ارتباط «شیخ محمد عبده» با سلفیّت و سلفی‌گری

  • 1395/05/29 - 10:03
محمد عبده، مانند استادش سید جمال، بر بازگشت به اصل دین و آموزه‌های آن بسیار تأکید می‌کرد و از این رو می‌توان او را در ردیف رهبران معنوی سلفیت، قلمداد کرد. ولی با این وجود او نیز نگاهی قهقرایی به اسلام و دین نداشت و عقاید او با سلفی‌گرایی مصطلح بسیار متفاوت است. او بر خلاف سلفی‌گری به مباحث کلامی و عقلی علاقه داشت.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سلفیت و سلفی‌گری تکفیری، یکی از چالش‌های فراروی جهان اسلام در قرن معاصر است. از این‌رو محققان برآنند که خواستگاه این جریان را بیابند. مسلّما جریان سلفیت، پیشینه‌ای چند صد ساله دارد،[1] ولی ظهور و بروز آن در صده‌های اخیر به دو تفکر محمد بن عبدالوهاب در شبه جزیره حجاز، و تفکر سید جمال الدین اسد آبادی و محمد عبده، در شمال آفریقا و هندوستان بر می‌گردد.[2]
محمد عبده (1266 - 1323 قمری) یکی از شاگردان بنام سید جمال است، تا جایی که موقعیت بالایی در مصر پیدا کرد و به مقام افتاء رسید. شیخ محمد عبده بر خلاف استادش سید جمال که به روش‌های انقلابی، گرایش داشت،[3] بر روش اصلاحی تأکید می‌کرد. او معتقد بود، می‌توان با تغییر و تحول در شیوه‌ی آموزش و رشد معنوی و اخلاقی، به جامعه‌ی آرمانی اسلامی، دست یافت.
محمد عبده اگر چه مانند سید جمال، بر بازگشت به اصل دین و آموزه‌های آن بسیار تأکید می‌کرد و از این‌رو می‌توان او را در ردیف رهبران معنوی سلفیت، قلمداد کرد. ولی با این‌وجود او نیز نگاهی قهقرایی به اسلام و دین نداشت و عقاید او با سلفی‌گرایی مصطلح (سلفی‌گری جهادی و وهابی) بسیار متفاوت است. او بر خلاف سلفی‌گری که با ورود به مباحث کلام مخالف است، و ورود به آن مباحث را شرک و بدعت می‌داند، در مباحث کلامی دستی داشت و بر اجتهاد و استنباط از منابع شریعت (کتاب و سنت) تأکید می‌کرد و از تقلید صرف از امامان چهارگانه دوری می‌جست. تفاوت مهم دیگر محمد عبده با سلفی‌گری، عقل‌گرایی او بود، تا جایی که حتی به حسن و قبح عقلی معتقد بود. هم‌چنین در زمینه جبر و اختیار، قضا و قدر الهی، دیدگاه‌های او کاملاً مخالف با سلفی‌گری مصطلح است.[4]
از فتواهای فقهی محمد عبده دو فتوا معروف شده است، یکی حلیت ذبایح و طعام اهل کتاب؛[5] و دیگری جواز جمع بین صلاتین (نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشاء) در حضر و سفر.[6] این دو مسئله از مسائلی بود که تا آن زمان کسی از اهل سنت این‌گونه درباره آن فتوا نداده بود. به هر حال اندیشه و نگرش محمد عبده به گونه‌ای بود که زمینه را فراهم کرد تا الازهر مصر، مذهب شیعه امامیه و شیعه زیدیه را به‌عنوان دو مذهب اسلامی به رسمیت بشناسد. با این تفاسیر می‌توان چنین نتیجه گرفت که محمد عبده بر خلاف سلفیون مصطلح، داعیه تقریب مذاهب و رشد و اعتلای مسلمانان را داشت و نگاه او به دین هرگز قهقرایی نبود؛ از این‌رو محمد عبده و استادش سید جمال الدین اسد آبادی را می‌توان از مصلحین بزرگ جهان اسلام دانست.

پی‌نوشت:

[1]. سلفی‌گری از آغاز تا کنون.
[2]. تفاوت سلفی‌گری مصری با سلفی‌گری وهابی.
[3]. ارتباط سید جمال الدین اسد آبادی با سلفیت و سلفی‌گری.
[4]. سلفی‌گری و وهابیت، ج1، «تبارشناسی»، سید مهدی علیزاده موسوی، انتشارات آوای منجی، 1391ش، «سلفی‌گری در مصر».
[5]. محمد عبده، «تفسیر المنار» ج، ص82؛ به نقل از سلفی‌گری و وهابیت، ج1، «تبارشناسی»، سید مهدی علیزاده موسوی، انتشارات آوای منجی، 1391ش، «سلفی‌گری در مصر».
[6]. سید محمد رشید رضا، «تاریخ الاستاذ الامام، محمد عبده»، ج1، ص1043؛ به نقل از سلفی‌گری و وهابیت، ج1، «تبارشناسی»، سید مهدی علیزاده موسوی، انتشارات آوای منجی، 1391ش، «سلفی‌گری در مصر».

نویسنده: مجتبی محیطی

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.