اعتقادات کلی وهابیان و آنچه مذهب آنان به آن بستگی دارد

  • 1394/07/01 - 07:09
هر گروه و مذهبی با تفکرات و عقاید خاص ظهور و بروز می‌کند، و با این تفکرات مردم به دور آن جمع می‌شوند و به تقویت آن می‌پردازند، که از صدر اسلام تا به حال مذاهب و فرقه‌های گوناگونی به وجود آمد و این فرقه‌ها برخی پایدار ماندند و برخی دیگر نابود و محو شدند، لذا اگر کمی جستجو و واکاوی در دین اسلام کنیم، نام بسیاری از این فرقه‌ها را خواهیم دید که چند صباحی جولان دادند و بعد از...

پایگاه جامع فرق، ادیان و‌ مذاهب_ هر گروه و مذهبی با تفکرات و عقاید خاص ظهور و بروز می‌کند، و با این تفکرات مردم به دور آن جمع می‌شوند و به تقویت آن می‌پردازند، که از صدر اسلام تا به حال مذاهب و فرقه‌های گوناگونی به وجود آمد و این فرقه‌ها برخی پایدار ماندند و برخی دیگر نابود و محو شدند، لذا اگر کمی جستجو و واکاوی در دین اسلام کنیم، نام بسیاری از این فرقه‌ها را خواهیم دید که چند صباحی جولان دادند و بعد از مدتی بر اثر حوادث مختلف محو و نابود شدند، فرقه وهابیت هم از این قبیل می‌باشد، اما چرا تا به الآن این فرقه پا برجا مانده دلایل گوناگونی دارد، «مانند خشونت و جنگ طلبی آنان»، «حمایت دشمنان قسم خورده اسلام از آنان»، «فریاد فریبنده‌ی اسلام‌گرایی و اسلام‌خواهی آنان» و...
اما از آنجایی که مذهبی باقی خواهد ماند که متکی به استدلال و برهان عقلی و علمی و عملی می‌باشد، این فرقه در آینده‌ای نه چندان دور، دیر یا زود محو و نابود خواهد شد، در این مقاله بر کلیه اعتقادات این فرقه ضاله و آنچه در مذهب ایشان وجود دارد و به منزله‌ی ریشه و محور است و رفتار و کردار ایشان بر آن دور می‌زند به طور خلاصه مورد بحث قرار می‌دهیم.
- عقاید وهابیان راجع به اجتهاد: آنها گروهی از اهل تسنن هستند که مذهب احمد بن حنبل را به خود نسبت می‌دهند اما مانند بقیه اهل‌سنت اجتهاد در احکام را مسدود نمی‌دانند و لازم هم نمی‌دانند در احکام تقلید یکی از چهار مجتهد معروف اهل‌ سنت را بنمایند، چرا که گاهی بر خلاف آنها اجتهاد کرده و رای و نظر تازه و به دور از قرآن و سنت می‌دهند، از باب نمونه: محمد بن اسماعیل یکی از امرای یمنی معاصر محمد بن‌عبدالوهاب که خود یکی از پیشوایان وهابی‌ها است در کتاب رساله تطهیر الاعتقاد می‌گوید: «فقهای مذاهب چهارگانه اجتهاد را بعد از چهار امام، محال دانسته‌اند، ولی این سخن نادرست و گفتاری جاهلانه از اشخاصی می‌باشد که نسبت به حقایق بی‌خبرند».[1] و یا شخص دیگری به نام محمد بن عبداللطیف از نوادگان محمد بن‌عبدالوهاب در رساله پنجم از رسائل هدیة السنیة می‌گوید: «مذهب ما مذهب امام احمد حنبل است و خود اجتهاد نمی‌کنیم، ولی هر زمان یک نسبت صحیح از سنت‌های پیامبر برای ما ثابت شد به آن عمل کرده و گفتار هیچ کس را بر آن مقدم نمی‌کنیم».[2] ایشان در اول سخنش اجتهاد را انکار کرده ولی در آخر کلامش آن را قبول می‌کند، زیرا سنت صحیح از پیامبر اکرم را از چه راهی برای او ثابت می‌شود؟ در جواب باید بگوئیم یا از پیامبر شنیده یا از سنت‌های متواتره و یا از پیشوایان مذاهب اربعه که این موارد محال است. پس باید آن سنت از خبرهایی باشد که سند و دلالتش صحیح باشد و یا از اخبار ظنّی که تنها از راه اجتهادی است عمل به آن بشود که در ابتدای سخن خود منکر آن بوده.
- عقاید وهابیان درباره خدا و صفات او: آنها خود را موحد و یکتاپرست می‌دانند و به وسیله پندارهایی که به آنها معتقد شده‌اند با تمام مسلمانان به مخالفت پرداخته و مدعی هستند از ساحت قدس الهی توحید حمایت کرده و نمی گذارند آلودگی‌های شرک بر خداوند راه یابد و تنها خودشان موحد و یکتاپرست هستند و تمام فرقه‌های اسلامی کافر و مشرکند. از باب نمونه: «آنها برای خدا جهت و سمت قرار می‌دهند، و برای خداوند صورت و دست و اعضا و جوارح انگاشته‌اند و همچنین الفاظی که در مورد صفات خداوند وارد شده به معنای حقیقی گرفته و محبت و غضب و... به همان معنا که در انسان‌ها هست برای خداوند ثابت نموده‌اند». و باز می‌گویند: «خداوند سخن می‌گوید، به طوری که جوهره‌ی صدای او آشکار می‌گردد»، مثلاً ابن هجر هیتمی در کتاب «الجوهر المنظم فی زیارة القبر المکرم» در ضمن کلماتی در فصل زیارت گفته است: «ابن تیمیه نسبت به پیشگاه قدس ربوبی جسارت کرده و پرده‌های الهی را پاره کرده و در بالای منبر در حضور جمعیت اظهار کرده که خداوند متعال جسم و دارای جهت است».[3]
- عقاید وهابیان درباره پیامبر و انبیاء الهی و قبور آنان: آنها معتقدند که استغاثه به پیامبر و انبیای الهی و این‌که آنها را شفیع قرار داده و متوسل شدن به آنها در پیشگاه خداوند به گفتن «یا رسول الله»، «شفاعت کن برای من»، «تو را واسطه خود و خدا قرار می‌دهم»، و همچنین «تبرک جستن به قبر پیامبر و نماز و دعا خواندن در کنار قبر شریف پیامبر و انبیاء الهی و احترام گذاشتن و عظمت دادن به آن قبر مطهر، تماماً شرک و کفر و بت‌پرستی است، لذا هر کس این کارها را انجام دهد مال و خونش حلال می‌گردد» و همچنین «سفر کردن برای زیارت قبر آنها حرام است و باید قبر و گنبد و بارگاه آنها ویران گردد». و همچنین در کتاب «خلاصة الکلام» گفته شده است که محمد بن عبدالوهاب از پیامبر اکرم تعبیر به طارش می‌کرد، لذا خود و پیروانش مرتباً می‌گفتند: «پیامبر اکرم یک شخص طارش بود».[4] طارش در لغت یعنی کر، اما در اصطلاح به کسی که نامه رسان و پستچی باشد گویند.
- عقاید وهابیان درباره تمام مسلمین: آنها معتقدند که همه مسلمانان بعد از آن‌که ایمان آورده و یکتاپرست شدند از دین اسلام برگشته و کافر و مشرک شدند و یا آنکه به همان کفر اصلی خود باقی مانده‌اند؛ بلکه از کفار هم بدتر می‌باشند، پس جنگ با آنان واجب و ریختن خون و مال ایشان حلال و اسیر کردن زن و بچه‌هایشان جایز است. در همین کتاب «خلاصة الکلام» وهابی‌ها معتقدند این کفر و شرک از شش‌صد سال قبل از محمد بن عبدالوهاب در بین مسلمین پیدا شده و بدعت‌ها در دین اسلام نگذارده‌اند.[5] نهایتاً این مطالب و امثال اینها محوری است که عقاید و افکار مذهب وهابیان بر آن دور می‌زند.

پی‌نوشت:

[1]. رساله تطهیر الاعتقاد، محمد بن اسماعیل صنعانی، ریاض، دار التوحید، عربستان (1429 ق)، مصحح عیسی عبدالله، ص19.
[2]. رساله هدیة‌ السنیة، محمد بن عبداللطیف، دار التوحید، ریاض، (1420 ق) ،ص 110.
[3]. الجوهر المنظم فی زیارة القبر المکرم، ابن هجر هیتمی، مکتبة مدبولی، تحقیق دکتر محمد زینهم، مصر، قاهره (2000 م).ص36.
[4]. خلاصة الکلام، فیصل بن عبدالعزیز، (متوفای 1376 ق)، مترجم فائزی پور، ایران، ص 230.
[5]. همان، ص 237.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.