زرتشت درباره‌ی مردم ایران چگونه می‌اندیشید ؟

  • 1393/04/18 - 00:20
پیش از هر چیز باید گفت که اسلام و زرتشتی‌گری در حقیقتِ خداپرستی تعارضی با هم ندارند، چه اینکه اسلام نسخه‌ی تکامل یافته‌ی دین زرتشتی و همه‌ی ادیان الهی است. لیکن سابقاً بیان شد که جریانات باستان‌گرا و زرتشتی‌زده، زرتشت را "پیامبر ایرانی" می‌خوانند و با این سخن، به دنبال قرار دادن اسلام و زرتشتی‌گری در مقابل هم هستند. این درحالی است سابقاً عنوان «زرتشت، پیامبر ایرانی» را با اسناد معتبر تاریخی و پژوهشی به نقد کشیدیم...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سابقاً بیان شد که برخی تلاش دارند تا با ایرانی نامیدنِ زرتشت، با اسلام مقابله کنند. این افراد در حقیقت هیچ اعتقادی به زرتشت ندارند و تنها در پی سوءاستفاده از نام او هستند. به هر روی گفته شد که زرتشت را با هر معیاری ایرانی بنامیم، بسیاری از مردمان کشورهای دیگر و حتی سرزمین‌های عربی، مصداق عنوان «ایرانی» خواهند بود! و این همان چیزی است که جریانات افراطی باستان‌گرا، حاضر به پذیرش آن نیستند[۱]. به هر روی اگر فرض را بر این بگیریم که زرتشت «ایرانی» بوده، آنگاه باید پرسید، که به راستی وی در عصر زندگانی خود چه دیدگاهی درباره‌ی «مردم ایران» داشت؟ از آنجایی که موبدان زرتشتی ادعا می‌کنند گاتهای اوستا منسوب به خود زرتشت است، این کتاب را بررسی می‌کنیم تا دیدگاه زرتشت را درباره‌ی ایرانیان دریابیم.
در گاتهای اوستا، هات ۲۹، بند ۴ آمده است که زرتشت می‌گوید: «ای مزدا تو خود از همه بهتر می‌دانی که در گذشته چه کارهای ناشایستی از بدکاران و هواخواهان آنان سرزده است و یا در آینده سر خواهد زد»[2] و نیز می‌خوانیم: «بی‌گمان اهورامزدا بهتر از همه آگاه است که در گذشته چه کارهایی به وسیله‌ی بت‌پرستان و هواداران آن‌ها سر زده و در آینده کارهایی به وسیله‌ی آن‌ها انجام خواهد شد...»[3] به راستی آیا زرتشت درباره‌ی مردم ایران سخن می‌گوید؟ یا درباره‌ی مردمانی از دیگر سیّارات؟! اگر روی سخن و رسالت او به سوی ایرانیان بود، پس او مردم ایران را بدکار و بت‌پرست نامید. موبد فیروز آذرگشسب می‌گویند که مردم ایران در عصر زندگی زرتشت در جهل و نکبت به سر می‌بردند: «در زمانی که موهوم و خرافات و جهل و نادانی سراسر ایران را فراگرفته بود و خدایان پنداری بیشتر مورد توجه و احترام بودند و نیازها و فدیه‌های خونین برای جلب رضایت آنها انجام می‌شد...» در این زمان زرتشت، مردم را به صراط مستقیم فراخواند.
در گاتها، هات 29 : 1 نیز آمده است: «خشم و ستیز و چپاول و گستاخی و تجاوز همه جا را فرا گرفته، مرا جز تو پشت و پناهی نیست...»[4]. حتی در هات 29:8 آمده که زرتشت، «تنها» انسان سالم و پاک در ایران‌زمین بود: «اهورامزدا می‌فرماید: یگانه کسی که به دستورات الهی گوش فرا داده و من او را خوب می‌شناسم، همانا زرتشت اسپیتمان است»[5]. این بدین معناست که در ایرانِ عصر زرتشت حتی یک انسان سالم و عاقل هم وجود نداشت، به جز زرتشت! در هات 32، بند 3-4 زرتشت، مردم ایران(که حاضر نشدند به وی ایمان آورند) را دروغگو، دروغ‌پرست، بت‌پرست، نادان، سیه‌دل، از نژاد کژمنشان، ریاکار، خودستا و گنهکار می‌نامد. وی سردمداران و پیروان آنان را چنین مخاطب ساخته است: «ای گمراهان بت‌پرست، شما همه از تبار و نژاد سیه‌دلان و کژمنشانید. کسانی که از شما پیروی کرده و به شما زیاده از حد احترام گذارند نیز از تبهکاران به شمار آیند». در ادامه می‌گوید که شما به خاطر رفتارهای زشتتان نزد همه‌ی جهان منفور هستید: «کردار محیلانه‌ و ریاکار‌ی‌های شما از دروغ و خودستایی سرچشمه گرفته است. از این رو در سراسر گیتی به بدنامی شناخته شده‌‌اید و مورد تنفر مردم می‌باشید»[6]. روشن است که روی خطاب زرتشت، نه به مردم سرزمین‌های دیگر، بلکه به اطرافیان و هم‌وطنان است. در ادامه نیز مردم ایران را هم‌نشین دیوان اهریمنی می‌خواند[7]. در هات 43، بند 11 نیز آمده است: «ای خداوند جان و خرد، آنگاه تو را پاک و مقدس شناختم که منش نیک به من روی آورد و در پرتو سخنان الهام‌بخش تو بصیرت و بینش یافتم. هرچند دریافته‌ام که ایجاد ایمان در دل مردم کاری است بس دشوار»[8]. زرتشت مردم ایران را متعصبان بی‌ایمان می‌خواند که ایمان در دل‌هایشان جایی ندارد و حاضر به رها کردن زشتی نیستند و هدایت کردن آنان بسی دشوار است. از همین روی در هات 46، بند 1 می‌‍گوید: «به کدامین سرزمین روی آورم؟ به کجا رفته، پناه جویم؟ خویشانم مرا ترک گفته، دوستانم از من روی گردانند. از همکاران کسی مرا خرسند نمی‌سازد و فرمانروایان کشور نیز همگی به دروغ گرایش یافته‌اند. ای هستی‌بخش بزرگ! چگونه خواهم توانست به انجام مأموریت تو را خشنود سازم؟»[9]
دیگر نکته‌ی قابل توجه این است که مردم ایران، قبل از زرتشت دیوپرست بودند. یعنی خدایانی را می‌پرستیدند که «دیو» یا «دَئِـوَ» نام داشتند[10]. از همین روی در هات 32 : 3 پیروان و پرستندگان دیوها، با صفاتی ناپسند یاد شده‌اند[11]. زرتشت بنا بر نقل روایات سنتی، در مدت ده سال ابتدایی رسالتش هیچ پیروی جز پسرعمویش -میدیوماه- نداشت و آیین وی دقیقاً از زمانی گسترش یافت که به دستگاه حکومت گشتاسپ راه یافت.

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به مقاله «زرتشت، پیامبری ایرانی ؟!!»
[2]. گاتها، ترجمه موبد رستم شهزادی، هات 29 : 4
و گاتها، ترجمه اول و دوم پورداود، هات 29 : 4 (ابراهیم پورداود، گاتها کهن‌ترین بخش اوستا، تهران:انتشارات اساطیر، 1384. ص137و 444)
گاتها، ترجمه دکتر آبتین ساسانفر، هات 29 : 4 (آبتین ساسانفر، گاتها سروده‌های آسمانی زرتشت، تهران: انتشارات بهجت، 1390. ص125)
گاتها، ترجمه خسرو خزاعی، هات 29 : 4 (بروکسل بلژیک: کانون اروپایی آموزش جهان‌بینی زرتشت، 2006)
[3]. گاتها، ترجمه موبد فیروز آذرگشسب، هات 29 : 4 (موبد فیروز آذرگشسب، گاتها یا سروده‌های آسمانی زرتشت، تهران: انتشارات فروهر، تهران، 1379. ص32
[4]. موبد فیروز آذرگشسب، گاتها یا سروده‌های آسمانی زرتشت، تهران: انتشارات فروهر، تهران، 1379. ص31
[5]. موبد فیروز آذرگشسب، همان، ص33
[6]. موبد فیروز آذرگشسب، همان، ص48
[7]. موبد فیروز آذرگشسب، همان، ص48
[8]. موبد فیروز آذرگشسب، همان، ص65
[9]. موبد فیروز آذرگشسب، همان، ص79
و ابراهیم پورداود، همان، ص213 و ص530
[10]. و ابراهیم پورداود، همان، ص393 و موبد فیروز آذرگشسب، همان، ص16
[11]. ابراهیم پورداود، همان، ص161 و ص472

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.