پاسخ به یک شبهه و جواب به اشکال درباره حضرت مهدی (ع)

  • 1395/03/02 - 06:40
مخالفین امامیه طعنه می‌زنند و استبعاد می‌کنند بر بقای شخصی که این مقدار طول عمر داشته باشد و علاوه بر این می‌گویند امامیه اعتقاد دارند که آن حضرت در سرداب غایب شده و همانجاست و از آنجا ظاهر می‌شود و ایشان انتظار می‌کشند تا حضرت از آن مکان بیرون بیاید و این در حالی است که علمای بزرگ شیعه این شبهه را دفع نمودند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مخالفین امامیه طعنه می‌زنند و استبعاد می‌کنند بر بقای شخصی که این مقدار طول عمر داشته باشد، و علاوه بر این می‌گویند امامیه اعتقاد دارند که آن حضرت در سرداب غایب شده و همان‌جاست و از آن‌جا ظاهر می‌شود و ایشان انتظار می‌کشند تا حضرت از آن مکان بیرون بیاید و این در حالی است که علمای بزرگ شیعه برای دفع این شبهه و اعتراض آنان در کتب خود با استدلال عقلی و نقلی دفع این مورد را نموده‌اند و بسیاری از معمرین و اخبار و قصص و اشعار آن‌ها را ذکر کرده‌اند، چرا که احدی در وجودش اختلاف نکرده‌اند. اما برای محض متابعت به پاره‌ای از کلمات آن‌ها اشاره می‌کنیم و اسامی برخی از طویل العمرها را بر می‌شماریم.
ذهبی از بزرگان اهل سنت در کتاب تاریخ الاسلام در ضمن احوال ابی‌محمد بن علی العسگری (علیهم السلام) می‌گوید: «و اما ابنه محمد بن حسن الذی یدعوه الرافضه القائم الخلف الحجه، فولد سنه ثمان و خمسین و...[1] اما پسر او محمد بن الحسن را، رافضیان مدعی هستند که اوست قائم و خلف حجت، که متولد سنه 258 یا 256 هجری است که بعد از پدرش دو سال زندگی کرد، آنگاه معدوم شد و معلوم نیست که چگونه مرده است. روافض معتقدند آن حضرت در سرداب باقی است، از 450 سال قبل و این‌که اوست صاحب الزمان و این‌که او زنده است و علم اولین و آخرین را می‌داند و معترفند که او را کسی ندیده، بالجمله.» یعنی آن‌چه ایشان در حق او می‌گویند یا اعتقاد دارند، خلاف واقع است.
ابن خلکان در کتاب خود در ترجمه آن حضرت گفته است که: «او کسی است که شیعیان گمان دارند که او منتظر و قائم و مهدی است و او صاحب سرداب است، که در سر من‌رأی است.»[2] ابن حجر مکی هم می‌نویسد: «غایب شدن شخصی در مدت طولانی از خوارق عادات است، پس وصف نمودن نبّی خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) او را به این وصف اولی بود، در حالی‌که آن حضرت ذکر نکرد مهدی را با این وصف...»[3]
در جواب امثال اینان که آن‌چه نسبت به امامیه داده‌اند، به این‌که آن حضرت از اول غیبت تا به حال و از الان تا زمان ظهور در سرداب سامرا بوده و خواهد بود، باید گفت: این دروغ محض و بهتان و افترا است، با همه کثرت فرق و تشتت آراء؛ چرا که قائلین به این سخنان خود، جاهل به احادیث و اخبار و حکایات وارده از طرف حضرت مهدی (علیه السلام) هستند، به‌خاطر این‌که در ایام غیبت صغری آن حضرت چند وکیل و نوابّ مخصوص داشته و اموال در نزد ایشان جمع می‌شده و به دستور خود حضرت آن را در محلش مصرف و خرج می‌کردند و حضرت برای این وکلاء توقیع می‌فرستاد و به آن‌ها امر و نهی می‌کرد و اینان در اماکن مخصوص مانند مسجد سهله و کوفه و... به خدمت حضرت می‌رسیدند. تا زمان غیبت کبری فرا رسید که محل استقرار آن حضرت بر همگان مخفی است، ولی در موسم حج حاضر و در شدت‌ها و تنگی‌ها از موالیان خود دستگیری می‌کند و او مردم را می‌بیند و می‌شناسد اما مردم او را نمی‌شناسند... . در کتاب الغیبه نعمانی روایتی از امام صادق (علیه السلام) وارد شده، که فرمود: از برای صاحب این امر غیبتی در بعضی از این مکان‌هاست و بعد امام صادق (علیه السلام) با دست خود اشاره به‌سوی ناحیه ذی‌طوی می‌کند.[4] و در دعای ندبه معروفه هم وارد شده است: «... ابرضوی ام ذی‌طوی.[5] ای کاش می‌دانستم که تو در کجا مستقر شدی، آیا در رضوی (نام کوهی در مدینه) یا ذی‌طوی (مکانی است نزدیک مکه) یا غیر آن‌ها».
و در جواب اشکال دوم ایشان باید گفت ای کاش ذهبی با این همه وسعت علمی گسترده، نیم نگاهی هم به کتب شیعه و یا حداقل به کتب اسلاف خود می‌کرد و وجود آن حضرت را دروغ و افترا نمی‌دانست و آن را به امامیه و رافضیان نسبت نمی‌داد و خود و متابعین خود را عاقل و پاکدامن فرض نمی‌کرد. در فرض دیگر بر آنان این‌که اگر آن حضرت در این مدت در آن مکان باشند، آیا حیات او ناممکن است؟ و در جواب دیگر بر آنان این‌که ذهبی گفته که امامیه اقرار دارند که کسی او را ندیده، نیز کذب محض و بهتانی عظیم است. اما در غیبت صغری که بسیاری او را دیده‌اند و به خدمت حضرت شرفیاب شدند و اسامی آن‌ها در کتب ثبت و ضبط شده و اما غیبت کبری هم افراد او را مشاهده کرده‌اند، به‌طوری‌که در حین دیدن آن حضرت او را نشناخته ولی بعداً متوجه شدند که او خود حضرت بوده و خود اهل سنت هم ادعای رویت آن حضرت را کرده‌اند، هم در غیبت صغری و هم در غیبت کبری.[6]
اعتراض دوم آنان راجع به طول عمر آن حضرت است، که می‌گویند: چگونه امکان دارد که انسانی 1000 سال و مقداری بیشتر عمر کند. در جواب باید گفت: در طب امروزی ثابت شده که انسان می‌تواند با رعایت کامل دستورات بهداشتی بیش از آن‌چه انتظار می‌رود زندگی کند، در دنیای فعلی، وجود درختانی با قدمت 400 سال تا 1000 سال را می‌توان نام برد، پس چرا انسان نتواند این مقدار یا بیشتر عمر کند. طنطاوی در کتاب تفسیرش[7] در ذیل آیه شریفه: «وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ.[یس/68] هر کسی را عمر دراز دادیم، در خلقت واژگونه‌اش می‌کنیم، آیا تعقل نمی‌کنید». بعد می‌نویسد هر چیزی امکان اطاله عمر دارد و می‌تواند تجدید قوا نماید.
در کتاب المعمّرون نام بسیاری از افراد را از زمان خلقت آدم تا این اعصار و زمان که عمر افراد طولانی بوده، مثل حضرت آدم که 931 سال و حضرت حواء 930 سال، ابراهیم خلیل 200 سال، اسحاق نبیّ 160 سال، کیکاوس 150 سال، نابغه جعدی180 سال، زیران مصری 197 سال، حرب بن کعب مذحجی 260 سال، صالح پیامبر 280 سال، ذوجدن حمیری 300 سال، ربیع بن ضبغ فزازی 380 سال، عمر بن جعحه دوسی 400 سال، قبطیم از فراعنه مصر 480 سال، لقمان بن عاد 500 سال، سام بن نوح 600 سال، طهمورث 800 سال، ادریس پیامبر 926 سال، صاحب مهرگان1500 سال، ضحاک 1000 سال، لقمان حکیم 4000 سال، بخت النصر 1507 سال، عوج بن عناق 3600 سال، و...
بنابراین آن‌چه بیان شد، جای تردیدی باقی نمی‌گذارد که شخصی مانند مهدی صاحب الزمان (عجل الله فرجه الشریف) 1000 سال بلکه بیشتر عمر کند بدون این‌که سستی و ضعف در وجودش ایجاد شود، چرا که آن حضرت از نظر طول عمر، بی‌نظیر نیست و امثال حضرت خضر و عیسی (علیهم السلام)، و دجّال و شیطان و... از خود حضرت بیشتر عمر دارند.[8]

پی‌نوشت:

[1]. تاریخ الاسلام، ذهبی، دارالکتب العربیه، بیروت، لبنان، (1409)، ج19 ص133.
[2]. وفیات الاعیان، ابن خلکان، دار صادر، بیروت، لبنان، تحقیق احسان عباس، ج5 ص116.
[3]. صواعق المحرقه، ابن حجر مکی، مکتبه الحقیقه، استانبول، ترکیه، (1424ق)، ج1 ص107.
[4]. الغیبه، نعمانی، نشر صدوق، تهران، (1376ش)، ترجمه غفاری، ص126.
[5]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، انتشارات آستان قدس، ایران، (1389ش)، دعای ندبه ص924.
[6]. ادیان و مهدویت، محمد بهشتی، چاپخانه بهمن، تهران، (1361ش)، چاپ هفتم، ص192.
[7]. تفسیر طنطاوی، طنطاوی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج18 ص224.
[8]. المعمرون و الوصایا، ابی حاتم سجستانی، مکتبه الحیدریه، تحقیق عبدالمنعم عامر، قاهره، مصر، چاپ اول.
ادیان و مهدویت، محمد بهشتی، چاپخانه بهمن، تهران، (1361ش)، چاپ هفتم، ص195-ص199.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.