مرام تصوف قدیم و بدنامی تصوف جدید!

  • 1393/02/23 - 13:52
با این که معروف و مشهور است که صوفیان سخنورند و از حرف تا عمل فاصله بسیار است، اما می‌بینیم که خود ایشان نیز از برخی افراد تربیت شده در دامن تصوف گلایه و شکایت دارند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اندک آشنایی با مسلک تصوف و مطلع بودن از مرام صوفیانه‌ی قدیم سبب می‌شود تا ذهن انسان فاصله‌ای طولانی را بین مدعیان صوفی‌گری فعلی و اهل تصوف قدیم ببیند. بهترین سند و مدرک در این باب، کتاب‌ها و نوشته‌جات کهن صوفیه است که به احوالات یک صوفی و بایدها و نبایدهای او اشاره می‌کنند. ادب و اخلاق از اموری است که گذشتگان صوفیه به طور مرتب از آن دم می‌زدند و آن را از شعائر و شاخصه‌های صوفی بر می‌شمردند. اما امروزه می‌بینیم نه تنها در بین مریدان، که بزرگان و اقطاب مدعی نیز رعایت ابتدایی‌ترین شعائر تصوف را نکرده و خود را در بین مردم و حتی مریدان بدنام کرده‌اند.

ابوالمفاخر یحیی باخرزی صوفی قرن هشت هجری در کتاب اورادالاحباب و فصوص الآداب پس از شمردن اخلاق و آداب، با انتقاد شدید از برخی صوفیان می‌نویسد: اخلاق صوفیه این است که بیان کردیم، نی آن‌که نادانان و متشبهان به این قوم گویند و کنند.[1] شاید طعنه و اشاره‌ی باخرزی به برخی مریدان و اقطاب امروزی نیز باشد که در ادامه می‌نویسد: طمع را زیارت و دریافتن بزرگان نام کرده‌اند و بی‌ادبی را اخلاص و کار باطل را و سخن ناصواب را شطح و گفتار مذموم را طیبت و پیروی هوا را ابتلا و رجوع به دنیا را وصول و با خلق بی‌ادب زیستن را مردانگی و صولت و بخل را دانایی و سفاهت و تیززبانی را با خلق ملاحت؛ این‌چنین افعال و اقوال این قوم صوفیه نیست.[2]

با این که معروف و مشهور است که صوفیان سخنورند و از حرف تا عمل فاصله بسیار است، اما می‌بینیم که خود ایشان نیز از برخی افراد تربیت شده در دامن تصوف گلایه و شکایت دارند. یحیی باخرزی باید زنده می‌بود و می‌دید که بی‌ادبی از دایره‌ی مریدان به طبقات بالا سرایت کرده و امروز، این اقطاب صوفیه‌اند که ادب را قی کرده و در جمع مخدرات و بانوان سخنان ناشایست و حرکات زشتی انجام می‌دهند.

نورعلی تابنده قطب صوفی گنابادی در مجلس بانوان این گونه ظرف ادب را می‌شکند و می‌گوید: بارها مثال زده‌ام. این مثالش خیلی مشهود است. این علامت دست - انگشت ها مشت می شوند فقط انگشت شست بالا می آید - در عرف جامعه بیلاخ می‌گوییم. این علامت در زبان فارسی در محیط ما فحش است. اما وقتی فیلم نگاه می‌كنید، می‌بینید فردی وقتی خیلی خوشحال است و افتخار آورده این کار را انجام می‌دهد. حالا اگر یك فرنگی ببیند كه این کار را انجام می‌دهد، با خود می‌گوید، عجب چه‌قدر این آدم‌ها با هم دوست هستند.[3]

با این حساب آیا می‌توان مدعیان تصوف در زمان ما را صوفی نامید؟ آیا این تصوف همان است که ادعا دارد مسیر سلوک و وصال به الله را می‌داند و می‌تواند بستر حرکت انسان به سعادت و فلاح و رستگاری شود؟! اگر تصوف مرامی داشت، امروز به واسطه‌ی رفتار و اعمال مدعیانش، جز نامی از آن باقی نمانده است.

منابع:

1- اورادالاحباب چاپ رحلی دانشگاه تهران ص 49
2- همان
3- سایت مجزوبان، وابسطه به فرقه‌گنابادیه، سخنرانی شنبه، ۱۳/اسفند/۱۳۹۱

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.