پیامبر به اقوال خود عمل می‌کردند...

  • 1394/02/23 - 19:09
یکی از اعمال و رفتارهایی که پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) صحابه را به رعایت آن سفارش می‌نمودند، این بود که به ظاهر خود در منظر دیگران توجه نمایند و رعایت نکات شرعی را بنمایند. مثلاً در کوچه که محل عبور مردم است، باید از لاابالی‌گری و بی‌بندوباری جلوگیری گردد؛ از احادیث نهی شده پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم)، که در روایات صحیح...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اعمال و رفتارهایی که پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) صحابه را به رعایت آن سفارش می‌نمودند، این بود که به ظاهر خود در منظر دیگران توجه نمایند و رعایت نکات شرعی را بنمایند. مثلاً در کوچه که محل عبور مردم است، باید از لاابالی‌گری و بی‌بندوباری جلوگیری گردد؛ از احادیث نهی شده پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم)، که در روایات صحیح در چند کتاب حدیثی اهل سنت آمده، تذکر ایشان به معمر و جرهد می‌باشد.

پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به معمر در بازار چنین تذکر می‌دهند: «محمد بن عبدالله بن جحش قال: كنت مع النبي (صلى الله عليه و آله) فمر على معمر وهو جالس عند داره في السوق و فخذاه مكشوفتان. فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله): غط فخذك، يا معمر! فان الفخذ عورة.[1] محمد بن عبدالله بن جحش می‌گوید: معمر در نزدیک منزلش در بازار و در حالی که رانش مکشوف بود، نشسته بود. همراه پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) از کنار معمر عبور کردیم. هنگامی که چشمان پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به ران معمر افتاد، خطاب به معمر فرمودند: ای معمر! رانت را بپوشان. مگر نمی‌دانی ران مرد عورت محسوب می‌شود.»
و همچنین تذکری که جرهد نقل می‌کند که پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به من داد، این است: «زرعة بن عبدالرحمن بن جرهد عن جده جرهد، قال: مر رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) و على بردة و قد انكشفت فخذي. قال: غط، فان الفخذ عورة.[2] پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) از کنار من عبور می‌کرد. بر روی من پارچه‌ای بود و کنار رفته و رانم ظاهر شد. پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: بپوشان. مگر نمی‌دانی ران مرد عورت محسوب می‌شود.»

بنابراین می‌توان فهمید که این عملی که به نظر بینندگان قبیح و زشت می‌باشد، باعث سقوط راوی از منظر علمای رجال هم می‌باشد، به حدی که شعبه وقتی این مطلب را به ابوزبیر تذکر می‌دهد و او به آن اعتنا نمی‌کند، از این راوی چیزی روایت ننمود. «قال شعبة: أتيت أباالزبير وفخذه مكشوفة، فقلت له: غط فخذك. قال: ما بأس بذلك. فلذلك لم أرو عنه.[3] شعبة بن حجاج می‌گوید: نزد ابوزبیر رفتم. او پیراهنش را بالا زده و رانش نمایان بود. به او اعتراض کردم و گفتم: رانت را بپوشان. او اعتنایی نکرد و رانش را نپوشاند. من نیز به همین دلیل از او روایت نقل نمی‌کنم.» اگر نپوشاندن ران، برای راوی حدیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زشت بوده و باعث سقوط او از صلاحیت روایت احادیث پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌گردد؛ و چنین امری توسط صحابه نباید انجام گیرد، آیا این فعل قبیح را می‌توان به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، نسبت داد؟ و این مسأله توهین و جسارت به آن حضرت محسوب نمی‌گردد؟

متأسفانه در صحاح سته آمده است: «عن أنس أن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) غزا خيبر فصلينا عندها صلاة الغداة بغلس فركب نبي الله (صلى الله عليه و آله و سلم) وركب أبوطلحة وانا رديف أبى طلحة فأجرى نبي الله (صلى الله عليه و آله و سلم) في زقاق خيبر وان ركبتي لتمس فخذ نبي الله (صلى الله عليه و آله و سلم) ثم حسر الإزار عن فخذه حتى انى انظر إلى بياض فخذ نبي الله (صلى الله عليه و آله و سلم).[4] انس می‌گوید: به همراه پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به جنگ خیبر رفتیم؛ پس از نماز صبح پیامبر سوار بر مرکب شد. من و ابوطلحه نیز سوار شدیم. پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در کوچه های خیبر به گشت زنی و گردش پرداخت. به خاطر نزدیک بودنم به پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)، زانوهایم ران پیامبر را لمس می‌کرد. پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) لباس خود را آن قدر بالا زد، که رانش دیده می‌شد و من نیز سفیدی ران آن حضرت را مشاهده می‌کردم.» یا در حدیث دیگری آمده: «عن عائشة أم المؤمنين ان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) كان جالساً كاشفاً عن فخذه فاستأذن أبوبكر فاذن له وهو على حاله ثم استأذن عمر فاذن له وهو على حاله ثم استأذن عثمان فأرخى عليه ثيابه فلما قاموا. قلت: يا رسول الله! استأذن عليك أبوبكر وعمر فاذنت لهما وأنت على حالك فلما استأذن عثمان أرخيت عليك ثيابك فقال يا عائشة ألا أستحي من رجل والله ان الملائكة تستحى منه.[5] عایشه می‌گوید: پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در حالی که رانش مکشوف بود، نشسته بودند. ابوبکر اجازه ورود خواست. پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) بدون اینکه رانشان را بپوشانند، به ابوبکر اجازه ورود دادند. پس از لحظاتی عمر اجازه ورود خواست. پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) باز هم بدون اینکه رانشان را بپوشانند، به عمر اجازه ورود دادند. اما لحظاتی بعد هنگامی که عثمان اجازه حضور و ورود خواست، پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) لباسشان را روی رانشان انداخته و رانشان را پوشاندند، و سپس به عثمان اجازه ورود دادند. عایشه می‌گوید: من از رفتار دوگانه پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) تعجب کردم. پس از رفتن ابوبکر و عمر و عثمان، علت رفتار دوگانه پیامبر را از ایشان سؤال کردم و گفتم: چرا هنگامی که ابوبکر و عمر اجازه ورود خواستند، بدون اینکه رانتان را بپوشانید، اجازه ورود دادید، اما هنگامی که عثمان اجازه ورود خواست، ابتدا رانتان را پوشاندید و سپس اجازه ورود دادید؟ پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در پاسخ فرمودند: ای عایشه! آیا انتظار داری، از شخصی که ملائکه از او حیا می‌کنند، حیا نکنم؟»

ولی می‌توان ملاحظه نمود که شارحان صحیحین به جای اینکه این حدیث را جعلی بخوانند، و از پیامبر اکرم در این نسبت دروغین دفاع نمایند، برای اینکه راه بر مخالفان باز نشود، اصرار بر صحیح بودن این حدیث می‌نمایند و توجیهات مختلفی را ذکر می‌کنند؛ ازجمله اینکه اقوال برخی علما در اینکه ران جزو عورت نیست را نقل می‌نمایند، آیا پیامبری که اسوه اخلاق بوده و به یارانش دستور پوشاندن رانشان را می‌دهد، سفارشات و دستورات خود را فراموش کرده و این عمل را در منظر دیگران انجام می‌دهند؟ یا اینکه انگیزه جعل و نسبت دادن آن روایات به ساحت مقدس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) انگیزه سیاسی و فضیلت تراشی برای عثمان و ... می‌باشد.

پی‌نوشت:

[1]. المستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص637.
مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج5، ص290.
المعجم الکبیر، طبرانی، دار إحياء التراث العربي، ج19، ص245 و246.
[2]. مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج3، ص479.
مسند حمیدی، حمیدی، بیروت: دار الكتب العلمية، 1409ق، ج2، ص379.
المعجم الکبیر، طبرانی، دار إحياء التراث العربي، ج2، ص271 و272.
[3]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق، ج7، ص223.
[4]. صحیح البخاری، بخاری، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1401ق، ج1، ص98.
 ج4، ص145 وج5، ص185.
المحلی، ابن حزم، دارالفکر، ج3، ص211.
مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج3، ص102.
سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج2، ص230.
[5]. مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج6، ص62.
سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج2، ص231.
المعجم الکبیر، طبرانی، دار إحياء التراث العربي، ج12، ص252.
المصنف، عبدالرزاق، منشورات المجلس العلمي، ج11، ص233.

تولیدی

دیدگاه‌ها

صحیح بخاری پر است از این مزخرفاتی که به ساحت نبوی نسبت داده می شود پناه بر خدا از این مفتریاتی که دستاویزی شده برای دشمنان اسلام تا به پیامبر رحمت و انسانیت توهین کنند نمی دانم اهل سنت تا کی قرار است بر اشتباهات پیشینیان خود صحه بگذارند و منکرات بخاری و مسلم را به دروغ صحیح بنامند ؟!! مگر پیامبر ص چه ظلمی در حق اینان روا داشته که خود و اهل بیتش از دست اینان در امان نیستند؟ جز اینکه رسول حق بوده برای نجات عالم از دست امثال بخاری و ...

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.