جواز زیارت قبور
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در جواز زیارت قبور گرچه به سبب واضح بودن آن، نیازی به بیان روایات نیست، امّا با این وجود به چند نکته اساسی در این مورد و روایاتی از این باب اشاره میکنیم: اسلام بر اساس فطرت سلیم انسانی، زیارت کردن زندگان از قبور اموات را که مدّت زمان طولانی ارتباط و علاقه روحی و مادی میانشان برقرار بوده مردود ندانسته، بلکه برای آن محدودیتهایی در نظر گرفته امّا در عوض، آثار مثبت فراوانی را برای آن در نظر گرفته که از جمله میتوان به آثار تربیتی و اجتماعی آن اشاره کرد:
آثار تربیتی زیارت قبور؛ در رابطه با آثار تربیتی زیارت قبور در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «قبلا شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، امّا قبور را زیارت کنید که موجب رقّت قلب شده، اشک را جاری ساخته و آخرت را به یاد انسان میآورد.»[1] و یا در سنن ابن ماجه قزوینی آمده است: «قبلا شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، امّا قبور را زیارت کنید که موجب دوری از دنیاطلبی و یاد آخرت میگردد.»[2] همچنین مسلم در صحیح خود آورده است: «قبور را زیارت کنید که یادآور مرگ میباشد.»[3] نکتهای که در روایات فوق به چشم میخورد نهی از زیارت قبور در برههای از زمان و جواز آن در برههای دیگر است که میتواند انگیزههای مختلفی برای آن وجود داشته باشد، از جمله وجود فراوانی مشرکان در میان اموات در سالهای آغازین اسلام و منع از جواز زیارت قبور آنان. احتمال تضعیف روحیه جهادی سپاه اسلام به هنگام زیارت قبور شهدای میدان نبرد. طبعا با گذشت این دوره نه تنها میتواند موانع یاد شده برطرف گردیده باشد، بلکه آثار مثبتی برای زیارت قبور جایگزین شده باشد که به پارهای از آنها اشاره میکنیم: آثار اجتماعی زیارت قبور؛ درباره آثار مثبت اجتماعی زیارت قبور میتوان گفت: در زیارت قبور بزرگان، نوعی تقدیر و تشکر از زحمات آنان، تجدید میثاق، تلاش و کوشش در ادامه راه و جاودانه نگاه داشتن نام و یاد آنان در گذر زمان وجود دارد.
زیارت قبور در قرآن کریم؛ در قرآن کریم اصل زیارت به نحوی مورد اشاره قرار گرفته است: آنجا که میفرماید: «وَلا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَداً وَلا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ [توبه/84] هرگز بر مرده هیچ یک از آنان، نماز نخوان! و بر کنار قبرش، (برای دعا و طلب آمرزش) نایست! چرا که آنها به خدا و رسولش کافر شدند و در حالی که فاسق بودند از دنیا رفتند!» با توجه به آیه فوق، نهی از نماز خواندن بر جنازه منافقان و به زیارت قبور آنان رفتن بدان معناست که اصل این دو عمل با صرف نظر از موارد خاص، به خودی خود امری جایز بوده، امّا پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مواردی خاص، از این کار منع گردیده، در حالی که اگر اصل این عمل حتّی برای مسلمانان جایز نمیبود نیازی به نهی از آن در خصوص منافقان و یا کافران وجود نمیداشت. آلوسی بغدادی در تفسیر روح المعانی میگوید: «مراد از آیه شریفه آن است که بر قبور منافقان نه برای دفن و نه برای زیارت حاضر مشو!» بدان معنا که آلوسی حضور کنار قبور منافقان برای دفن و زیارت آن را مورد نظر آیه شریفه در نهی قرار داده نه هر شخص دیگری از مسلمانان.
زیارت قبور در سنّت نبوی؛ انس بن مالک از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نموده آن حضرت به قبرستانی گذر کرد و در آنجا زنی را مشاهده نمود که بر قبری نشسته و میگرید، حضرت بدون آن که او را از حضور در قبرستان و زیارت قبور نهی فرماید، فرمود در مصیبت به جای گریه، تقوا و صبر پیشه ساز: «پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به قبرستانی گذر کرد و زنی را مشاهده فرمود که در کنار قبری به گریه و زاری مشغول است. حضرت به وی فرمود: تقوا و صبر پیشه ساز!»[4] دارقطنی، بیهقی و دیگران از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کردهاند: «هر کس قبر مرا زیارت کند شفاعت من بر او واجب میگردد.»[5] همچنین ابن عمر، از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نموده: «هر که به زیارت من آمده و خواستهای جز زیارت من نداشته باشد بر من واجب است که روز قیامت او را شفاعت کنم.»[6] همچنین از ابن عمر، از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که آن حضرت فرمود: «کسی که حج به جا آورد و پس از آن، قبر مرا زیارت کند، مانند کسی است که در زمان حیات من به دیدارم آمده باشد.»[7] همچنین، از ابن عمر، از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده: «کسی که مرا زیارت کند در قیامت شاهد و یا شفیع او خواهم بود.»[8] و نیز روایات دیگر که از مجموع آنها میتوان ادعای تواتر در مضمون آنها را داشت. همچنین مسلم در صحیح خود از بریده از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده هرگاه آن حضرت به زیارت قبور میرفت اینگونه میفرمود: «سلام بر شما ای زنان و مردان مؤمن از سرزمین مسلمانان! ما نیز اگر خدا بخواهد به زودی به شما ملحق خواهیم شد.»[9]
پینوشت:
[1]. کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، متقی هندی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 15، ص 272.
[2]. سنن ابن ماجه، دارالفکر، بیروت، ج 1، ص 501.
[3]. صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 975.
[4]. الجامع الصحیح المختصر (صحیح بخاری)، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 422.
[5]. سنن الدار قطنی، الدارالقطنی البغدادی، دار المعرفة، بیروت، ج 2، ص 278.
[6]. الدرّالمنثور، سیوطی، دارالفکر، بیروت، ج 1، ص 569.
[7]. الدرّالمنثور، سیوطی، دارالفکر، بیروت، ج 1، ص 569.
[8]. مختصر تاریخ دمشق، محمد ابن منظور، دار الفکر، بیروت، ج 2، ص 407.
[9]. صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 671.
افزودن نظر جدید