افزودن نظر جدید

با سلام. خوشبختانه در مطالب منقول شما مطلب نشنیده و نخوانده ای وجود نداشت ( مخصوصا مطالب منقول از مقالات شمس تبریزی) و حتا پاسخ یرخی قبلا داده شده و پاسخ برخی روشن است مثلا : اولا: اینکه از پیامبر بالاتر هست یعنی خدا . خب این واضح است البته با منطق قرآن و نه روایات مخدوش که به برخی هم اشاره کردید . آیات قرآن در این باره چنان وضوحی دارد که نقلش امروز کفر است و این توهین حقیقی به قرآن است (نه خواندن رساله درون خود) که کار بجایی رسیده که نتوان گفت: خدا در قرآن به پیامبر گفته : « اگر شرک بورزی عمل تو را نابود می کنم و قطعا از زیانکاران خواهی بود !» (مقایسه شود با آنچه به اسم روایت نقل کرده اید). ثانیا: اینکه شما تصور خطای انسان نبودن ائمه را عملا القاء می کنید خطاست وگرنه به قول آیت الله خمینی گریه های امام علی و سایر ائمه از خوف واقعی بوده و امامی که می گوید مغبون است کسی که دو روزش یکسان باشد، خود دو روزش یکسان نبوده . نه جناب ! کلام قرآن به پیامبر که « خدا تو را راه نیافته، یافت پس هدایت کرد» ، و امثال آن، توهین به پیامبر و امثال او نیست. ثالثا: اگر اتفاقا مدح امام علی خلاف تقیه نیست (برعکس بیان شما) مدح به همین شیوه مولوی و در کنار آن مدحهایی که حمل بر تشیع نشود (کما اینکه شما حمل نکردید) و البته آنها را پایین تر شمردن از حضرت علی (که مولوی عمل کرده است) . رابعا : خیلی عجیب است که برداشت کرده اید که از نظر من منظور او از شمس، امام زمان بوده ! من درباره تشیع مولوی و اینکه این تشیع از نوع اسماعیلی و زیدی نبوده صحبت کردم و اصل تشیع را ولایت مولا علی دانستم و نظری به تشیع فقهی و حتی کلامی (در مقابل ولایت عرفانی علوی) نداشتم. اگر استنادهای شما به کلام موجود چند روز پیش من اینطور است، بیچاره شمس و بیچاره مولوی ! رابعا: جمله آخر منقول شما از شمس که در رد تقلید و دنبال کردن آنچه بدان علم نداریم و ... است ، از آیات قرآن به روشنی قابل درک است (از جمله آیه 170 بقره، در رد و نکوهش تقلید ناآگاهانه از پدران و پیشینیان و آیه 36 سوره اسراء در رد دنبال کردن آنچه انسان بدان آگاهی ندارد) خامسا: با همین جملات مفهوم کلام شمس درباره قرآن و حضرت محمد روشن می شود : خود باید آنچه او دریافته دریابی و خدای او خدای تو هم هست و به قول حافظ : فیض روح القدس ار باز مدد فرماید / دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد ( تصریح شمس به بزرگداشت و تعظیم پیامبر را خودتان ذکر کرده اید ) ، البته توضیح این را که مرا رساله محمد سود ندارد ، خودش گفته : مرا رساله خود باید ( البته اگر بخاطر بیاورید در همان قرآن آمده : سنریهم آیاتنا ... فی انفسهم : (ای پیامبر ! نشانه هایمان را در درون آنها به آنها نشان می دهیم) سادسا: بخاطر داشته باشید که مقالات دست نوشته های مستمعان از سخنان شمس بوده و شمس در این کلمات مقطوع و قطعات بجامانده به ما و شما همان چیزی را می گوید که خود حضرت محمد می گفت : «من جز بشری نیستم که به من نشان داده می شود که خدای شما یگانه است » ( «و نمی دانم که با من و با شما چه طور رفتار می شود» (از سوی خدا)) . امیدوارم این آیات را توهین پیامبر یا خدا به پیامبر تلقی نفرموده باشید ! والسلام
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.