ابن تیمیه و حدیثِ «علی فارق بین حق و باطل است»...

  • 1393/10/25 - 16:35
ابن‌تیمیه که خود یکی از علمای بزرگ مذهب حنبلی است، در کتاب خود در مورد حدیث «علی فارق بین حق و باطل است» می‌گوید: «اما در مورد این حدیث آگاهان به آن شک ندارند که حدیثی است ساختگی که آن را به رسول اکرم نسبت داده‌اند و این حدیث در هیچ کتاب روایی مورد اعتماد روایت نشده و سند شناخته شده‌ای ندارد. و رضایت ما در مورد این حدیث فقط بر این است که این حدیث می بایست با اسناد...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن‌تیمیه که خود یکی از علمای بزرگ مذهب حنبلی است، در کتاب خود در مورد حدیث «علی فارق بین حق و باطل است» می‌گوید: «اما در مورد این حدیث آگاهان به آن شک ندارند که حدیثی است ساختگی که آن را به رسول اکرم نسبت داده‌اند. و این حدیث در هیچ کتاب روایی مورد اعتماد روایت نشده و سند شناخته شده‌ای ندارد. و رضایت ما در مورد این حدیث فقط بر این است که این حدیث می بایست با اسناد معروف و از طرف افراد راستگو از هر مذهبی که باشند روایت می‌شد... در حالی که این حدیث با دلیل معلوم است که کذب محض و دروغ آشکار است و نسبت دادن آن به رسول خدا (صلی الله علیه و سلم ) جایز نیست».[1]

در جواب ابن تیمیه باید گفت، ظاهراً روایات پیامبر را در کتب علمای خود ندیده است که به راحتی نسبت دروغ به دیگران حتی به علمای بزرگ اهل سنت می‌دهد. مثلا از باب نمونه پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «تو صدیق اکبر هستی و تو فرق گذارنده هستی که بین حق و باطل فرق میگذاری و میان آنها جدایی می‌اندازی.» و یا در روایتی دیگر از پیامبر آمده است که فرمودند: «علی اولین کسی است که به من ایمان آورد و اولین کسی است که در روز قیامت با من دست داده و سلام می‌کند و او صدیق است و او فرق گذارنده است که بین حق و باطل جدایی می‌اندازد». این حدیث را حضرت امیرالمؤمنین، سلمان، ابن عباس، ابوذر، مقداد، حذیفه، ابورافع، و دیگران... روایت کرده‌اند.[2]

و یا در روایتی دیگر پیامبر فرمودند: «به زودی بعد از من فتنه به پا می‌شود. وقتی چنین شد، همراه و ملازم با علی باشید، چون بدون شک علی جدا کننده حق و باطل است».[3] و یا باز در روایتی دیگر فرمودند: «بعد از من بین مردم جدایی و اختلاف بوجود می‌آید در آن وقت این اوست و یارانش که با حق خواهند بود».[4] صحابه هم این روایت را نقل کرده‌اند که عبارتند از: «ابن مسعود، ابن عمر، ابو سعید خدری، جابر بن عبدالله، و دیگران». پس نتیجه‌ای که در مورد سخنان ابن تیمیه گرفته می‌شود این است که، او خودش چندین دروغ را بیان داشته است: «اول اینکه می‌گوید: به اتفاق آگاهان این حدیث دروغ است.». «دوم اینکه می‌گوید: در کتابهایی که مراجعه می‌شود این حدیث وجود ندارد.». «سوم اینکه می‌گوید: این حدیث سند درست و صحیح ندارد.» و این در حالی است که می‌بینیم هم صحابه آن را بیان داشته و هم علمای اهل سنت این حدیث را صحیح السند و در کتب خودشان ذکر کرده‌اند.

پی‌نوشت:

[1]. ابن تیمیه، منهاج السنة، قاهره: دار الحدیث، ج4 ص286.
[2]. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، بیروت: موسسه الرساله، ج23 ص79.
متقی هندی، کنز العمال، بیروت: موسسه الرساله، ج11 ص 616 ح32990.
ابن عساکر، تاریخ دمشق، بیروت: دارالحیاه التراث العربی، ج42 ص43.
بلاذری، انساب الاشراف، بیروت: دارالفکر، ج6 ص119 ح74.
قرطبی، استیعاب، بیروت: دارالفکر، ج4 ص774 ح3157.
ابن اثیر، اسد الغابه، بیروت: دارالفکر، ج5 ص287.
[3]. متقی هندی، کنز العمال،بیروت: موسسه الرساله، ج11 ص612 ح32964.
ابن‌حجر، الاصابه، بیروت: دارالفکر، ج2 ص657.
[4]. متقی هندی، کنز العمال، بیروت: موسسه الرساله، ج11 ص621 ح33016.

تولیدی

دیدگاه‌ها

بسیار عالی بود در هر حال همه میدونند حق با مولی علی هستش اما به گفته قرآن اونا نمیخان قبول کنن.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.