مدعی امامت (احمد الحسن)، آیات و روایات را اشتباه می‌خواند!

  • 1394/12/07 - 19:14
احمدالکاطع یا احمد الحسن در قضیه «قصة اللقاء» که در سایت وی موجود است وقتی واژه «رؤیا» را جمع می‌کند واژه عجیب و غریب «رؤیات» را بکار می‌برد. وی احادیث نبی اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه (علیهم‌السلام) را از روی خود حدیث هم غلط می‌خواند! در سخنرانی خود تحت عنوان «النصیحة الی طلبة الحوزات» روایت امام صادق را نيز اشتباه قرائت ميكند.

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ احمدالکاطع در قضیه «قصة اللقاء» که در سایت وی موجود است وقتی واژه «رؤیا» را جمع می‌کند واژه عجیب و غریب «رؤیات» را بکار می‌برد. وی احادیث نبی اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه(علیهم‌السلام) را از روی خود حدیث هم غلط می‌خواند! در سخنرانی خود تحت عنوان «النصیحة الی طلبة الحوزات» روایت امام صادق(علیه‌السلام) که در ابتدای آن می‌فرماید: «مَن أرادَ أن  یَری رَسولَ الله»، واژه رسول را مجرور می‌خواند حال آن‌که «رسول الله» در این روایت مفعولٌ بِه هست و بایستی منصوب قرائت گردد: یعنی (رسولَ الله) ولی وی رسولِ الله می‌خواند.[1]
همچنین در قرائت قرآن نیز خطاهای متعددی از وی دیده می‌شود بعنوان مثال وقتی در همان خطابه‌ای که به طلبه‌های حوزه علمیه داشت، آیه جهاد فی سبیل الله را می‌خواند، خطای نحوی وی آشکار می‌گردد. او آیه کریمه: «وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ.[عنکبوت/69] و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.» را قرائت می کند در حالی که «سُبُلَنَا» را «سُبُلُنا» تلاوت می‌کند! در حالی‌که این واژه مفعولٌ‌به و منصوب است.[2]
وی حتی بلد نیست سوره کوثر که هر بچه شش هفت ساله نیز قرائت آن را بلد است، بخواند. بطوری که آیه «فَصَلّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ[کوثر/2] پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن.» را «فَصَلّی لربک» می‌خواند که این یعنی خداوند پیغمبر خود را با لفظ مؤنث مورد خطاب قرار داده و این حقیقتا خجالت آور است.
برای شنیدن تعدادی از موارد مذکوره به این خطبه مراجعه کنید که در آن علی رغم خواندن متن از روی نوشته‌ای معیّن از قبل باز هم اشتباه متعدد در کلام وی در آیات و روایات دیده می شود. حال حقیقتا این‌چنین شخصی که از روی متن نیز  نمی‌تواند بعربی سخن کند و آیات قرآن را بخواند واقعا می‌تواند حجت معصوم و بی‌همتای الهی بروی زمین باشد؟
آیا این‌چنین شخصی که زبان مادری خود را به زحمت سخن می‌کند و قادر نیست عربی را تمام و کمال و بحسب قواعد معینیه عربی تکلم کند، می‌تواند همه لغات هستی و همه ألسُن بشریت و عالم روح را بلد باشد؟ اگر قرار بود امامان به زبان‌های متعدد واقف نباشند و در وجود آنان این علم نبود پس روایت اباصلت هروی چه مفهومی دارد: «اباصلت می‌گوید: امام رضا با مردم به زبان خودشان سخن می‌گفت؛ ولله وی فصيح تر از همه مردم بود و از همه آنان بر تمامی زبان‌ها و لغت‌ها عالم‌تر بود. پس روزی گفتم: ای پسر[رسول] الله من از معرفت وآشنایی تو به تمامی لغات و زبان‌ها با همه فرق‌هایش در تعجب هستم! پس امام فرمود: ای اباصلت من حجت خدا بر مردم هستم و خداوند حجتی را بر قومی برنمی‌گيرد در حالی که زبان آن قوم را نمی‌داند؛ مگر حدیث أميرالمومنين (عليه السلام) به تو نرسيد: به ما فصل الخطاب داده شده است؟ پس آیا فصل الخطاب جز همين معرفت به همه زبان‌هاست؟»[3] انصار احمد الکاطع در قبال این ادله سامیه از اهل بیت (علیهم‌السلام) سخنانی أسف بار بزبان می‌آورند که عناد آنان با اهل بیت (علیهم‌السلام) را بیشتر نشان می‌دهد.
آن‌ها در رد اقوال اهل بیت دو شبهه مطرح می‌کنند:
شبهه اول: خود ائمه معصومین قرآن را غلط می‌خواندند! آن‌ها به این روایت استناد کرده می‌گویند وقتی مردم غلط‌های قرآنی امام (علیه‌السلام) را می‌گیرند، امام سخن آن‌ها را پس می‌زند: «محمد بن مسلم می‌گوید: ابا عبد الله الصادق (عليه‌السلام) آیه را این‌گونه خواند: « وَلَقَد ناَدینَا نُوحاً» من گفتم: نوح! اگر به قاعده عربی نگاه کنید... پس امام فرمود: مرا از این سخنان آزار دهنده خلاص کن.»[4]
جواب: عجیب است انصار احمد الکاطع بروایاتی متمسک می‌گردد که هلاک آئین خود در آن نهفته است! در این روایت امام صادق(علیه‌السلام) گونه «قرائت دوم» را از سوره صافات بیان می‌کند به این نحو که: «ولقد نادَیــنا نوحا» و در این‌جا چون نادَینا آمده است، پس واژه نوح مفعولٌ به است و باید منصوب باشد: نوحاً. یعنی امام دقیقا قواعد عربی را راعی بوده است. ولی محمد بن مسلم که متوجه نحوه قرائت امام (علیه‌السلام) نگردیده است می‌گوید: نوٌح صحیح است حال آن‌که سخن امام (علیه‌السلام) از لحاظ قواعد عربی درست است نه سخن محمد بن مسلم. امام (علیه‌السلام) «نوع دوم از قرائت» را مطرح نموده است و با گذشت از بررسی سندی این روایت، باز هم قواعد عربی که امام رعایت کرده، صحیح است. این خود نشان‌گر این است که ائمه به قرائت معروفه قرآن ملتزم بوده‌اند ولی حتی در ذکر و بیان قرائات شاذة نیز قواعد عربی را رعایت کرده‌اند. حال آن‌که احمد همبوشی حتی قرائت متواتره را نیز اشتباه تلاوت می‌کند!
شبهه دوم: بی‌ارزش بودن نحو عربی نزد ائمه (علیهم‌السلام)! انصار احمد همبوشی ادعا دارند که ائمه (علیهم‌السلام) پیروان قواعد نحوی را افرادی لغوگرا و  متروک می‌دانند و تدقق در متون عربی و نحو لغت عرب را مهم نمی‌دانند. آن‌ها به این روایت متوسل می‌شوند که امام می‌فرماید: «عبد الأعلی می‌گوید: امام صادق (عليه‌السلام) فرمودند: اصحاب لغت عربی کلام‌ها را از مکان‌های اصلی‌اش تحریف می‌کنند.»[5]
جواب: آن‌چه بایستی گفت امام (علیه‌السلام) در این روایت منقوله آن‌کسانی را ذمّ می‌کند که به اسم علم لغت، بقرآن دستبرد زده و موجب تحریفاتی در بطن و تفسیر و حتی لفظ آیات می‌شوند و نمونه‌های آن خاصه در مذهب اهل تسنن فراوان است. به عنوان مثال مجاهد المکی که از اصحاب العربیة و ملقب بامام المفسرین نزد اهل تسنن است اعتقاد داشته است سوره بقره کوچک تر از سوره احزاب است! نیز احمد بن حنبل إمام الحنابلة از إبن عباس نقل می‌کند که وی اعتقاد داشت نویسنده مصحف در نوشتن قرآن اشتباه کرده است و یتبیِن را ییأس نوشته است،[7] حال آن‌که قرائت صحیح طبق نقل ائمه معصومین (علیهم‌السلام) همان «أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا[رعد/31] پس آيا كسانى كه ايمان آورده‌‏اند (هنوز از ايمان اينان) نااميد نشده و ندانسته‏‌اند كه اگر خداوند مى‌‏خواست همه مردم را (بالاجبار) هدايت مى‌‏كرد؟! (ولى سنّت خدا اجبار بر ايمان نميباشد)» است.
نیز ابن تیمیه حرانی ناصبی می‌نویسد: «بعضی از آن‌ها حروفی از قرآن را منکر می‌گشتند؛ همانند انکار این آیه «أَفَلَمْ ييئس الَّذِينَ آمَنُوا» و می‌گفتند این‌چنين صحيح است: «أولم یتبين الذین آمنوا» و دیگری می‌گفت این صحيح نيست که: «وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ.[اسراء/21] و پروردگارت حكم قطعى كرد كه جز او را نپرستيد.» بلکه صحيح این است که می‌گوید: (و وصى ربك).»[8]
و نمونه‌های فراوانی که بدلیل شأنیت قرآن بر آن اشاره ای نمی‌گردد. فلذا برداشت صحیح از این روایت قدح امام (علیه‌السلام) نسبت به آن دسته از اصحاب العربیة است که در کلام خدا نظر داده و سخنی مغایر با سخن الهی می‌گویند. حال آن‌که احمد بصری مخالف آن قرائتی می‌خواند که خود امام معصوم (علیه‌السلام) تلاوت کرده است و حقیقتا خجالت‌آور است که وی امام معصوم خود را هم مخلوط در افرادی بکند که جرح و قدح در قرآن می‌کنند و این مسئله‌ای است که احمد بصری و یاران وی از آن غافل بوده‌اند.[9]

پی‌نوشت:
[1]. سایت المهدیون، سخنرانی احمدالحسن، تحت عنوان النصیحة الی طلبة الحوزات، دقیقه 6-7.
[2]. همان، دقیقه 3-4.
[3]. «عن أبي الصلت الهروی قال  :کان الرضا عليه السلام یکلم الناس بلغاتهم وکان والله أفصح الناس وأعلمهم بکل لسان ولغة. فقلت له یوما  :یا بن الله إني لاعجب من معرفتك بهذه اللغات على اختلافها! فقال: یا أبا الصلت أنا حجة الله على خلقه وما کان الله ليتخذ حجة على قوم وهو لا یعرف لغاتهم أو ما بلغك قول أمير المؤمنين (عليه‌السلام): أوتينا فصل الخطاب؟! فهل فصل الخطاب إلا معرفة اللغات.» عیون أخبار الرضا، شیخ صدوق، باب معرفته (علیه‌السلام) بجمیع اللغات، مؤسسۀ الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ج2، ص251.
[4]. «عن محمد بن مسلم قال: قرأ أبو عبدالله (عليه‌السلام) ولقد نادینا نوحا. قلت : نوح! ثم قلت: جعلت فداک لو نظرت في هذا أعني العربية، فقال:(دعني من سهککم).» مستدرک الوسائل، الشیخ النوری الطبرسی، مؤسسه آل البیت (علیه‌السلام) لاحیاءالتراث، بیروت، ج4، ص 280.
[5]. «عن عبد الأعلى قال :قال أبو عبد الله ( عليه السلام ): أصحاب العربية یحرفون الکلم عن مواضعه.» همان، ج4، ص 280.
[6]. «أبو نعيم الفضل بن دکين، قال حدثنا سيف، عن مجاهد، قال: کانت الأحزاب مثل سورة البقرة أو أطول» التمهید فی شرح الموطأ، ابن عبد البر، مؤسسه قرطبه، شرح حدیث 21، ج4، ص 275.
[7]. «سألت أبا عبد الله (احمد بن محمد بن حنبل) عن هذه الآیة: أفلم یيأس الذین آمنوا أنْ لو یشاء الله لهدى الناس جميعاً وکيف تقرأ؟ قال: أما ابن عباس فکان یقول : أخطأ الکاتب، إنما هي أفلم یتبين الذین آمنوا ثم قال: لا أعلم لها معنى في کتاب الله عز وجل: یيأس.» مسائل الامام احمدبن‌حنبل بروایة اسحاق بن ابراهیم النیشابوری، المکتب الاسلامی، بیروت، ج2، ص 101.
[8]. «أنکر بعضهم حروف القرآن مثل إنکار بعضهم قوله: ((أَفَلَمْ ييئس الَّذِينَ آمَنُوا)) ، وقال إنما هی ( أولم یتبين الذین آمنوا) ، وإنکار الآخر قوله: ((وَقضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ  ))، وقال إنما هي : ( ووصى ربك ).» مجموعه فتاوی ابن تیمیه، الریاض، السعودیة، ج 12، ص 492.
[9]. برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: ردیه‌ای قاطع بر احمدبن‌اسماعیل‌الکاطع، اکبر بیرامی، ص 85.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.