از قرن سوم هجري را معلول عوامل خارج از دين و شريعت بداند.»[3]
و اين مهم غير قابل انکار، از همان زمان که محققان آزاد انديش دور از وابستگي به تصوف فرقه اي، درباره صوفي و آيين او تحقيق جامع نمودند، موضوع ناخالصي تصوف اسلامي همه فهم گرديد، اين حساسيت توام با مخالفت اتباع فرقه اي تصوف، موجب تدوين کتاب هاي پر سر و صدايي شد و عالمان ديني را نيز بنا بر وظيفه اي که به عهده دارند و مي بايد به هنگام بروز فتنه ها در هدايت جامعه به سوي رستگاري و ارشاد امت کوشا باشند، به نقد و بررسي برانگيخت و عجيب است تمامي محققاني که به فرقه هاي صوفيانه وابسته اند، معتقدند عوامل خارحي در تدوين تصوف موثر نبوده اند، متقابلا آن عده از محققان سرشناس که وابستگي فرقه اي ندارند، خلاف محققاني که از اتباع فرق صوفيه به شمار مي روند، معتقدند عوامل خارجي در شکل گيري تصوف موثر بوده اند.  
البته ممکن است اين ديدگاه از جانب عده اي رد شود و همچنان آن عده معتقد به آن باشند که يا تصوف در دامان اسلام رشد يافته يا اينکه معلول عوامل خارجي باشد.
منابع:
1-لغت نامه دهخدا ذيل واژه صوفي تحت عنوان "تصوف در قرن ششم"
2-همان
3-تصوف الاسلامي طبع مصر تاليف ابوالاعلي عفيفي صص 28، 29، 45، 47
براي مطالعه بيشتر رجوع شود به کتاب "رويشگاه تصوف" اثر سيد محمد حسين فقيه ايماني

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.