جملههایی ناب از یک سنی رهیافته به مکتب اهلبیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شهید محمد اسلام اهل روستای مهرآباد دهستان پسکوه، از توابع شهرستان سیب و سوران سراوان بود. او در سال 1374 پس از مطالعات فراوان، در شب عید غدیر خم، امیرالمومنین را در خواب دیده و شیعه شدنش را ابراز میکند. او دلیل شیعه شدنش را کم حوصلگی مولویها و همچنین ناتوانی آنان در پاسخ به سوالات خویش میدانست. او میگفت این بی حوصلگی و ناتوانی مولویها باعث شد که من به تحقیقات بیشتر در مورد همه فرقههای اسلام و از جمله تشیع بپردازم.
قصد داریم در این نوشته به بعضی از گفتارهای این رهیافته به مکتب اهلبیت اشارهای گذرا کنیم؛ باشد که این جملات چراغ راه دیگران نیز شود.
محمد اسلام درباره برتری اهل بیت بر سایرین اینطور میگفت: «اگر هدف اصلی دوستی و محبت ما با صحابه، دریافت درست اسلام و سیره نبوی باشد، یقینا اهل خانه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بهتر از دیگران میدانند که مراد و منظور پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) چه بوده. لذا ما شیعیان بهخاطر دریافت درست اسلام و سیره پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، از اهلبیت که اهل خانهاند پیروی میکنیم و به دیگران هم توصیه میکنیم که پیرو اهلبیت باشند.»
وقتی به اعتراض به او گفته میشد که چرا مردم را به شیعه شدن دعوت میکنی میگفت: «من دعوت به شیعه نمیکنم، بلکه دعوت به اهلبیت میکنم و این دعوت به زور چماق نیست. بلکه با منطق و خدمت و محبت است. از نظر من، همه سنیهای واقعی، شیعه و پیرو علی (علیهالسلام) هستند و جدا کردن سنیها از اهلبیت از توطئههای بنیامیه و بنیعباس بوده است که متاسفانه توسط عدهای مزدور پیگیری میشود.»
محمد اسلام مکرر به همسرش میگفت: «شیعه نور دارد، شما هم اگر شیعه شوید، این نور را احساس خواهید کرد.»
او که دهیار پسکوه بود و ریاست شورای حل اختلاف آن منطقه را هم به او سپرده بودند، بعد از شیعه شدنش خدمات خالصانهاش را بیشتر کرده بود و توانسته بود، در دل مردم آن منطقه جا باز کند، اما کسانیکه او را خار در چشمان خود میدیدند و یارای مقابله با منطق او را نداشتند، در شب عید غدیر و در حالیکه پیگیر حل مشکل آبرسانی منطقه بود، با رگبار گلولههای کوردلان به فیض عظیم شهادت رسید.
او که عاشق امام حسین بود در خواب همسرش، به وی گفته بود که: «من زودتر از شما به کربلا آمدهام و الان پیش امام حسین (علیهالسلام) هستم.»
پینوشت:
برگرفته از کتاب: شهید ولایت در شب ولایت، محمد حیدری، انتشارات مطیع، پاییز 1394
افزودن نظر جدید