آیا ولایت از نبوت بالاتر است؟

  • 1393/09/08 - 12:49
درکنار اعتقاد به ولیّ در صوفیه بحثی مطرح می‌شود که آیا مقام ولیّ بالاتر است یا مقام نبی؟ آیا این به معنای آن است که انبیاء پایین‌تر از اولیائند؟ صوفیان سنّی معتقد بودند که پایان ولایت فقط آغاز نبوت است. اما صوفیان افراطی نیز بودند که اعتقاد داشتند اهمیت یک پیامبر از ولایت و نه از نبوت او ناشی می‌شود. این نظری بود که هجویری...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صوفیان شیعی مفهوم ولایت را بر اساس کلمه مولا قرار داده‌اند. صفتی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در محل غدیر به هنگام بازگشت از مکه بر زبان جاری ساخت. بنابراین انسان کامل در وجود دوازده امام شیعی(علیهم السلام) ظهور می‌یافت. مع ذلک آیین ولی پرستی بدان گونه که در تصور صوفیان راستین است، به شخص پیامبر(صلی الله علیه و آله) متصل می‌شد. نه تنها حدیث نبوی مستند به روایت ابن مسعود در میان بود، بلکه مفهوم نور محمدی نیز وجود داشت که پیامبر(صلی الله علیه و آله) را چهره اصلی ولایت در میان صوفیه می‌ساخت. این نور محمدی که نخستین مخلوق خداوند تصور می‌شد چیزی مانند لوگوس[1] در رابطه دوگانه‌اش با خدا و عالم به شمار می‌رفت. طرفی که به سوی خداست فیض الهی را دریافت می‌کند، این فیض سپس از طرفی که به جانب عالم است به آن [عالم] منتقل می‌شود. بنابراین در حالی که ولایت، طرف خدایی نور محمدی(صلی الله علیه و آله) است، نبوت طرف دنیایی آن است.[2]

آیا این به معنای آن است که ولایت حتی از نبوت بالاتر است و انبیاء پایین‌تر از اولیائند؟ صوفیان سنی معتقد بودند که پایان ولایت فقط آغاز نبوت است.[3] اما صوفیان افراطی نیز بودند که اعتقاد داشتند اهمیت یک پیامبر از ولایت و نه از نبوت او ناشی می‌شود. این نظری بود که هجویری[4] آن را در میان بعضی از صوفیان افراطی خراسان شایع دید و به عنوان امری القا شده از سوی شیطان به باد انتقادش گرفت. این فکر افراطی با تفسیر افراطی‌تری از داستان خضر و موسی تایید می‌شد. این که موسی هنوز چیزهای دیگری بود که می‌بایست از این "عبد صالح" خدا بیاموزد،[5] از نظر صوفیان افراطی تفوق اولیاء را بر انبیاء می رساند.[6] به علاوه آن‌ها مدعی بودند که اولیاء مستقیما از خداوند الهام می‌گیرند، در صورتی که انبیاء آن را فقط با واسطه دریافت می‌کنند. صوفیان سنتی همه این حرفها را نادرست می‌شمردند و بر این عقیده بودند که برتری فرضی خضر بر موسی فقط نتیجه درست نفهمیدن قرآن است، زیرا خداوند استعدادهایی روحانی گوناگونی به افراد مختلف ارزانی داشته است و این بدان معنا نیست که او یکی را بر دیگری ترجیح داده است.[7]

کرامات اولیاء به اعتبار اطاعت آنها از پیامبر زمانشان به آنان عطا شده است. به علاوه در حالی که الهام به پیامبران پیوسته و دائمی است، الهام به اولیاء فقط گهگاهی است. طبق نظر هجویری کشف و مشاهده که ولی پس از رسیدن به بالاترین حد کمال خود بدان دست می‌یابد فقط نخستین مرحله نبوت است.[8] سراج خاطر نشان می‌کند که خضر هرگز تاب تحمل یک لحظه از اشراقی را که موسی از آن بهره‌مند بود نداشت.[9] بنابراین برخلاف صوفیان افراطی که ولایت را برتر می‌دانستند، صوفیان سنتی معتقد بودند که لحظه‌ای از لحظات یک پیامبر بهتر از کل زندگی یک ولیّ است. به عبارت دیگر حال یا وضعیت گذرای ولیّ، مقام یا وضعیت دائمی نبی است و چیزی که فقط برای نبی حجابی محسوب می‌شود برای ولی مقامی معنوی است.

منابع:

[1]. لوگوس: خرد یا عقل الهی که در عالم خلقت متجلی است.
[2]. زرین‌کوب عبدالحسین، تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن، مترجم مجدالدین کیوانی، سخن، 1383، ص 99
[3]. هجویری، کشف المحجوب، سروش، 1390 شمسی، ص 239
[4]. همان
[5]. سوره کهف، آیات 64 الی 82
[6]. سراج طوسی، اللمع فی التصوف،  اساطیر، 1388، صص 223 و 224
[7]. همان، ص 423
[8]. هجویری، کشف المحجوب، سروش، 1390، صص 236 و 237
[9]. سراج طوسی، اللمع فی التصوف،  اساطیر، 1388، صص 223 و 224
برای مطالعه بیشتر ر.ک به: زرین‌کوب عبدالحسین، تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن، مترجم مجدالدین کیوانی، سخن، 1383

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.