برخی از بدعت‌های صحابه در دین اسلام از کتب اهل سنت

  • 1404/08/26 - 10:10
دین اسلام تا قبل از زمان رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، هیچ گاه از مسیر اصلی خود منحرف نشد؛ زیرا وجود نازنین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مانع از آن می‌شد که به انحراف کشیده شود، اما بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله دچار تحریفات و دست‌خوش یک‌سری بدعت‌های ناهنجار از طرف برخی صحابه پیامبر گردید و این اختلافات تا به امروز هم مشهود است.
بدعت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دین اسلام ویژگی‌های منحصر به فرد دارد و طبق صریح آیه قرآن، این دین کامل گردید ...؛ اما بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، این دین دچار یک‌سری تحریفات و بدعت‌های آشکاری شد که توسط برخی از صحابه، صورت گرفت و به نام شرع مقدس، وارد دین اسلام گردید؛ بدعت‌هایی که نه خداوند و نه پیامبرش به آن امر کردند و نه راضی بودند، بلکه برداشت‌‎های شخصی و هوا و هوسی بود که صورت گرفت و مسلمین هم به‌خاطر اعتماد داشتن به همین صحابه که حضور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را درک کرده بودند، گمان می‌کردند که این اعمال و افعال، صادر از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است؛ لذا پیروی و متابعت کردند و آن را قربة الی الله انجام می‌دادند که این باعث گردید که در تعدادی از اعمال عبادی و برخی از احکام شریعت و فروعات دین، بین مسلمین اختلاف بیفتد و تا این زمان اختلاف باقی ماند. ما در این نوشتار مختصر، به برخی از این بدعت‌ها اشاره می‌کنیم که علمای اهل سنت، آن را در کتب خود ذکر کرده‌اند.

ازجمله بدعت‌‎های ایشان در مورد مسح پا است که آن‌ها در وضو به‌جای مسح پا، غسل یا همان شستن را انجام می‌‎دهند با آن‌که خداوند در قرآن صریحاً می‌فرماید: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ.[مائده/6] صورت‌ها و دست‌های خود را تا مرفق بشویید، آن‌گاه سرها و پاهای خود را مسح کنید» و این نوع وضو گرفتن را مستند به روایتی در کتاب صحیح بخاری و مسلم می‌دانند.[1]

از دیگر بدعت‌های ایشان، آن بود که معتقد به روایت‌های جعلی و دروغین بسیاری شدند، مثلاً این روایت که ابابکر با آن روایت، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را از ارثش محروم کرد و برای توجیه کارش، متوسّل به روایتی شد که خودش تنها آن را از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله شنیده بود که «نحن معاشر الانبیاء لانورث ماترکناه صدقه.[2] ما پیامبران ارث باقی نمی‌گذاریم و آن‌چه از ما باقی می‌ماند، صدقه است.»

ازجمله بدعت‌های دیگر ایشان، خصوصاً در میان اهل سنت معاصر، این است که نام خلفا را در خطبه‌ها ذکر می‌کنند، با آن‌که بالاجماع، نه در زمان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و نه در زمان صحابه و تابعین و حتی در زمان بنی‌امیه و اوائل حکومت بنی‌ عباس چنین رسمی نبود.[3]
هم‌چنین دو بدعتی که قرآن کریم، به آن دو حکم کرد، اما برخی از صحابه مشهور پیامبر، مثل عمر بن خطاب آن را تحریم کرد، یکی متعه حج است و این در آن‎جایی است که خداوند می‌فرماید: «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ.[بقره/196] کسی‌که متمتع به عمره حج است، آن‌چه را میسّر است، قربانی کند» و دیگری متعه نساء، که خداوند در قرآن در مورد آن، چنین می‌فرماید: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتَوْهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً.[نساء/24] آن‌چه از زنان بهره بردید، اجرت و مهرشان را وجوباً بدهید.»[4]

از دیگر بدعت‌های ایشان این است که القاب حضرت علی علیه‌السلام را به خلفای ثلاث نسبت دادند و عمر را «فاروق» و ابوبکر را «صدیق» و عثمان را «ذوالنورین» نامیدند؛[5] در حالی است که امیرالمومنین علیه‌السلام از همان صدر اسلام مکرر می‌فرمود: «انا صدیق الاکبر و فاروق الاعظم.[6] من راست‌گوی بزرگ و جدا کننده عظیم حق و باطل هستم» و در حدیثی از پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد شده که فرمود: «علی فاروق امت من است و حق و باطل را از هم جدا می‌کند»[7] و ذوالنورین لقب اختصاصی حضرت علی بود؛ چرا که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، دو نور چشم امیرالمؤمنین بودند و این لقب از برای حضرت گفته شده بود. سؤالی مطرح است که عثمان، صاحب کدام یک از دو نوری بود که به آن مفتخر گردید؟ و دیگر این‌که بزرگان اهل سنت در کتب رجالی خود، این نسبت را صحیح نمی‌‎دانند که جای بحث آن، در این مقوله نیست.

از دیگر بدعت‌های ایشان، القابی است که به برخی از افراد دادند، مانند: «خال المؤمنین» به معاویه، «سیف الاسلام» به خالد بن ولید و ... و علمای اهل سنت این القاب را از اینان ردّ کردند و هم‌چنین ایشان به عایشه «ام‌المؤمنین» می‌گویند، ولی این لقب را به برخی دیگر از همسران پیامبر نمی‌دهند و این در حالی است که این زن، تمام اسرار پیامبر را فاش می‌ساخت و بر خلیفه پیامبر هم خروج کرد و خون عده زیادی را در جنگ جمل به زمین ریخت[8] و هم‌چنین از دیگر بدعت‌های ایشان که از گذشته دور و از همان اوائل اسلام صورت می‌گرفت و تا به الان هم انجام می‌گیرد، اقامه نوافل مستحبی، به جماعت است که در اصطلاح به آن نماز تراویح می‌گویند[9] و هم‎چنین به عقیده علمای اهل سنت، اگر کسی بر یکی از خلفای چهارگانه خروج کند، کافر و فاسق است و جنگ با آنان به اجماع مسلمین، حرام است.[10]

البته بدعت‌های فراوان دیگری را در دین وارد کردند که ما فقط به برخی از آن‌ها اشاره کرده‌ایم و این بدعت‌ها در کتب اهل سنت به‌وفور به‌چشم می‌خورد که ما قضاوت را بر عهده خوانندگان می‌گذاریم که چگونه افکار و عقاید و هوا و هوس شخصی را با دین مخلوط کردند و به خورد مسلمین دادند و اختلاف افعال و اعمال را به‌وجود آورده‌اند و مورد لعن و نفرین پیامبر قرار گرفته‌اند.

پی‌نوشت:
[1]. صحیح بخاری، بخاری، دار طوق النجاة، ج1، ص44، حدیث 164.
[2]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دار إحياء التراث العربی، ج3، ص1379.
[3]. مناظره علمی بین شیعه و سنی، سید علی حسینی ، انتشارات نصر، قم، ایران، ص240 و 241.
[4]. تفسیر قرطبی، قرطبی، دار إحياء التراث العربی، ج5، ص130.
[5]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار احیاء الکتب العربی، بیروت، لبنان، ج16، ص35.
[6]. همان، ج1، ص30.
[7]. تاریخ مدینة دمشق، ابن‌عساکر، دارالفکر، ج۴۲، ص۴۲ و الاستیعاب، ابن‌عبدالبر، دار الجيل، ج۴، ص۱۷۴۴.
[8]. تقریب المعارف، ابوالصلاح حلبی، الهادی، ص301.
[9]. صحیح بخاری، بخاری، دار طوق النجاة، ج1، ص16.
[10]. شرح صحیح مسلم، نووی، دار إحياء التراث العربی، ج12، ص229. «وَأَمَّا الْخُرُوجُ عَلَيْهِمْ وَقِتَالُهُمْ فَحَرَامٌ بِإِجْمَاعِ الْمُسْلِمِينَ وَإِنْ كَانُوا فَسَقَةً ظَالِمِينَ وَقَدْ تَظَاهَرَتِ الْأَحَادِيثُ بِمَعْنَى مَا ذَكَرْتُهُ وَأَجْمَعَ أَهْلُ السُّنَّةِ أَنَّهُ لَا يَنْعَزِلُ السُّلْطَانُ بِالْفِسْقِ.»

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.