واقعه «رزیه یوم الخمیس» چه بود؟

  • 1393/05/18 - 05:40
پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پس از آنکه در چهل‌سالگی به پیامبری مبعوث گشته و در طی بیست و سه سال مشقت و سختی و تحمل رنج‌های فراوان بار امانت رسالت خویش را به خوبی به سرنجام رسانید و در بیست و هشت صفر سال یازده هجری بار سفر بسته و به دیدار معبود خویش شتافت.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پس از آنکه در چهل‌سالگی به پیامبری مبعوث گشته و در طی بیست و سه سال مشقت و سختی و تحمل رنج‌های فراوان بار امانت رسالت خویش را به خوبی به سرنجام رسانید و در بیست و هشت صفر سال یازده هجری بار سفر بسته و به دیدار معبود خویش شتافت.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در اواخر عمر شریفش و به فرمان خداوند متعال که در قرآن فرمود: «يَا أَيُّهَا الرَّ‌سُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّ‌بِّكَ ۖ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِ‌سَالَتَهُ ۚ وَاللَّـهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِ‌ينَ.[مائده/67] ای پیامبر! آن‌چه از سوی پروردگارت به سوی تو نازل شده ابلاغ کن...» پس از انجام آخرین حجّ که به حجه الوداع نیز معروف گشت، در غدیر خم و در پی یک اعلان عمومی امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) را به جانشینی خود انتخاب کرد. این جریان به گونه‌ای اتفاق افتاد که جای هیچ‌گونه انکاری را برای حاضران و معاندان باقی نگذاشت. اما پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روزهای پایانی عمر شریفش و در هنگامی که در بستر بیماری قرار گرفته بود، درخواست قلم و دوات کرد تا وصیت و مطلب مهمی را که همان جانشینی پس از خودش را برای همیشه تاریخ مکتوب کند؛ ولی متاسفانه حوادثی رقم خورد که به واقعه «رزیه یوم الخمیس» مشهور گشت.[1]

حادثه «رزیه یوم الخمیس» فاجعه روز پنج‌شنبه، در چهار جا از کتاب بخاری[2] و دو جا از کتاب مسلم[3] روایت شده است. در این روایت وارد شده، هرگاه ابن عباس که یکی از صحابه بزرگ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود، از این حادثه یاد می‌کرد، اشک از دیدگانش جاری می‌شد و می‌گفت: «روز پنج‌شنبه و چه روز پنج‌شنبه‌ای»!
«یوم الخمیس و ما یوم الخمیس ثم جعل تسیل دموعه حتی رایت علی خدّیه کانّها نظام اللولو قال قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ائتونی بالکتف و الدواه او اللوح و الدواه اکتب لکم کتابا لن تظلّوا بعده ابدا. فقالوا ان رسول الله یهجر.»
ترجمه: روز پنج‌شنبه و چه روز پنج‌شنبه‌ای! آن‌گاه در حالی که اشک همچون دانه‌های مروارید بر گونه‌های ابن عباس جاری بود، گفت: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: کتف (استخوان شانه گوسفند) و دوات و یا لوح و دواتی بیاورید تا برای شما نوشته‌ای بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید، اما برخی گفتند: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هذیان می‌گوید.

پی‌نوشت:

[1]. شبهات فاطمیه ص 32 سید مجتبی عصیری 
[2]. صحیح البخاری, ج 1, ص 54, ح 114, کتاب 3, کتاب العلم, باب 39, باب کتابه العلم- ج 3, ص 1, ح 2997, کتاب 62, کتاب الجزیه, و الموادعه, باب 6, باب اخراج الیهود من جزیره العرب- ج 3, ص 1111, ح 2888, کتاب 60, کتاب الجهاد و السّیر, باب 72, باب جوائزالوفد- ج 4, ص 1612, ح 4168, باب 78, باب مرض النبی
[3]. صحیح مسلم, ج 3, ص 1259, ح 1637 - ح 1738, کتاب الوصیّه, باب 5, باب ترک الوصیّه, مسلم بن الحجاج التیسابوری(261)

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام. منابع اهل سنت رو نگاه کردم هیچ کدوم از احادیث به جز یکیشون درباره یوم الخمیس نبودن زر مفت زدید... لاشیا یه مطلبو میذارید تو سایت نگا کنید ببینید چی به چیه بعد... هر کره خری پا میشه یه چی میگه شما که نباید قبول کنید...

سلام. یک واقعه‌ای چند روز قبل از رحلت پیامبر اسلام اتفاق افتاد و منابع اهل سنت، آن را به طور مستفیض یا متواتر نقل کرده‌اند؛ در آن واقعه، پیامبر اکرم از افراد حاضر در جلسه، قلم و دوات یا قلم و قرطاس (کاغذ) درخواست کردند تا مطلبی برای عموم بنویسند که مردم هرگز گمراه نشوند؛ شخصی از حاضرین (یکی از صحابه) با توهین به پیامبر با اشاره به ایشان گفت که ایشان به دلیل شدت یافتن بیماری مطالب درستی نمی‌گوید (العیاذ بالله هذیان می‌گوید)؛ بالای بستر پیامبر بگو مگویی شد که پیامبر فرمود از نزد من خارج شوید و .... (بالاخره آن وصیت نامه‌ای که پیامبر تصمیم به نوشتن آن کردند که پس از ایشان گمراهی حاصل نشود، نوشته نشد) ..................................................................... .............................................................. این قضیه از نظر اهل سنت یقینی است (چون در چند جای صحیح بخاری و مسلم آمده) و اگر یک بار نیز آمده بود، بدون بررسی سندی، اهل سنت می‌پذیرفتند. ........................... این حدیث که در کتابهای حدیثی اهل سنت به تبع صحیحین زیاد نقل شده، به حدیث (قلم و قرطاس) معروف است؛ .......................................... این واقعه در روز پنج‌شنبه‌ای که دوشنبه هفته بعد آن پیامبر به سرای آخرت رفتند، اتفاق افتاد؛؛ یکی از صحابه به نام ابن عباس از این واقعه به «رزیة یوم الخمیس» به معنی (مصیبت روز پنج‌شنبه) یاد می‌کند. (یعنی این نام، نام دیگری بر این حدیث و این واقعه است که در بسیاری از کتب اهل سنت آمده است) حتی کتابی با نام «حديث رزية يوم الخميس في الصحيحين» نیز توسط عالم اهل سنت «عبدالقادر بن مصطفى بن عبدالرزاق المحمدی» نوشته شده است که برای اطلاع بیشتر از این کتاب و این واقعه و نقل آن در کتب اهل سنت می‌توانید به لینک «http://lib.efatwa.ir/45900/1/0» مراجعه فرمایید.

نه به اون سلامت، نه به این کج دهنی هایی که کردی؟ تو دو کلاس هم سواد نداری، میخوای ایراد بگیری؟! وقتی اینو نمیدونی که آدرسی که دادن برای یک نسخه معین هست، یعنی مثلاً چاپ القاهره با چاپ دارالفکر بیروت، شماره صفحات و شماره احادیثش باهم فرق میکنه... وقتی اینا رو نمیدونی، الکی نیا وراجی کنی

اين متن صحيح بخاري از سایت الشامله کپی کردم: - حدثنا يحيى بن سليمان قال حدثنى ابن وهب قال أخبرنى يونس عن ابن شهاب عن عبيد الله بن عبد الله عن ابن عباس قال لما اشتد بالنبى - صلى الله عليه وسلم - وجعه قال « ائتونى بكتاب أكتب لكم كتابا لا تضلوا بعده » . قال عمر إن النبى - صلى الله عليه وسلم - غلبه الوجع وعندنا كتاب الله حسبنا فاختلفوا وكثر اللغط . قال « قوموا عنى ، ولا ينبغى عندى التنازع » . فخرج ابن عباس يقول إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله - صلى الله عليه وسلم - وبين كتابه . أطرافه 3053 ، 3168 ، 4431 ، 4432 ، 5669 ، 7366 - تحفة 5841 توی این چاپی که نقل میکنم ج1 ص206 هست

ان صحابی عمر خطاب ملعون بود که به پیامبر ص اهانت کرد و گفت هذیان میگویید الهم العن عمر خطاب و ابوبکر و عثمان و معایه و عایشه و هند و ام الحکم جمیعا اینها دین خراب کردن خدا لعنتشون کنه

چرا از عکس لعنت الله علیه نامی نبرده اید حدیث را کامل بیان کنید تحریف آن هم در بیان چنین حدیث سنگینی به هیچ وجه جایز نیست شما که اسناد و منابع معتبر در دست دارید به چه حقی دست در حذف نام آن ملعون می زنید؟ از چه می ترسید؟ خدا لعنت کند آن ظالم ملعون را

خدالعنتش کنداصحاب سقیفه را

متن صحیح بخاری رو از سایت الشامله کپی کردم: - حدثنا يحيى بن سليمان قال حدثنى ابن وهب قال أخبرنى يونس عن ابن شهاب عن عبيد الله بن عبد الله عن ابن عباس قال لما اشتد بالنبى - صلى الله عليه وسلم - وجعه قال « ائتونى بكتاب أكتب لكم كتابا لا تضلوا بعده » . قال عمر إن النبى - صلى الله عليه وسلم - غلبه الوجع وعندنا كتاب الله حسبنا فاختلفوا وكثر اللغط . قال « قوموا عنى ، ولا ينبغى عندى التنازع » . فخرج ابن عباس يقول إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله - صلى الله عليه وسلم - وبين كتابه . أطرافه 3053 ، 3168 ، 4431 ، 4432 ، 5669 ، 7366 - تحفة 5841 در این چاپ ج1ص206

در چاپ دیگه ای از بخاری شماره ی حدیث عوض شده(یا عوض کردن) و به جای حدیث 114 از کتاب العلم حدیث 111 ثبت شده متن کپی شده از این چاپ در سایت شامله: 111 - حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ سُلَيْمَانَ قَالَ حَدَّثَنِي ابْنُ وَهْبٍ قَالَ أَخْبَرَنِي يُونُسُ عَنْ ابْنِ شِهَابٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ لَمَّا اشْتَدَّ بِالنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَجَعُهُ قَالَ ائْتُونِي بِكِتَابٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ قَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا فَاخْتَلَفُوا وَكَثُرَ اللَّغَطُ قَالَ قُومُوا عَنِّي وَلَا يَنْبَغِي عِنْدِي التَّنَازُعُ فَخَرَجَ ابْنُ عَبَّاسٍ يَقُولُ إِنَّ الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ مَا حَالَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبَيْنَ كِتَابِهِ ج1 ص194

چشم اهل سنت روشن با اون خلیفشون.البته ازشون بعید نیست این چیزها. برای بالا بردن مقام خلیفه اول و دوم حتی حاضرن مقام پیامبر رو پایین بیارن.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.