نکوهش عزاداری‌‌های هرساله شیعیان از سوی وهابیت

  • 1393/10/20 - 14:55
از دیگر شبهاتی که پییروان وهابیت در مبحث عزاداری به شیعیان وارد می‌کنند این شبهه می‌باشد که چرا شیعیان همه ساله به عزاداری و راه انداختن دسته‌ها و کوکب‌های عزادرای می‌پردازند؟ سیدنا حسین (رضی الله عنه) کشته شده و به بهشت رفته...! لیکن مسأله عزاداری از بحث‌هایی نیست که بتوان آن را با برداشتی سطحی انکار نمود و به خاطر برخی از روایات که در آن‌ها از رفتار‌های...

از دیگر شبهاتی که پییروان وهابیت در مبحث عزاداری به شیعیان وارد می‌کنند این شبهه می‌باشد که چرا شیعیان همه ساله به عزاداری و راه انداختن دسته‌ها و موکب‌های عزادرای می‌پردازند؟ سیدنا حسین ـ رضی الله عنه کشته شده و به بهشت رفته...!

پاسخ

اگر عزاداری نکنیم چه کنیم؟ در برابر این حادثه تلخ تاریخی که مسلمانان با آن روبه‌رو شدند مسلمانان می‌توانستند سه برخورد داشته باشند: یا ساکت و بی‌تفاوت از کنار آن بگذرند. یا جشن گرفته و در آن ایام به شادمانی بپردازند. با برگزاری مجالس، اجتماعات، مرثیه‌سرایی، عزاداری‌های مناسب، پرداختن به علل قیام عاشورا، انگیزه‌ها، آثار و فواید آن و گریستن در مصایب آن حضرت در پاداش آن شریک گردند. سکوت و بی‌تفاوتی به معنای رضایت به آنچه در کربلا گذشت، می‌باشد و آنان را شریک جرم جنایت‌کاران و قاتلان آن حضرت ساخته و در آن صورت مشمول لعن و نفرین خداوند، ملائکه و همه‌ی مؤمنان خواهد بود. جشن و شادمانی اگر برای کشته شدن بهترین انسان‌های روی زمین باشد، روشن است که خلاف شرع و موجب بغض اهل‌بیت (علیهم السّلام) است و اگر برای آن باشد که چون با خون آنان اسلام و مسلمین زنده شده و ظالمان و ستمگران رسوا شده‌اند، این همان شیوه‌ی مذموم مسیحیان است که در سالگرد به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح (علیه السّلام) (البته به ذعم و پندار آنان) جشن می‌گیرند و از آن اظهار خوشحالی می‌کنند که این نیز رویه‌ی باطلی است که آثار منفی و مفاسد آن امروزه در جامعه مسیحیت به خوبی دیده می‌شود. پس بدون تردید راه سوم از نظر عقلا صحیح‌ترین خواهد بود؛ چرا که عزاداری‌هایی که توسط مسلمانان در ایام شهادت‌ها و... برگزار می‌شود، نه تنها مفاسد اخلاقی ندارد، بلکه مورد توصیه‌ی اهل‌بیت (علیهم السّلام) و موجب رشد و کمال اخلاقی و بیداری جامعه‌ اسلامی نیز می‌گردد. از این رو، امامان معصوم ما، پیروان خویش را به جای سکوت و بی‌تفاوتی نسبت به ظلم ظالمان و یا جشن و شادمانی، و عزاداری و مدیحه‌سرایی دستور داده‌اند و تجربه‌ی تاریخ، حقانیت این دستور الهی را ثابت نموده است.

فقیه بزرگ شیعه، صاحب جواهر درباره‌ی مدت عزاداری و سوگواری می‌نویسد: «مدت زمان عزاداری حد و اندازه معینی ندارد، البته اگر این کار موجب تازه شدن اندوه شود ترک آن بهتر است».[1] روشن است که این فتوا و تعیین اندازه‌ی سوگواری درباره‌ی غیر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه می‌باشد، چرا که برای کسانی که در همه عصرها الگو و نمونه بوده‌اند برپایی عزاداری دارای آثار و فواید فراوانی است که در رجحان و بلکه اسحباب آن جای شکی باقی نمی‌گذارد. بنابراین نه تنها دلیلی بر تعیین حد و اندازه‌ی عزاداری برای این بزرگواران وجود ندارد، بلکه از بزرگ‌ترین توفیقات الهی و دارای با ارزش‌ترین پاداش‌هاست.

بر فرض پذیرش این فرضیه (که از روایات و سیره، تجدید عزاداری اثبات نمی‌شود) این مطلب روشن است که اگر در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل و مراسمی نبود و تجدید هم نشد، بدان معنا نیست که تا قیامت نیز انجام و تجدید آن صحیح نباشد، بلکه همین اندازه که مشروعیت برگزاری این مراسم و تجدید آن ثابت شد و با دستورات و کلیات دین اسلام مخالفتی نداشت و از مصادیق بدعت به شمار نیاید، کفایت کرده و «اصالة الاباحة» آن را شامل می‌گردد. همچنین هیچ روایتی در کتاب‌های شیعه و سنی پیدا نمی‌شود که عزاداری‌ها را بدعت دانسته باشد؛ تنها مطلبی که در روایات بدان اشاره شده و انجام رفتارها، اعمال و سخنان باطل و جاهلانه است که باید از آنها به عنوان آفات عزاداری یاد نمود و از نفوذ آنها در مجالس عزا جلوگیری نمود، نه این که اساس، عزاداری را انکار کرد.

مسأله عزاداری از بحث‌هایی نیست که بتوان آن را با برداشتی سطحی انکار نمود و به خاطر برخی از روایات که در آنها از رفتار‌های خلاف شرع جلوگیری شده اساس آن را منکر شد، بلکه اگر همراه آن دلایل، به محتوا، اهداف و آثار مثبت عزاداری‌ها و نیز توجه و دقت بیشتری بشود هیچ‌گونه تردیدی در مشروعیت، بلکه رجحان و استحباب بی‌نظیر آن باقی نمی‌ماند. در همین راستا و در بزرگ‌داشت هر چه با شکوه‌تر «عزاداری سیدالشهداء (علیه السّلام)» بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی نیز با تاکید بر همین موضوع به کسانی که عزاداران را به عزاداری آرام و بدون سر و صدا دعوت کرده، هشدار داده و فرمودند: «... سیدالشهداء (علیه السّلام) را این گریه‌ها حفظ کرده است و مکتبش را این مصیبت‌ها و داد و قال‌ها حفظ کرده؛ این سینه‌زنی‌ها و این دسته‌جات و عرض می‌کنم اینها حفظ کرده. اگر فقط مقدّسی بود و توی اتاق و توی خانه می‌نشست برای خودش و هی زیارت عاشورا می‌خواند و تسبیح می‌گرداند، نمانده بود چیزی؛ هیاهو می‌خواهد. هر مکتبی هیاهو می‌خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد حفظ نمی‌‌شود. اینها اشتباه می‌کنند؛ بچه‌اند اینها»![2]

آری، عاشورا فریاد، شور و نوا، به کوچه و خیابان ریختن و هر چه با شکوه‌تر برگزار شدن، می‌خواهد تا با سرنوشتی همچون سرنوشت غدیر دچار نگردد و به دست فراموشی سپرده نشود؛ چرا که ظلمی بر آن حضرت رفت که دوست و دشمن بر آن اعتراف نموده‌اند؛ سعدالدین تفتازانی از علمای بزرگ اهل‌سنت و مورد قبول وهابیت می‌گوید: «ظلم و ستمی که بر اهل‌بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شده، به اندازه‌ای روشن و آشکار است که جای ابهام باقی نمی‌گذارد؛ جمادات و حیوانات بر آن مصیبت گواهی می‌دهند؛ اهل آسمان و زمین بر آن اشک می‌ریزند، از شدّت آن کوه‌ها و متزلزل و صخره‌ها متلاشی می‌شود و لکّه‌ی ننگ آن همواره بر تارک تاریخ باقی خواهد ماند. خداوند کسانی را که این اعمال را به وجود آورده و یا به آن خشنود و در مقدمات آن همکاری داشته‌اند لعنت کند. به یقین عذاب آخرت شدیدتر است».[3]

پی‌نوشت:

[1]. جواهر الکلام، شیخ الجواهری، دار الکتب الإسلامیة، طهران، ج 4، ص 327.
[2]. صحیفه نور، امام خمینی، مرکز نشر آثار امام خمینی، تهران، ج 8، ص 526.
[3]. شرح المقاصد فی علم الکلام، تفتازانی، دار المعارف النعمانیة، باکستان، ج 2، ص 307.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.