وهابیت و فهم نادرست از دین بمانند خوارج

  • 1393/06/20 - 09:34
با برسی تفکرات و اندیشه‌های وهابیت، وجود تشابهات فراوانی را بین آنان و «خوارج نهروان» برای ما روشن می‌کند.خوارج برای توجیه عمل خود به ظاهر آیه «... ان الحکم الا لله...» [انعام/57] تمسک کرده و «حکم» را در این آیه به معنای قانون و برنامه حکومت برداشت کردند و گفتند: «لا حکم الا لله» یعنی: حکومتی جز حکومت خدا نیست. بنابراین حکمیت صفین را باطل و کفر دانستند و آن را رد کردند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_با برسی تفکرات و اندیشه‌های وهابیت، وجود تشابهات فراوانی را بین آنان و «خوارج نهروان» برای ما روشن می‌کند. که از جمله آن‌ها کج‌اندیشی و فهم نادرست از دین می‌باشد: خوارج در برداشت‌های خود از قرآن مجید و فهم نادرست از دین، دچار انحراف شدند به جوری که دست از یاری و اطاعت امام زمانشان حضرت علی (علیه السلام) برداشتند و با برپاکردن جنگ نهروان به مبارزه با او پرداختند.[1]

خوارج برای توجیه عمل خود به ظاهر آیه «... ان الحکم الا لله...» [انعام/57] تمسک کرده و «حکم» را در این آیه به معنای قانون و برنامه حکومت برداشت کردند و گفتند: «لا حکم الا لله» یعنی: حکومتی جز حکومت خدا نیست. بنابراین حکمیت صفین را باطل و کفر دانستند و آن را رد کردند. ولی امیرالمومنین علی (علیه السلام) در پاسخ به این طرز فکر خوارج فرمودند: «کلمه حق یراد به الباطل» [2] یعنی جمله «لا حکم الا الله» کلمه حقی است که از آن اراده باطل شده است. و آن‌ها (خوارج) از بیان این کلمه، اندیشه باطلی را منظور نظر دارند؛ زیرا حکم در این آیه به معنای قانون و برنامه حکومت است و نه به معنی حکومت و فرمانروایی که آن‌ها برداشت کردند. چراکه خود قرآن مردم را آشکارا ( در موارد اختلاف) به داوری و حکمیت فرا می‌خواند. « و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهلها... .» [نساء/45] ترجمه: «هرگاه بیم آن رفت که میان زن و شوهر اختلاف پدید آید، داوری از خانواده مرد و داوری از خانواده زن برگمارید.»

از جمله موارد دیگر، آیاتی در قرآن مجید بود که در باره کافران نازل شده بود ولی خوارج آن‌ها را شامل مومنان و مسلمانان می‌دانستند. و این برگرفته از کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که در وصف خوارج فرمودند: «آنان آیاتی را که مربوط به کافران است، شامل مومنان و مسلمانان می‌دانند.»[3] 

حال در مقام مقایسه می‌بینیم که خوارج هم در عقاید خود دچار چنین انحرافاتی هستند: ایشان شفاعت، توسل، استغاثه و نذر را جزء شعارهای مذهبی خود می‌دانند؛ ولی می‌گویند: درخواست شفاعت، استغاثه و توسل برای غیر خدا جایز نیست. درست است که شفاعت و استغاثه و موارد اینچنینی همه از آن خداوند است و مقصد و هدف اصلی از انجام این امور خداوند است، چرا که او مددکار حقیقی انسان است و فقط او غنیّ مطلق است و به جز او، همه محتاج و عاجز از امور هستند و امر شفامت و برآوردن حاجات، همه به قدرت اوست ولی وهابیت مقصود دیگری را دنبال می‌کنند و آن این‌که ما نباید کسانی را که خدا بزرگشان کرده (پیامبران و اولیا) را بزرگ بداریم و در انجام امور به آن‌ها متوسل شویم و طلب شفاعت کنیم. و یا در مسئله شفاعت و توسل، کمک خواستن از کسانی که خداوند آن‌ها را شفیع و وسیله تقرب قرار داده را بدعت می‌دانند.

این در حالی است که آیات و روایات فراوانی در متون دینی به چشم می‌خورد که دلالت بر جواز و انجام موارد مذکور دارد.[4] وهابیان با استدلال به آیاتی که درباره کافران نازل گشته، مومنان و مسامانان را مشرک و کافر قلمداد می‌کنند در حالی‌که براساس نص صریح قرآن، مسلمانان می‌توانند پیامبران و اولیای الهی را شفیع خود قرار داده و به آن‌ها متوسل شوند.

 

 

 

منابع: 

[1]. برای اطلاع بیشتر رجوع به تاریخ زندگانی امیرالمومنین (علیه السلام), ملل و نحل, شهرستانی
[2]. نهج البلاغه, برگردان, محمد دشتی, خطبه 40
[3]. محمد باقر مجلسی, بحار الانوار, ج 33, ص 337
[4]. آیین وهابیت, آیه الله جعفر سبحانی و تاریخچه نقد وهابیت, سید محسن امین 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.