تلقی شفاعت در تصوف

  • 1392/12/20 - 21:30
با توجه به معناي شفاعت در مقام بيان نشانه‌هايي از آيات روايات براي معني شفاعت هستيم و در آخر شفاعتي را که نزد صوفيه مطرح است را بيان مي کنيم تا غايت هر دو تعريف به روشني بيان شود و بدانيم شفاعتي که شيعه از آن سخن مي‌راند با شفاعتي که نزد صوفيه مطرح است مغايرت دارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با توجه به معناي صحيح و اصيل شفاعت که در متون دين شيعيان به وفور يافت ميشود اکنون در مقام بيان نشانه‌هايي از آيات روايات براي معني شفاعت هستيم و در آخر شفاعتي را که نزد صوفيه مطرح است را بيان ميکنيم تا غايت هر دو تعريف به روشني بيان شود و بدانيم شفاعتي که شيعه از آن سخن مي‌راند با شفاعتي که نزد صوفيه مطرح است مغايرت دارد.
شفاعت، جلوه‌اي از رحمت بيکران خداوندي است. رحمت ومغفرت اخروي همچون فيض‌هاي دنيوي نظام مند بوده، داراي قوانين ويژه‌اي است. ازاين رو همچنان که وحي الهي در اين دنيا بي واسطه صورت نمي‌گيرد و همگان را توان آن نست که به صورت مستقيم از اين فيض الهي بهره‌مند گردند، رحمت و مغفرت اخروي نيز به صورت شفاعت جلوه‌گر مي‌شود.[1] نکته در خور توجه آن است که در نظام حکيمانه الهي محور همه عنايت‌ها برخورداري از شايستگي و لياقت است، نه بهره‌مندي از رابطه و نسبت. اولياي الهي پيوسته به مردم هشدار داده‌اند که بيهوده با تکيه بر پديده شفاعت، دست از اعمال شايسته نکشند و تن به گناه نيالايند. براي بهره‌مندي از شفاعت بايد خشنودي الهي را به دست آورد[2] و رضايت خداوند جز با ايمان و عمل صالح فراهم نمي‌گردد؛ چنان که امام رضا عليه السلام در پاسخ کسي که از معناي آيه «و لا يشفعون الا لمن ارتضي»[3] پرسش نمود، فرمودند:«لا يشفعون الا لمن ارتضي الله دينه»[4] جز براي کسي که خداوند دينش را بپسندد شفاعت نمي‌کنند. به گفته سعدي:
پيغمبر کسي را شفاعت گر است
 که در جاده شرع پيغمبر است[5]
برخي چنين پنداشته‌اند که باور به شفاعت، مومنان را به انجام گناه فرا مي‌خواند و ترس از عقوبت الهي را از دلهاي آنان مي‌ستاند. اين در صورتي است که شفاعتگران، به گونه‌اي دقيق، هم به تعيين افراد شفاعت شونده بپردازند و هم گناه مورد بخشش را مشخص نمايند. در غير اين صورت، مساله شفاعت نه تنها پيامد زيانباري نخواهد داشت، که از پيدايش ياس و نوميدي جلوگيري کرده، روح اميد به فضل و رحمت الهي را در کالبد گناهکاران خواهد دميد.[6]
با اين همه مشايخ صوفيه به معناي منفي شفاعت دامن زده، با بيان سخناني از اين دست که «ايشان دست در دامن من بهر آن زده‌اند تا هر چه هواي ايشان است کنند و من ايشان را دست گيرم و خلاص کنم»[7] و درباره اینکه گفته شده که اوليا و مشايخ، شفاعت گسترده‏اى در دنيا و قيامت دارند؛ چنان كه به ادعاى ابن عربى «منزلت وى نزد خداوند، چنان است كه مي‌تواند از هر آن كس كه چشمش بر او مي‌افتد، آشنا يا بيگانه، شفاعت كند.»[8]
حتى برخى از اهل تصوف معتقدند«شيخ نه تنها در قيامت، كه در اين جهان نيز از مريدان خود دستگيرى مي‌کند و به جاى آنان رياضت مي‌کشد.»[9]
این نوع توصیه به شفاعت که در میان صوفیه ترويج مي‌کنند، راه خطا کاري را به روي مريدان مي‌گشايند و آنان را به شفاعت و دستگيري بي ضابطه اولياء فريفته مي‌سازند. گويند شاعري که به "حاجب" تخلص مي‌نمود، دلخوش از شفاعت امام علي عليه السلام چنين سرود:
حاجب اگر معامله حشر با علي است
من ضامنم که تو هر چه بخواهي گناه کن
شب هنگام امام عليه السلام را به خواب ديد، در حالي که آثار ناخشنودي از چهره اش نمايان بود، سپس آن حضرت اين بيت را چنين اصلاح نمود.
حاجب اگر معامله حشر با علي است
شرم از رخ علي کن و کمتر گناه کن[10]

 
منابع:
1-عدل الهي، ص 278
2-«فمن سره ان تنفعه شفاعه الشافعين عند الله، فليطلب الي الله ان يرضي عنه» الکافي، ج 8، ص 11
3-سوره انبياء، آيه 28
4-عيون الاخبار الرضا، ص 112؛ امالي الصدوق، ص 5، گفتني است که شيخ صدوق در کتاب التوحيد ص 408 همين تفسير را از امام موسي بن جعفر عليه السلام روايت مي کند.
5-کليات سعدي، بوستان، ص 388
6-تفسير نمونه، ج 1، ص 235
7-مناقب العارفين
8-الفتوحاتالمكية،ج 9،ص 193،ب 71
9-سكينةالاولياء،ص761
10-منثور جاويد، ج 8، صص 10 -11

 

 

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.