پشمینه پوشانِ مخالف شطحیات!

  • 1392/04/13 - 21:14
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بزرگان صوفیه با نظرات خود در مورد شطحیات، بطلان آن را برای اهالی تصوف روشن کرده و جای شک و شبهه ای باقی نگذاشته اند.
پشمینه پوشانِ مخالف شطحیات!

در سیر بررسی بدعت ها و چیزهایی که متصوفه مبدع آن هستند، مبحث شطحیات ایشان، معرکه ی آراست. بزرگان صوفیه هم در این بحث دو دسته شده و هر کدام به تبیین نظرات خود و نقد طرف مقابل می پردازند و از این جدال مشخص می شود که شطحیات، امر مقبول و پذیرفته شده ای در خود صوفیه هم نمی تواند باشد. ایشان به درستی، شطحیات را امری خلاف شرع دانسته و در مورد آن، امر به ترک می کردند. چون قائل بودند که جملاتی که در حال مستی گفته می شود قابل اعتنا نبوده و ارزشی ندارد.[1] ابونصر سراج در اللمع می نویسد: ابن سالم بصری[2] مدعی بود که آنچه بایزید گفته از ادعای فرعون که می گفت انا ربکم الاعلی[3] هم بدتر است و به همین سبب سزاوار تکفیر است. این در حالی است که خود سراج از طرفداران شطحیات است! [4] امام محمد غزالی که اوج زشتی به زبان راندن این جملات را درک کرده است، می کوشد تا انتساب شطحیات را به بایزید بسطامی منکر شود.[5] وی نقل این گونه کلمات را به ضرر و زیان جامعه دانسته و با لفظ «مخبط مزخرف» از آن یاد می کند. از جمله بزرگان صوفیه که بحث شطحیات را به شدت مورد انتقاد قرار می دهد، ابوالعباس احمد بن محمد دینوری (متوفی 340 ه ق) است. در رساله ی القشیریه آمده که: ارکان تصوف نقض و معانی آن دگرگون شده،به این ترتیب بی ادبی، نام اخلاص و از حق بیرون شدن، نام شطح گرفته، در حالیکه درآغاز طریق تصوف چیزی جز این بوده است. [6] دیگر بزرگان تصوف که شطحیات و قائلین آن را مورد طعن و ذم قرار داده اند می توان از، خواجه عبدالله انصاری در طبقات (که او هم سعی در تبرئه ی بایزید از این جملات دارد)، شیخ شهاب الدین سهروردی و ابن جوزی نام برد. هر کدام از ایشان وقتی به شطحیات می رسند، خود را از آن دور کرده و قائلین آن را مردود می شمارند. این خیل از بزرگان صوفیه با نظرات خود در مورد شطحیات، بطلان آن را برای اهالی تصوف روشن کرده و جای شک و شبهه ای باقی نگذاشته اند. اما با این حال، حتی در قرون اخیر هم افرادی از صوفیه، زبان را از این هجویات کوتاه نکرده و به راه اسلاف گمراه خود قدم نهاده اند. شاه نعمت الله ولی، قطب دراویش نعمت اللهی با بیان ابیاتی می گوید:

گر کسی در هوای جنت هست جنت و حور در هوای من است

وصل و هجران که عاشقان گویند از فنای من و بقای من است[7]

این گونه رفتار از مشایخ و بزرگان تصوف نشان می دهد که ایشان تصمیم به درس گرفتن از تاریخ نداشته و متاسفانه در جهل باقی مانده اند. امام خمینی (ره) عارف و بنیان گزار جمهوری اسلامی در کتاب خود، شطحیات را نشانه ی اوج غرور و خودبینی دانسته و می فرمایند: « ای مدعی معرفت و جذبه و سلوک و محبّت و فناء، تو اگر به راستی اهل الله و از اصحاب قلوب و اهل سابقه حسنایی هنیئا لک، ولی این قدر شطحیات و تلوینات و دعوی های گزاف که از حب نفس و وسوسه شیطان کشف می کند، مخالفت با محبّت و جذبه است؛ « انّ اولیائی تحت قبائی لایعرفهم غیری ». تو اگر از اولیاء حق و محبّین و مجذوبینی، خداوند می داند؛ به مردم اینقدر اظهار مقام و مرتبت مکن و اینقدر قلوب ضعیفه بندگان خدا را از خالق خود به مخلوق متوجّه مکن و خانه خدا را غصب مکن! بدان که این بندگان خدا عزیزند و قلوب آنها پر قیمت است، باید صرف محبت خدا شود. این قدر با خانه خدا بازی مکن و به ناموس او دست درازی نکن؛ « فإنّ للبیت ربّا » پس اگر در دعوی خود صادق نیستی، در زمره دو رویان و اهل نفاقی.[8]

مدعیان ایمان و خضوع و خشوع اگر به خداوند و توحید او ایمان دارند، باید از گذشته پند گرفته و توبه کنند.

منابع:

[1]. گوهرین، سیدصادق؛ شرح اصطلاحات تصوف، تهران، انتشارات زوار، 1382، چاپ اول ص 11

[2]. از بزرگان تصوف/قرن4 هجری/دانشنامه آزاد ویکی پدیا

[3]. من پروردگار برتر شما هستم . (سوره نازعات آیه ۲۴ )

[4]. سراج/اللمع فی التصوف /ص 87 و عبدالرحمن بدوی/شطحیات الصوفیه /ص 21

[5]. غزالی/ احیا علوم دین ترجمه خوارزمی /ص 35

[6]. رساله قشیریه/ عبدالکریم بن هوازن قشیری /ص 82 و ابن جوزی/ص 393

[7]. حلبی، اصغر؛ مبانی عرفان و احوال عارفان، تهران، انتشارات اساطیر، 1376، چاپ اول، صص 272 ، 273

[8]. شرح چهل حدیث امام خمینی، حدیث نهم /موسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی/چاپ25 / ص169

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.