ادعا نامه یا رساله ی رفع شبهات!

  • 1392/04/15 - 17:41
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ متأسفانه کششی شیطانی در تصوف وجود دارد که صوفی را تا به حد خالق بالا برده و طبیعی است این شخص، دیگر از گفتار غیر صحیح و کذب خود و از تهمت هایی که زده، شرم نکرده و توبه نمی کند.
ادعا نامه یا رساله ی رفع شبهات؟!

متصوفه همواره برای تطهیر چهره ی خود، به وسائل و وسائط گوناگونی تمسک می جستند و سعی داشته اند تا به هر قیمتی پیکان اتهام را، مبنی اینکه ایشان فرقه ای غیر شیعی هستند؛ از خود دور کرده و با سند سازی و سلسله نویسی، در این کار بسیار کوشیده اند. امّا، خانه از پای بست ویران است!

سلطان حسین تابنده در رساله ی رفع شبهات می نویسد: (بسياري از علماء سابقين مانند شهيداول و ثانی، ابن فهد حلي و ابن طاووس، شيخ بهائي و فيض كاشاني، شيخ مرتضي انصاري و مرحوم ميرزاي شيرازي و مرحوم آيت الله اصفهاني، رحمة الله عليهم يا در رشته ی تصوّف وارد بوده، و يا اظهار ميل و علاقه بدان مي‌نمودند)[1] به نظر می رسد بهترین راه فهم و درک این مطلب که آیا سخنان این صوفی حقیقت داشته یا صرف ادعا و تهمت ایشان به علما است، این است که سخنان این علمای بزرگوار را درباره ی صوفیه مرور کنیم، تا قضاوت برای اهل تحقیق راحت تر و آسان تر گردد.

یکی از افراد مورد ادعا، علامه شهید ثانی است. کتاب درالمنثور به نقل از این شهید عالی مقام می نویسد: ( استفاده از نام صوفيگري و تصوّف در گروهي از حكماء و فلاسفه‌اي بود كه از طريق حق منحرف شده بودند. سپس بعد از ظهور اسلام، جماعتي از زنديق‌ها و كافرين و جماعتي از اهل خلاف بدين اسم – يعني صوفيّه – ناميده مي‌شدند كه آنان دشمنان آل محمد صلّي الله عليه و آله بودند مانند حسن بصري و سفيان ثوري و ابوهاشم كوفي و مانند آن، و از بزرگترين رؤساي صوفيّه شخصي است به نام حسين بن منصور حلاج و براي او داستانهائي كه در كتابهاي علماء ما چون كتاب غيبت و اقتصاد شيخ طوسي و غير آن دو آمده است، و اين شخص ادعاي خدائي و خدا بودن را مي‌كرد. و توقيعي از جانب حضرت صاحب‌الزّمان عليه‌السلام در لعن او صادر شد، چنانكه در كتاب احتجاج[2] و غير آن مذكور است. و شيخ مفيد كتابي بر ردّ او و پيروان او نوشت. و اسم تصوّف را هيچيك از اماميه بكار نبرده است، نه در زمان ائمه عليهم السلام و نه بعد از غبيت حضرت صاحب‌الزمان عليه السلام ).[3]

مشاهده می شود که علمایی که تابنده از ایشان با گرایشهای صوفی یاد می کند، به شدت از تصوف بی زار و روی گردان بوده و بلکه ایشان نسبت به هدف شکل گیری تصوف آگاه تر بوده اند. متصوفه ید طولایی در ادعا کردن و عدم اثبات آن دارند و یقیناً عقل سالم برای قبول حرف تابنده، از وی دلیل و مدرکی می طلبد که به چه عنوان و با چه سندی، شیران بیشه ی فقاهت شیعه را صوفی خطاب می کند.

علامه فیض کاشانی از دیگر علمایی است که سلطان حسین تابنده وی را صوفی خطاب کرده است. این عالم جلیل القدر در رابطه با متصوفه و اعمال ایشان می فرماید: (بعضي از اهل تصوّف گمان مي‌كنند بجائي رسيده‌اند كه هر چه خواهند مي‌شود. با اندكي توجّه، دعاي او در ملكوت شنيده مي‌شود و به او در جبروت جواب دهند، نام او شيخ است و درويش، با دعا مردم را افكنده به تشويش، در حق او افراط و تفريط كنند و تجاوز نمايند در بشريّت او، از خواب و بيداري خود چنان تعريف كند كه مردم را به شك اندازد. گاهي ادعاي غيب كند، و گاهي گويد فلان شاه را من كشتم. و لشكر كجا را من ياري كردم، و فلان سلطان را من فرار دادم، و لشكر نفاق و يا فلان مرشد را بر زمين زدم، و يا فلان كس كه به او ارادت نداشتم فاني كردم. و بسا شود در اتاق تاريكي نشيند و چله گيرد و چنان نمايد كه روزه گرفته و گوشت نمي‌خورد و خواب نمي‌كند بر خلاف شرع تا آنكه بخدا سر نسپرده‌اي به او سر سپرد؛ افتري علي الله كذباً).[4]

گفتار مرحوم فیض، برای رسوایی تابنده و بلکه متصوفه کافی است و اگر ذره ای انصاف داشته و جرأت اقرار به خطا داشته باشند؛ خود، در پیشگاه احدیّت توبه کرده و عوام را از مسیر گمراهی می رهانند.

متأسفانه کششی شیطانی در تصوف وجود دارد که صوفی را تا به حد خالق بالا برده و طبیعی است این شخص، دیگر از گفتار غیر صحیح و کذب خود و از تهمت هایی که زده، شرم نکرده و توبه نمی کند.

منابع:

[1]. رساله رفع شبهات/نسخه ی الکترونیکی/ ص16

[2]. احتجاج طبرسي، جلد 2، صفحه 290

[3]. كتاب الدر المنثور، جلد 1، صفحه 28

[4]. كلمات الطريفه ملامحسن فيض ( الطرائف )، صفحه 76

دیدگاه‌ها

سلام واقعا پايگاه جالب و مفيدي داريد و به جرات ميتوانم بگويم بهترين سايت فرق اديان و مذاهب است ولي بايد چند نكته متذكر شوم: نقدهاي كه صورت ميگيرد خيلي ابتدايي و آماتور است به نظر بنده از اين سايت بايد بيشتر از اين توقع داشت براي مثال: اين مطلب خيلي ضعيف نقد شده و بدون شك اگر شخصي كه صوفي باشد آن را مطالعه كند بر اعتقاداتش افزوده ميشود چون رساله رفع شبهات نظرات را دقيقا آورده و بيان كرده و آن را مورد نقد و بررسي قرار داده ولي شما تمام آن را يكجا آورديد و فقط يكي از آن را نقد كرديد آن هم نقدي آماتور و ضعيف خود صوفيه گنابادي قبول دارند اين صحبت را آورده و اعتقاد دارند چون قيد كرده گروهي! اين گروه شامل فرقه آنها نميشود و اين مطلب را در كتب مختلف بيان كردند ولي شما هيچ اشاره اي به اين مطلب نكرديد و برعكس صحبت تابنده را تاييد كرديد و بيان كرديد (گروهي از آنها) كه به قول خود گناباديه اين گروه شامل آنها نميشود. البته اين موضوع چيزي از ارزش اين سايت كم نميكند چون به نظر حقير زحمات شما جاي تقدير دارد ولي اگر نسبت به مطالب منتشر شده دقت بيشتري شود بهتر است چون اين مطالب ضعيف و به صورت آماتور است و صحبت اين فرقه را تاييد ميكند و اين مطلب اعتبار سايت را پايين مي آورد. يك پيشنها مهم و كاربردي: به نظر بنده حقير مطالب كمتري منتشر كنيد ولي سعي كنيد اين مطالب جديد و علمي تر باشد چون در اين صورت اعتبار اين پايگاه هم افزايش پيدا ميكند زيرا طبق بررسي بنده روزانه مطالب زيادي منتشر ميكنيد ولي اين مطالب فقط صرف منتشر كردن است و ارزش علمي كمي دارد. البته بايد متذكر بشوم كه واقعا در بعضي از زمينه ها مطالب جالبي داريد.به نظر بنده از هر گروه هفته اي 2 يا سه مطلب منتشر كنيد و اين چند مطلب داغ و علمي باشد كه در سايت هاي ديگر وجود نداشته باشد. بدون شك اگر اين مورد را رعايت كنيد بعد از مدت كوتاهي مورد توجه افراد رسانه و محققين قرار ميگيريد.بايد ملاك كيفيت مطلب باشد نه تعداد مطلب. پيشنهاد دوم: خيلي از مبلغين و روحانيون و طلاب عزيز از وجود چنين پايگاهي بي اطلاع هستند. به صورت مكتوب نامه هاي براي سازمانهاي تبليغي و حوزوي ارسال كنيد و مبلغين را از وجود اين سايت مطلع كنيد تا هم خود اين مبلغين از اين پايگاه استفاده كنند و جوابگو شبهات جوانان باشند هم آن را به جوانان ديگر معرفي كنند تا در عرض مدت كوتاهي سيل خوروشان جوانان تشنه به اين پايگاه هجوم بياورند(البته قبل از اين كار مطالب دقيق تر و علمي تر منتشر كنيد كه رفع شبه كند نه ايجاد شبه)

باسلام خدمت آقای محقق حضرت عالی یک مطلب را در این کامنت سه بار تکرار کردید و فرمودید، شخص صوفی با خواندن این پست براعتقادش افزوده میشود: چند سوال: 1- شما صوفی هستید؟ 2- اگر نقد ها آماتور هستند چرا این سایت رو بهترین سایت فرق و ادیان خطاب می کنید؟ 3- آیا نقد صورت گرفته به این مطلب و ادعای صوفیه وارد هست یا خیر؟ اگر وارد است که هیچ و اکر نیست چرا می فرمایید ضعیف است؟علت ضعف چیست؟ 4- اگر شما صوفی نیستید، چرا ادعا دارید که متصوفه با خواندن این نقد استوار تر می شوند؟ 5- این یک پایگاه نقد ادیان است، و نه تنها روحانیون بلکه بیشتر دانشجویان از مطالب بهره می بند. شما روحانی هستید؟ باتشکر

اگه يكم مطالعه بيشتر كنيد و نخوايد يك طفه به قاضي بريد ميفهميد كه خود صوفيه گنابادي همين مطلب رو آوردند و از قيد بعضي از گروه ها استفاده كردند و بيان كردند كه ما جزو اين گروه نيستيم لطفا يكم بيشتر مطالعه كنيد

سلام پیام شما مبهمه! یک طرفه به قاضی رفتن در اینجا چه معنایی می ده؟ما مطالب صوفیه رو آوردیم و قضاوت کردیم، این کجاش یک طرفه س؟! منظورتون از گروه چیه؟!

هدف از خلقت بشر خدمت به همنوع و در نهایت بندگی کردن خداوند میباشد.من معتقدم به توحید که در همه ادیان اصول دین میباشد.

باسلام یکی از اهداف مهم بشریت همین مورد است که فرمودید و این اتفاق در سایه ی تعالیمی که خالق بشر توسط فرستادگان پاکش برای بشریت و انسان ها فرستاده است، خواهد افتاد. زیرا اوست که انسان را خلیفه ی خود در زمین نامیده و از همه به وضع انسان آگاه تر است.

الله وحدت کلمه

دست آن شیخ ببوسید که تکفیرم کرد/محتسب رابنوازید که زنجیرم کرد/دل درویش بدست ار که از سر الست /پرده برداشت اگاه ز تقدیرم کرد. (امام خمینی ره )

سلام تفسیر به رای شعر امام، توسط صوفیان امری تعجب آور نیست. ایشان پیش از این و بیش از این آیات الهی و روایات معصومین را تفسیر به رای کرده اند! امام عزیز درباره ی صوفیه و بزرگان آن سروده اند: ......................................................... گر تو آدم زاده هستی علّم الاسماء چه شد/ قاب قوسینت کجا رفته است أو أدنی چه شد؟/ بر فراز دار فریاد اناالحق می­زنی/ مدعی حق طلب انیت و انا چه شد؟/ مرشد از دعوت به سوی خویشتن بردار دست/ لا الهت را شنیدستم ولی الّا چه شد؟[1] ایشان در جای دیگر می­ فرمایند: از صوفی­ ها صفا ندیدم هرگز/ زین طایفه من وفا ندیدم هرگز/ زین مدعیان که فاش انا الحق گویند/ با خود بینی فنا ندیدم هرگز[2] ************* تا کوس انا الحق بزنی خودخواهی/ در سرّ هویتش تو ناآگاهی/ بردار حجابِ خویشتن از سرِ راه/ تا بودن آن هنوز اندر راهی[3] ************* گر نیست شوی کوس انا الحق نزنی/ با دعوی پوچ خود معلق نزنی/ تا خودبینی تو، مشرکی بیش نه إی/ بی خود بشوی که لاف مطلق نزنی [4] و در بیتی دیگر سروده: فریاد انا الحق ره منصور بود/ یارب مددی که فکر راهی بکنیم[5] ........................................................... منبع: 1- دیوان امام خمینی (ره)، ص ۹۴ 2- همان، ص ۲۱۷ 3- همان، ص ۲۴۸ 4- همان، ص ۲۴۶ 5- همان، ص ۲۲۶

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.