سکوت بزرگان تصوف در مسئله‌ی خلافت و جانشینی

  • 1393/03/27 - 12:05
این سؤال مطرح است که با توجه به شیوه‌ی بزرگان صوفیه در شرح دادن مباحث و مطالب، چرا در باره‌ی بحث خلافت به سانسور روی آورده و با استناد به روایات جعلی و راویان کذابی چون زُهری، سعی در فضیلت سازی برای خلفا دارند و بس؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ افراط و تفریط شیوه و روش فرق انحرافی است که چون از مسیر هدایت و صراط مستقیم دور افتاده و فاصله گرفته‌اند، و درک و میل شخصی خود را معیار و ملاک گفتار و رفتار قرار داده‌اند، در برخی جاها که نیازی به سخت‌گیری نیست، افراط و در برخی مسائل که مواظبت زیادی می‌طلبد تفریط می‌کنند. باید توجه داشت که دین مبین اسلام در رابطه با هر موضوعی به اندازه، نه کم و نه زیاد حکم کرده و همین رعایت میانه‌روی نشانه‌ی کمال آن است.

مهم‌ترین بحث در اسلام، مسئله‌ی ولایت و جانشینی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) است که به دلیل حساسیت رسالت نبوی و جریان هدایت مردم به سمت و سوی کمال و رستگاری، این راهبری را تنها کسی می‌توانست انجام دهد که پای خود را بر جای پای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بگذارد و این عقلاً و عملاً ممکن نبود، جز این‌که انتصابی از سوی خداوند متعال صورت بگیرد و خود او جانشین پیامبر را معرفی نماید، که همین اتفاق در روز غدیر خم صورت گرفت و به واسطه‌ی آن آخرین دین الهی کامل گردید. الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً[1] امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.

ضرورت این کار هم به این دلیل بود که نه تنها زحمات نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) بلکه پیامبران و انبیاء قبل در هدایت مردم از بین نرود و مسیر هدایت همانی باشد که از روز اول بنا نهاده شد و شرط عصمت و پاکی از خطا نیز در این راه، از ضروری‌ترین ملاک‌هاست که تنها اهل بیت پیامبر از این موهبت برخوردارند، که خداوند فرمود: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[2] جز اين نيست كه خدا مى‏‌خواهد آلودگى را از شما اهل بيت بزدايد و شما را كاملا پاكيزه گرداند.

با این حال تاریخ نشان می‌دهد که عده‌ای مانع از تحقق برنامه‌های الهی پیامبر برای هدایت مردم شدند و این جریان را از بستری که پیامبر (صلی الله علیه و آله) طی بیست و سه سال هموار کرده بود، منحرف ساختند.

بزرگان صوفیه که از مذهب عامّه هستند، در کتاب‌ها و رساله‌های خود وقتی به بحث خلافت و جانشینی می‌رسند، شروع به فضیلت سازی و شرح‌ حال گویی خلفا می‌کنند و کلمه‌ای راجع به چرایی و چگونگی خلافت ایشان دم نمی‌زنند و در مورد این موضوع مهم و حیاتی اسلام اظهار نظری نمی‌کنند.

همین افراد در کتاب‌های خود در آداب صوفیانه و آموزه‌های تصوف چنان قلم فرسایی می‌کنند که گویی وحی در این رابطه نازل شده است. به عنوان مثال در آداب پوشیدن خرقه،[3] حتی رنگ و شکل ظاهری و بافت آن بحث می‌شود؛ یا در مورد استحمام و طهارت به نکاتی اشاره می‌شود که کاملاً ذوقی بوده و جز مواردی که دلایل خاص دارد، در شرع مقدس به آن پرداخته نشده‌ است. اما ایشان به قدری این مباحث را مبسوط کرده‌اند که گویی به مهم‌ترین مباحث کلامی و عقیدتی یا شرعی اسلام اشاره می‌کنند.

نتیجه این‌که، با توجه به شیوه‌ی بزرگان صوفیه در شرح دادن مباحث و مطالب مختلف، آن هم به صورت تشریحی و مفصل، این سؤال مطرح است که چرا در باره‌ی بحث خلافت به سانسور روی آورده و با استناد به روایات جعلی و راویان کذابی چون زُهری، سعی در فضیلت سازی برای خلفا دارند و بس؟ چرا به اهمیت بحث جانشینی پیامبر نپرداخته‌اند و چرا به روش خود به نقد و بررسی چگونگی خلیفه شدن خلفا اشاره نکرده‌اند؟ ایشان نیز چون علمای رجالی، تاریخی و فقهی مذهب عامه، سعی در توجیه رفتار خلفا با اهل بیت (علیهم السلام) کرده و از بیان حقیقتی که چون روز روشن و مبرهن است، خودداری کرده‌اند.

منابع:

1- مائده، آیه 3
2- الاحزاب، آیه 33
3- فصوص الآداب باخرزی ص27

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.