وقتی که باستان‌پرستان، سجده در مقابل خدا را به تمسخر می‌کشند

  • 1393/03/06 - 13:37
برخی از جریانات باستان‌پرستان و زرتشتی‌گرا در فضای مجازی، در جهت ضربه زدن به اسلام و مناسک اسلامی، سجده در مقابل خدا را به تمسخر کشیده‌اند. این نوشتار پاسخی است که با یاوه‌گویی‌های این اشخاص. چه اینکه در دین زرتشتی و سنت‌های ایران باستان، سجده در مقابل آتش و نیز در مقابل پادشاهان و اشراف امری مرسوم بوده و هست...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تصویری که در ذیل مشاهده می‌فرمایید، یکی از شبهاتی است که فراوان در فضای مجازی، توسط برخی بی‌خبران منتشر می‌شود. عده‌ای مسلمان در حال سجده در محضر خداوند یکتا، و در طرفی دیگر، موبدان زرتشتی ایستاده به دعا...!


لیکن به راستی آیا سجده در برابر خدای جهان‌آفرین، کرداری زشت و سزاوار تحقیر است؟ و آیا در دین زرتشتی سجده وجود ندارد؟

بسیار دیده می‌شود که جریانات زرتشتی‌گرا و باستان‌پرست، برای ابراز وجود و اعلام حضور، دست به انتشار هر یاوه‌ای می‌زنند، غافل ازاینکه به حقیقت حمله کرده و باطل را نمایان می‌سازند. به راستی آیا سجده و به خاک افتادن در مقابل خداوند، چیزی غیر از حق‌گرایی است؟ اینکه انسان در برابر آفریدگار خود تضرّع و اظهار فروتنی کند، کرداری زشت است؟ حال آنکه در  سجده، بشر از سر صدق، به ضعف خود و قدرت خداوند اقرار کرده، زیباترین تصویر جهان هستی را به نمایش می‌گذارد و این نگاهی است انسانی (و نه از نگاه کسی که به ورطه‌ی حیوانیت و شهوت فرو رفته). به گفته‌ی حافظ:
        حافظا سجـــده به ابروی چــو محرابــــــش بر             كه دعايی ز سر صـــــدق جز آن‌جا نكنـــــی
انسانی که خودشناس (انسان‌شناس) باشد، و به ضعف و ناتوانی خود در برابر خداوند، آگاه باشد، خواسته یا ناخواسته کبر و غرور را کنار می‌نهد و سر بر سجده می‌دارذ. به گفته مولانا:
        امشب شب یاد است و سجود است و قیام           چون باده و می، خواب، حرام اســــت حرام
و نیز می‌گوید:
        بر پایه‌ی تخت شـــه شاهــان به سجــــــود آی            تا باز رهـــــــــد جــان تو از ننــــــــــگ گدایـــی

گذشته از ارزشمندی سجده در مقابل خداوند جان و جهان‌آفرین، این مسئله در ایران باستان و دین‌زرتشتی هم به وفور انجام می‌شد. برای مثال در خرده اوستا، آتش نیایش، به ترجمه و شرح موبد اردشیر آذرگشسب، آمده است: «به تو ای آذر عزیز اهورامزدا به تو، برای نورت نماز می‌برم (سجده می‎کنم)، اَشِم‎وُهی...».[1] برای دیدن تصویر کتاب، کلیک کنید:

شاهنامه نیز تأیید می‌کند که سجده در مقابل شاهان و اشراف در ایران باستان وجود داشت. برای مثال بزرگان اسطوره‌ای ایران‌زمین در مقابل سام سجده می‌کنند:

        چو از دور ســـام يل آمـــد پديـــد            سپه بر دو رويـــه رده بر كشــيـد
        فرود آمــد از باره مهــــراب و زال            بزرگــــان كه بودند بســيار ســـــــال‏
        يكايك نهـــادنــد ســـر بر زميـــــــن            ابر ســــام يل خواندند آفريــــن‏ [2]

و هنگامی که پهلوانان ایران نزد کیخسرو رسیدند، همگان در برابر او سر به سجده نهادند:              

        همه سر سوى رزم توران نهنــــــد          همه شادمــانى و ســــــــوران نهــنـد
        نهادند سر پيــــــــــش او بر زميــن           همه يك بيك خواندنـــد آفريـــــــــن‏
        كه ما بندگانيم و شاهى تراســـت           در گاو تا برج ماهى تراســـت‏ [3]

و نیز آمده است :

        همه نامـــداران ايـــــــران سپـــــــــــاه          نهادند سر بر زمين پيش شاه‏ [4]

و در ماجرای "رسيدن اسفنديار بر كوه به نزد گشتاسپ" آمده است که بزرگان در مقابل اسفندیار پسر گشتاسپ سجده کردند:    

        بزرگان فرزانــــــه و خويــــــــش اوى         نهادند سر بر زمين پيش اوى [5]‏

و بزرگان نیز بر انوشیروان سجده کردند:

        چو نزديـك نوشيــــــن روان آمدنـد          همه يك دل و يك زبان آمدنــــــــد
        چنان گشـت ز انبـــوه درگاه شـاه          كه بستنــــــد بر مور و بر پشه راه
        همه بر نهادنــد ســـر بر زميـــــــن           همه شاه را خواندنـــــــــــــد آفرين
        بگفتند كــاى شـــاه ما بنده‏ايــــم           بفرمان تو در جهان زنده‌‏ايم [6]

دیگر منابع متعدد تاریخی گویای این هستند که در عصر ساسانیان، اگر کسی خواهان رسیدن به محضر پادشاه بود، می‌بایست دهان خود را با پنام (دستاری سفید) می‌پوشاند و هنگامی که نزد شاه می‌رسید، در برابر او به خاک مى‏‌افتاد و در آن حالت مى‏‌ماند، تا شاه او را اجازه برخاستن دهد.[7]

در انتها نمونه‌ای از سجده زرتشتیان بر آتش ارائه می‌شود. هرچند سجده در مقابل آتش (صرفاً به عنوان قبله) ایرادی ندارد. سجده خانوادگی چند زرتشتی در برابر آتش، در حضور موبد زرتشتی: 





به راستی اگر سجده کرداری زشت است، پس چرا این مسئله به فور در تاریخ ایران و آیین زرتشتی مشاهده می‌شود؟

پی‌نوشت:

[1]. خرده اوستا، ترجمه موبد اردشیر آذرگشسب، تهران ۱۳۵۴، ص 107
[2]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه (بر اساس نسخه چاپ مسکو)، تهران، مؤسسه نور، ص 99، بيت 3507
[3]. همان، ص 309، بيت 11132،  "شمردن کیخسرو پهلوانان را"
[4]. همان، ص 617، بيت 22472
[5]. همان، ص 684، بيت 24882
[6]. همان، ص 1098، بیت 39828 به بعد
[7]. آرتور كرستين‌سن، ايران در زمان ساسانيان، ترجمه: رشيد ياسمى،‏ تهران، دنياى كتاب، ۱۳۶۸، ‏ص 528
 

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

احسنت عالی بود، با کمال تشکر از زحماتتان

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.