مدعی عارفان ولی کاهل در نماز!

  • 1393/03/03 - 22:09
اهل تصوف از جمله افرادی‌اند که سالیان دراز ادعای شناخت حق و حقیقت دارند و بر این باورند که راه حق را یافته و عرفان واقعی در افعال و اعمال ایشان است! طبعاً برای بررسی راستی یا نادرستی این ادعا باید اعمال و آموزه‌های ایشان را فحص و جست‌جو نمود و آن‌گاه تأیید یا رد کرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اقامه‌ی نماز، مهم‌ترین وظیفه‌ی عبادی عملی در آیین مقدس و کامل اسلام است که در روایات از آن به عنوان ستون و عمود دین هر فردی نام برده شده‌است. در حدیثی از پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله و سلم این مطلب آمده که حضرت فرمودند: «إِنَّ عَمُودَ الدِّينِ الصَّلَاةُ وَ هِيَ أَوَّلُ مَا يُنْظَرُ فِيهِ مِنْ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ فَإِنْ صَحَّتْ نُظِرَ فِي عَمَلِهِ وَ إِنْ لَمْ تَصِحَّ لَمْ يُنْظَرْ فِي بَقِيَّةِ عَمَلِهِ[1] همانا ستون دین اسلام، نماز است و آن اولین چیزی است که [در قیامت] از میان اعمال آدمی در آن نظر می‌شود [و مورد سنجش قرار می گیرد]، پس اگر صحیح باشد، در بقیه‌ی اعمالش هم نظر می‌شود و اگر صحیح نباشد، در بقیه‌ی اعمالش نگاهی نمی‌شود»!
این روایات معروف، هم اشاره به اصل برپایی نماز دارد و هم به کیفیت اقامه‌ی نماز؛ که چگونه آن را ادا کرده باشند. اگر در نماز کاهلی صورت گرفته باشد یا به نوعی آن را سبک شمرده‌ باشند، ممکن است مورد قبول واقع نشود و به این دلیل در ستون خیمه‌ی دین خللی ایجاد شود که باعث تزلزل در بنای ایمان گردد.
سبک شمرده‌شدن نماز در افراد مختلف، متفاوت است. درست است که اصل اقامه‌ی نماز بر همه واجب است، اما توقعی که در نحوه‌ی اقامه‌کردن آن از عارفان و سالکان است که داعیه‌ی سیر و سلوک دارند، از سایر افراد جامعه نیست. بنابر این صدق کاهلی ایشان و سبک شمردن نماز توسط ایشان هم با بقیه متفاوت است.
اساساً نماز به ما می آموزد که خدا نیستیم و بنده‌ایم و صاحب اختیار داریم. صاحب و مولایی که به ما امر نموده که چه بکنیم و چه نکنیم. کجا حرکت کنیم و کجا توقف کنیم. چگونه قدم برداریم و از چه کسی اطاعت کنیم. نماز یادآور نام و یاد خداست که دستورش فوق همه‌ی دستورات است و این مطلب را سالک راه و عارف حقیقی به خوبی درک می‌کند و در واقع هر اندازه که این حقیقت را بفهمد روح شناخت و عرفان در او قوی‌تر است.
امام صادق (علیه السلام) در کلامی دل‌نشین و پرمحتوی می‌فرمایند: «یُعرَفُ مَن یَصِفُ الحَقَّ بِثَلاثِ خِصالٍ: یُنظَرُ اِلى اَصحابِهِ مَن هُم؟ وَاِلى صَلاتِهِ كَیفَ هىَ؟ وَفى اَىِّ وَقتٍ یُصَلّیها؟[2]  كسى كه از حق دَم مى‌زند با سه ویژگى شناخته مى‌شود: ببینید دوستانش چه كسانى هستند؟ نمازش چگونه است؟ و در چه وقت آن را مى‌خواند؟»
اهل تصوف از جمله افرادی‌اند که سالیان دراز ادعای شناخت حق و حقیقت دارند و بر این باورند که راه حق را یافته و عرفان واقعی در افعال و اعمال ایشان است! طبعاً برای بررسی راستی یا نادرستی این ادعا باید اعمال و آموزه‌های ایشان را فحص و جست‌جو نمود و آن‌گاه تأیید یا رد کرد.
از اهمیت نماز متوجه این شدیم که شناخت حق و حقیقت در خیمه‌ی دینی امکان‌پذیر است که نماز و پایه‌ی سالمی داشته باشد. با نگاهی اجمالی در کتب صوفیه و بررسی این مطلب، متوجه عدم اهتمام و توجه ایشان به امر مهمی چون نماز می‌شویم. متصوفه چنان جایگاهی برای شیوخ و سردمداران خود ساخته‌اند که از خالق مطلق غافل مانده و در مقامات کاذب مخلوق مانده‌اند و قصور و کوتاهی این جریان بر عهده‌ی همان سرکردگان است که با عناوین و نام‌ها خود و دیگران را اسیر هوا و هوس نموده‌اند. برخی اقطاب صوفیه چنان مریدان را مقهور فرامین خود کرده‌اند که مسیر سلوک ایشان به سمت خدا را به کج‌راهه‌ی سلوک به طرف رئیس فرقه تغییر داده‌اند.
اورادالاحباب از کتب معتبر صوفیه می‌نویسد: شرط مرید آن‌است که چون شیخ او را امری کند و به مصلحتی (کاری) فرستد، باید که بی توقف و تأویل به آن کار رود و به هیچ سببی از آن امر باز نگردد. یکی از مشایخ از مریدی سوأل کرد که اگر شیخ، تو را به امری فرستد؛ در راه به مسجدی برسی که اقامه نماز برآید چه کنی؟ [3] مرید گفت: به همان کار شیخ روم و به نماز مشغول نگردم تا باز گردم. آن شیخ گفت: احسنت. چنین می‌باید![4]
مکتبی که می‌بایست بر طبق ادعای خود اجرای فرامین به‌‌موقع حضرت حق (جل جلاله) را به سالکان آموزش دهد، ایشان را به کاهلی از اجرای دستور خدا تشویق می‌کند و او را از نماز و رفتن به مسجد باز‌ می‌دارد تا امر یک مخلوق را هرچه که باشد، انجام دهد!
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حالات رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نقل می‌فرمایند که: «وَ كانَ اِذا دَخَلَ وَقتُها كَاَنـَّهُ لا یَعرِفُ اَهلاً وَ لا حَمیما[5] و (رسول خدا) هنگامى كه وقت نماز مى‌رسید، گویى كه هیچ یك از اهل خانه و دوستان را نمى‌شناخت»!
آیا الگوی سالکان راه حق و عارفان حقیقی چیزی جز رفتار پیامبر اسلام و اهل بیت پاک و مطهر او باید باشد؟!

 

پی‌نوشت:
1- تهذيب‏ الأحكام، ج 2، ص237
2- محاسن، ج 1، ص 396، ح 885
3- موقع نماز اول وقت شود.
4- اورادالاحباب، یحیی باخرزی، قرن هشتم هجری، چاپ دانشگاه تهران، ص89
5- مجموعه ورام، ج 2، ص 78

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.