نقدی بر عقیده‌ی جمال‌پرستی صوفیه

  • 1393/10/15 - 17:53
جمال پرستی و شاهد بازی یکی از انحرافات صوفیانه بوده، با توجیه اینکه عشق مجازی پلی برای رسیدن به عشق حقیقی است و بویی است که از شراب‌خانه‌ی عشق حقیقی به مشام می‌رسد که اگر آن بو را نشنوی به آن شراب‌خانه نرسی و پرتویی از آفتاب است که اگر نیافتی، از آن آفتاب بهره نمی‌بری...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ احادیث و اخباری در منابع اسلامی یافت می‌شود که دال بر تمجید از حسن و زیبایی و یاد از جمال الهی است. برخی از این روایات در منابع معتبر ذکر شده و برخی نیز پایه و اساس صحیحی از لحاظ علم حدیث و علوم مربوط به آن ندارند.

برای مثال احادیثی مانند: «انَّ اللَّهَ جَميلٌ يُحِبُّ الْجَمالَ[1]» و «انَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ الْجَمالَ وَالتَّجَمُّلَ [2]» و هم‌چنین روایاتی که مخلوقات را تحسین می‌کنند؛ مانند: «ثلاثه یزیدن فی قوه البصر: النظر الی الخضره، و النظر الی الوجه الحسن، و النظر الی الماء الجاری.[3]» این دسته از روایات اشاره به این مطلب دارند که خالق هستی همه چیز را با ظرافت و زیبایی خاصی آفریده و طبیعت انسان به عنوان اشرف مخلوقات را هم به گونه‌ای قرار داده که این ظرافت و زیبایی خوش‌آیند او باشد و او را در راه و مسیر تکامل کمک کند. اما این روایات دستاویز برخی افراد صوفی مرام قرار گرفته و آن‌را توجیهی برای عقاید فاسد خود می‌دانند. جمال پرستی و شاهد بازی یکی از انحرافات صوفیانه بوده، با توجیه اینکه عشق مجازی پلی برای رسیدن به عشق حقیقی است و بویی است که از شراب‌خانه‌ی عشق حقیقی به مشام می‌رسد که اگر آن بو را نشنوی به آن شراب‌خانه نرسی و پرتویی از آفتاب است که اگر نیافتی، از آن آفتاب بهره نمی‌بری.[4] این عقیده در تصوف ریشه‌ای عمیق و کهن دارد و آن را اولین بار به ابوحُلمان دمشقی، که اصالتاً فارسی و ایرانی نژاد بوده نسبت می‌دهند. وی عقیده‌ی خود را در دمشق بیان کرد و به همین دلیل به دمشقی شهرت یافت. پیروان او را حُلمانیه می‌نامیدند و ایشان هر کجا زیبارویی میافتند، بدون در نظر گرفتن زمان و مکان و در انظار عمومی به خاک افتاده و سجده می‌کردند.

از دیگر صاحب‌نامان صوفی جمال‌پرست می‌توان به اشخاصی نظیر ذوالنون مصری، ابوالحسین احمد بن محمد نوری[5] و نیز، احمد غزالی، عین القضات همدانی، روزبهان بقلی، اوحد الدین حامد بن ابی الفخر کرمانی و فخرالدین عراقی اشاره داشت. چنانچه احمد غزالی معتقد است؛ عارف کامل، همان‌طور که دل بر اصل حُسن و تجلی آن در مجالی روحانی می‌بندد، به تجلی همان حسن در مظاهر حسّی نیز می تواند دلبستگی داشته باشد.[6] این رفتار نادرست باعث شده تا برخی روانکاوان این رفتار را ناشی از والایشِ امیال غریزی و شهوات انسانی بدانند و وجد و سُکر عرفانی را با لذت جنسی و هم‌آغوشی قیاس کنند[7] و برخی هم آن دو را در اصل، برابر می‌دانند. شاید این تصور به این خاطر به وجود آمده که بسیاری از رسالات عرفای مسیحی مثل یوحنای صلیبی و قدیسه ترز آویلایی، به زبان عشق نوشته شده و سایرین از این گونه رسالات الهام‌گیری کرده باشند.

برخی در توجیه این رفتار صوفیانه نوشته‌اند که به دلیل محرومیت از همنشینی با زنان و لزوم و وجوب پردگی بودن جنس مادینه، گروهی از صوفیان و شاعران، جمال را در جنس مرد و نرینه جست و جو می‌کردند.[8] سید احمد کسروی در این رابطه می‌نویسد: «گذشته از آن‌که صوفیان زن نمی‌گرفتند، بیشترشان دچار زشت‌کاری‌ها می‌شده‌اند. این است بچه‌بازی یا به قول خودشان شاهد بازی که از زشت‌ترین گناهان است و در خانقاه‌ها رواج داشته و از آن زشت‌تر این‌که به چنان ناپاکی رَخت پوشانده و آن‌را با عشق خدایی به هم بسته گردانیده و جمله‌ی المجاز قنطره الحقیقه[9] را به زبان‌ها انداخته‌اند.»[10] از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) روایت شده که فرمود: «فتنه‌ جوان زیبای اَمرد، از فتنه‌ دختر باکره بیشتر است»[11] و در جایی دیگر فرمود: «کسی که جوانی را از روی شهوت ببوسد خداوند او را در آتش جهنم، هزار سال معذب می‌فرماید.»[12] به یقین این عقیده‌ی زشت و باطل، اباحت محض و شهوت‌پرستی صرف است که از ناحیه‌ی تصوف و افکار صوفیانه ترویج می‌شده و وقتی ناگفته پیداست که بزرگان نامدار صوفی مرتکب آن می‌شدند، وضع مریدان چگونه بوده است.

پی‌نوشت:

[1]. بحار‎الانوار، محمدباقر مجلسی، ج83، ص175. امام حسن مجتبی (علیه السلام) می‌‎فرمايد: «خداوند با جمال است و زيبايی را دوست دارد و من به‏ خاطر پروردگارم آراسته می‌‏شوم.»
[2]. فروع کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج6، ص440. همانا خداوند، زيبايى و آراستگى را مى‏‌پسندد.
[3]. عبهر العاشقین، عین القضات همدانی، مقدمه معین، ص 29. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «سه چیز است که نور چشم را می‌افزاید: نگاه به سبزه‌زار، نگاه به صورت نیکو و نگاه به آب جاری.»
[4]. مجالس العشاق، منسوب به سلطان حسین بایقرا، ص 106
[5]. عبهر العاشقین، عین القضات همدانی، مقدمه محمد معین، ص 57
[6]. سلطان طریقت، نصرالله پورجوادی، ص63
[7]. مثلا در این‌گونه موارد فرد به‌جای ابراز علاقه به معشوق و ارضاء تمایل جنسی به تهیه آثار ادبی می‌پردازد و معشوق خود را به‌عنوان قهرمان داستان مورد ستایش قرار می‌دهد.
[8]. مناقب، اوحد الدین ابی الفخر کرمانی، تصحیح فروزانفر، ص39 
[9]. شمس تبریزی
[10]. صوفیگری، احمدکسروی، ص 22- 23
[11]. ایاکم و اولاد الاغنیاء و الملوک المرد فان فتنتهم اشد من فتنه العذاری فی خدورهن (وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، کتاب نکاح، باب ۲۱، ص۲۵۸)
[12]. من قبل غلاماً بشهوه عذبه الله تعالی الف عام فی النار (مستدرک الوسائل، محدث نوری، کتاب نکاح، باب ۱۷، ص۵۷).

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.