پاسخ به دو عالم‌نمای وهّابی

  • 1393/12/16 - 10:06
از شبهاتی که پیروان وهابیت در مبحث امام حسین (علیه السلام) به شیعیان وارد می‌کنند این شبهه می‌باشد که دو روحانی نمای بدزبان فحاش وهابی، زیارت امام حسین (علیه السلام) را کفر دانسته و مردم را بر ضد شیعیان شورانده‌اند؛ پیش از آن که به پاسخ این دو عالم نمای وهّابی بپردازیم باید با کمال تأسف بگوییم، به قدری این گونه سخنان و مطالب در بین کسانی...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از شبهاتی که پیروان وهابیت در مبحث امام حسین (علیه السلام) به شیعیان وارد می‌کنند این شبهه می‌باشد که دو روحانی نمای بدزبان فحاش وهابی، زیارت امام حسین (علیه السلام) را کفر دانسته و مردم را بر ضد شیعیان شورانده‌اند؛ پیش از آن که به پاسخ این دو عالم نمای وهّابی بپردازیم باید با کمال تأسف بگوییم، به قدری این گونه سخنان و مطالب در بین کسانی که خود را به «اهل‌سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)» منسوب می‌دانند رواج یافته که به عنوان یکی از اعتقادات عام آن‌ها تبدیل گشته تا جایی که برخی از آ‌ن‌ها با کمال بی‌شرمی و جسارت می‌گویند: «من الاعتقادات العامّیّة الّتی غلبت علی جماعة منتسبین إلی السّنّة أن یقولوا إنّ یزید کان علی الصّواب و إنّ الحسین أخطا فی الخروج علیه و لو نظروا فی السّیر لعلموا کیف عقدت له البیعة و ألزم النّاس بها[1] در اختلاف بین «حسین» و «یزید» آن که درست عمل کرده و اشتباه نکرده، «یزید» بوده و آن که اشتباه کرده «حسین» بوده است، چرا که او علیه کسی خروج کرده که (از سوی معاویه) برای او بیعت گرفته شده بود و مردم باید از او اطاعت می‌کردند.»

شاید اینان و دیگر همفکران آن‌ها چندان مقصّر نباشد، چرا که متأسفانه مبنا و منشاء چنین سخنان و فتاوایی، روایاتی است که در کتاب‌هایی آورده‌اند که نام «صحیح‌ترین کتاب‌ها پس از قرآن کریم» را بر آن‌ها نهاده و 1400 سال این روایات دروغین را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت داده و به خورد مردم ناآگاه داده‌اند؛ به عنوان نمونه روایتی که اطاعت از امیران شیطان صفت را نیز واجب نموده است: «یکون بعدی أئمّة لا یهتدون بهدای و لا یستنّون بسنّتی و سیقوم فیهم رجال قلوبهم قلوب الشّیاطین فی جثمان إنس. قال قلت: کیف أصنع یا رسول الله إن أدرکت ذلک؟ قال: تسمع و تطیع للأمیر و إن ضرب ظهرک و أخذ مالک فاسمع و أطع[2] پس از من پیشوایانی بر مسند قدرت خوهند نشست که از هدایت من بهره‌ای نبرده، به سنت من عمل نخواهند کرد، ولی به ظاهر در شکل آدمی‌زاد، ولی قلب‌های شیطانی خواهند داشت. عرض کردم: ای رسول خدا! اگر ما آن روز را درک کردیم، وظیفه ما چیست؟ حضرت فرمود: به سخنان آن‌ها گوش داده و از فرمانشان اطاعت کنید، حتی اگر شما را مورد ضرب و شتم قرار داده و اموال شما را غارت کردند.»

اینان با استناد به همین گونه روایات، توانسته‌اند حکومت حاکمان ظالمی همچون صدام در عراق، آل سعود در عربستان، آل خلیفه در بحرین، قذافی در لیبی، حسنی مبارک در مصر و... را تحت عنوان «ولیّ امر مسلمانان» توجیه کرده و هرگونه اعتراض مردمی علیه آنان محکوم و خلاف حکم خداوند بخوانند. این گروه از عالم نمایان وهابی با نادیده گرفتن آیات قرآن کریم در لزوم مبارزه با حکام ظلم و جور و روایات اهل‌بیت (علیهم السّلام) در این باره، با فتاوایشان زمینه‌ساز، توجیه‌گر و شریک جرم آنان گشته‌اند.

گذشته از نسبت‌های دروغین به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که در قالب روایات به اصطلاح صحیح‌السند (البته از دیدگاه علمای علم رجال اهل‌سنت) در راستای سکوت برابر حکّام ظالم، بنگریم همینان چه سیاست یک بام و دو هوایی را در کشور‌های دیگری همچون سوریه، عراق، لبنان و یا دیگر کشورهایی که با منافع اربابان آنان همخوان نیستند صادر می‌کنند. وهّابیت با آن همه شعارهای به ظاهر زیبا و فریبنده در قالب نظریه‌ی «عدالت بی‌چون و چرای همه‌ی صحابه» و تقدیس و تمجید‌های بی‌نظیر که حتی از صحابه‌ی فاسق و فاجر دیده می‌شود، چگونه تا نوبت به سرور جوانان اهل‌بهشت (علیه السّلام) می‌رسد، تمام آن شعارها رنگ باخته و تمام تلاش خود را در زیر سؤال بردن این بزرگواران به کار می‌برند؛ آیا این گروه بهترین مصادیق برای این آیات نیستند؟ «الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ [حجر/91] کسانی که قرآن را جدا جدا می‌کنند (آنچه از آیات به سودشان است پذیرفته و آنچه به ضررشان هست را رها می‌کنند!» و یا آیه‌ای که می‌فرماید: «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ [بقره/85] آیا به برخی از آیات کتاب آسمانی ایمان آورده و برخی دیگر را رد می‌کنید؟!». آیا به راستی چیزی جز ناصبی بودن و دشمنی با اهل‌بیت (علیهم السّلام) می‌تواند توجیه‌گر این‌گونه برخوردهای دوگانه باشد؟!

حضرت امام حسین (علیه السّلام) همان زمان و به هنگام برخورد با لشکریان حرّ بن یزید ریاحی در سخنانی پاسخ یاوه‌سرایانی همچون مفتیان وهابی که اندکی پیش سخنانشان گذشت را به بهترین وجه داده است: «إنّ الحسین خطب أصحابه و أصحاب الحرّ بالبیضة فحمد الله و أثنی علیه ثمّ قال أیّها النّاس إنّ رسول الله قال من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ناکثا لعهد الله مخالفا لسنّة رسول الله یعمل فی عباد الله بالإثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقّا علی الله أن یدخله مدخله ألا و إنّ هؤلاء قد لزموا طاعة الشّیطان و ترکوا طاعة الرّحمن و أظهروا الفساد و عطّلوا الحدود واستأثروا بالفیء و أحلّوا حرام الله و حرّموا حلاله و أنا أحقّ من غیر قد أتتنی کتبکم...[3] کسی که سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال، عهد و پیمان خدا را شکسته و مخالف سنت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم) عمل کرده و با مردم به گناه و دشمنی رفتار می‌نماید، ولی او با سخنان و یا رفتار خود در برابر او قیام نکند، بر خداوند است که وی را در جایگاهی از جهنم جای دهد که همان ظالم را جای داده؛ مگر نه این است که این گروه همواره از شیطان پیروی کرده و از اطاعت خدای رحمان سرزده، فتنه و فساد را آشکار، حدود و احکام خدا را تعطیل، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده‌اند و من به مقام خلافت بر دیگران سزاوارترم.»

پی‌نوشت:

[1]. الفروع و تصحیح الفروع، أبوعبدالله محمد بن مفلح المقدسی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 6، ص 154.
[2]. صحیح مسلم، دار ابن کثیر، بیروت، ج 3، ص 1476، ح 1847.
[3]. تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 306.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.