آیا استمداد از غیر خدا شرک است؟

  • 1393/10/09 - 08:28
استعانت از غير خدا، در صورتی که معتقد باشیم او در فعل و كمك رسانى خود، از خدا بى‌نياز است و قدرتی مستقل در یاری رساندن دارد، بى‌شك چنين استعانتی شرک و منافی با توحید در استعانت می‌باشد. چرا که در این صورت قدرتی مستقل در برابر قدرت خدا تصور شده است. در واقع یک موحد واقعی با استعانت از غیر خدا، به این یقین رسیده است که قدرت غیر وابسته به قدرت خداست...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از عقاید وهابیون حرمت استعانت از غیر خداست، ایشان با استناد به آیه «ایاک نستعین؛ تنها از تو یاری می‌جوییم» می‌گویند با توجه به این آیه، هر گونه استعانت از غیر خدا جایز نیست. ابن تیمیه در کتاب خود می‌گوید: «فإن العبادة لغیر الله أعظم کفرا من الاستعانة به غیر الله [۱] عبادت غیر خدا کفرش بزرگ‌تر از استعانت به غیر خداست.» محمد بن عبد الوهاب در کتاب خود می‌گوید: «مِنَ الشِّرک الإِستعانة به غیر الله [۲] یکی از اقسام شرک استعانت و کمک خواستن از غیر خداست.»

در پاسخ به این استدلال و عقیده ذکر چند نکته لازم است.

نکته اول: هیچ فرد عاقلی نمی‌گوید که استعانت از غیر خدا شرک است، چرا که در زندگی روزمره مردم کارهای خود را به کمک و یاری همدیگر انجام می‌دهند. درست است که در سوره حمد می‌خوانیم که «تنها از تو یاری می‌جوییم» اما در آیات دیگری هم امر به استعانت از غیر خدا شده است. قرآن درباره ذوالقرنین می‌فرماید: «قالَ ما مَکَّنِّی فیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعینُونی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً [کهف/۹۵] (ذو القرنین) گفت: آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد می‌کنید)! مرا با نیرویی یاری دهید، تا میان شما و آن‌ها سدّ محکمی قرار دهم» اگر قرار باشد که بگوییم استعانت از غیر خدا شرک باشد، باید طبق این آیه گفته شود ذوالقرنین که از غیر خدا کمک و استعانت خواست، مشرک است. از اقسام استعانت، کمک گرفتن از دیگران به صورت دعا کردن است، به تعبیر دیگر: التماس دعا گفتن. این قسم هم بدون اشکال است و قرآن نیز در موارد بسیاری به آن اشاره کرده است؛ مثلًا کمک نگرفتن از دعای دیگران را از صفات منافقین شمرده و می‌فرماید: «وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ؛ [منافقون/۵] و هرگاه به آنان بگویید بیایید تا رسول خدا برای شما از حقّ آمرزش طلبد، سرپیچی می‌کنند و می‌بینی که با تکبّر و نخوت روی بگردانند.»
استعانت از غیر در امور غیر عادی: حضرت سلیمان از حاضرین طلب کرد تا تخت بلقیس را در نزدش حاضر کنند: «أَیُّکُمْ یَأْتِینِی به عرش‌ها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ [نمل/ ۳۸] کدام‌یک تخت بلقیس را پیش از آن‌که تسلیم امر من شود خواهید آورد؟» به بیان دیگر:

قرآن الفاظ عامی دارد و هر عامی امکان دارد تخصیص بخورد و چون امر به استعانت از غیر خدا از طرف خدا وارد شده است، منافاتی با حصر استعانت از خدا ندارد. پس، با توجه به آیاتی که امر به استعانت از غیر خدا می‌کند می‌توان یاری و مدد از غیر خدا (چه در امور دنیوی و چه در امور دینی) خواست.

نکته دوم: استعانت از غیر خدا، در صورتی که معتقد باشیم او در فعل و کمک رسانی خود، از خدا بی نیاز است و قدرتی مستقل در یاری رساندن دارد، بی شک چنین استعانتی شرک و منافی با توحید در استعانت می‌باشد. چرا که در این صورت قدرتی مستقل در برابر قدرت خدا تصور شده است. در واقع یک موحد واقعی با استعانت از غیر خدا، به این یقین رسیده است که قدرت غیر وابسته به قدرت خداست و غیر از طرف خود چیزی مستقلاً ندارد و استعانت از غیر در واقع و استعانت از هر چیزی، استعانت از وجه خدا و فیض اوست.

شهید مطهری در تفسیر «ایاک نستعین» می‌فرماید: «آنچه این آیه شریفه می‌رساند این است که آن اعتماد نهایی و آن تکیه‌گاه قلب انسان یعنی آنچه که در واقع و نفس‌الامر انسان به آن تکیه دارد بایستی خدا باشد و آنچه را که از آن در دنیا استمداد می‌جوید به عنوان وسیله بداند، و بداند که حتی خود انسان، قوای وجودی او، نیروی بازوی او، نیروی مغزی او، همه و همه وسائلی هستند که خداوند آفریده و در اختیار او نهاده است و سر رشته در دست اوست. و لذا چقدر انسان در دنیا به وسائلی اعتماد می‌کند ولی بعد می‌بیند که برخلاف انتظارش آن وسیله کمکی که باید بکند انجام نداد. گاهی می‌شود که به قوای خویش اعتماد می‌کند و می‌بیند که حتی آن‌ها نیز تخلف می‌ورزند. تنها قدرتی که اگر انسان به او تکیه کند و برنامه‌اش را با او تنظیم کند هیچ نگرانی نخواهد داشت خداست... معنی «ایاک نستعین» نه آن است که انسان در جهان به هیچ وسیله‌ای نباید دست استمداد دراز کند؛ بلکه بایستی در عین استمداد، مسبّب الاسباب را نیز بشناسد و بداند که سر رشته وسائل و اسباب در دست او قرار دارد.»[۳]

پی‌نوشت:

[۱]. ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة أصحاب الجحیم ج ۱ ص ۲۵۹. دار النشر، مطبعة السنة المحمدیة، القاهرة، ۱۳۶۹. الطبعة الثانیة، تحقیق، محمد حامد الفقی
[۲]. محمد بن عبدالوهاب، کتاب التوحید ج ۱ ص ۴۱. دار النشر، مطابع الریاض، الریاض، الطبعة الأولی، تحقیق: عبد العزیز بن زید الرومی، د. محمد بلتاجی، د. سید حجاب
[۳]. استاد مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۶ ص ۱۰۸.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.