افزودن نظر جدید

وقتی وارد این سایت شدم قصدم مطالعه بیشتر درباره تاریخ بود اما و قتی چشمم به مطالب شما عزیزان افتاد واقعا شگفت زده شدم در این مطلب که با نامه پیامبر برخورد مناسبی نشده شکی نیست اما این که چه کسی این برخورد را کرده جای شبه است چرا که به نقل از کتب تاریخ فراوان دیدار با پادشاه ساسانی آن هم با آن سلسله مراتب سخت برای شاهان زیر دست شاهنشاه ایران امری سخت بوده و قطعا نامه به مقامی بسیار پایینتر از شاه داده شده با توجه به نقیضه ای که در تاریخ هست (تاریخ طبری آورنده نامه را در یک زمان هم در یمن میداند هم در کسری)احتمالا نامه به جای کسری به بازان والی یمن )که در آن زمان از مملوکات شاه ایران بوده)داده شده و اصلا دلیل دستگیری پیامبر به بدست بازان هم همین مطلب بوده جالب است بدانید که شاید در حجاز ظهور پیامبر چیز جدیدی بوده اما ایران در عصر ساسانی مدعیان دروغین پیامبری زیادی داشته که میشود شرح دقیق آن را راحت مطالعه کرد و قطعا جست و جوی پیامبر آخر الزمان در ایران که به آن سوشانت میگفتند امری بدیهی بوده زیرا هم سلمان در جست و جوی پیامبر خاتم بوده و هم در زمان ولادت حضرت عیسی دانشمندان ما در جست و جوی ایشان به بیت اللحم آمده بودند. اگر به ویلدرانت و تاریخ جرجی زیدان مراجعه کنید خواهید دید اعراب جزیره عرب که آن زمان شامل حجاز نجد یمن عمان حیره و... بود از مملوکات ایران بودند و این در کتیبه های ساسانی و هخامنشی نیز قید شده و درواقعه در سرزمین ایران قوم عرب چون قوم پارس و ماد و ... ایرانی به حساب میآمدند و اما درباب گوساله پرستی که حرفی وقیحانه است باید این دوستی را در سایت ها دنبال جواب است به مطالعه تاریخ میتراپرستی در ایران و روم ارجاع دهیم چرا که خود اوستا چون عهدین که اصلا گفته و نوشته حضرات عیسی و موسی نیستند نوشته حضرت زردتشت نیست و بیشتر آن با الهام از گاتاهای هندویان و یا کلام مغان بوده و تنها قسمت کوچی از اوستا را به زردتشت نصبت میدهند اما این که گفتید ایران برده دار نبوده رجوع شود به منشور کوروش بزرگ در بابل اما تعصبات سختگیرانه درباب ادیان دیگر در زمان ساسانی کلامی صحیح است زیرا ساسانیان با حمایت از آیین تحریف شده زردتشت که با ادیان یونانی و هندی و آریایی باستانی ترکیب شده بود مانع از نفوذ دیگر ادیان به ایران میشدند و مسیحیان و بوداییان را به جرم خروج از دین اجدادشان اعدام میکردند علت هم واضح است زیرا ایرانیان مسیحی مورد حمایت روم بودند و دولت روم به واسته ایشان در امور کشور ایران دخالت میکرد همانطور که دولت کوشانی در شرق مدافع بوداییان بود. طبق بیان فردوسی و ابوریحان بیرونی ظهور زردتشت در زمان شاه ویشتاسب در زمان پیشدادیان بوده که هرچند مورخین امروزی وجود این سلسله را واقعی نمیدانند اما اسنادی ثابت میکند سلسله پیشدادیان و هخامنشیان یکی هستند و علت تفاوت نامها در آن است که مورخین با توجه به ترجمه های یونانی اسم این پادشاهان را ذکر میکردند و بنا به گفته فردوسی تنها نسخه مککتوب به دست اسکندر سوخته شد و کتاب اوستا صدسال بعد در اوایل دوره اشکانی با استفاده از حافظه ذهنی مردم نوشته شده که خود مطلبی آشکار است که این کار قطعا مطالب کتاب را منحرف کند خصوصا که اشکانیان به دین باستانی مغ که زردتشت به مقابله با آن پرداخته بود بودند و دین میترا را که شاخه ای از همین دین بوده را وارد دین زرتشت کردند این امر در مورد دین رومیان نیز پیش آمد و آپولن خدای اعظم رومیان به آپلومیترا تبدیل شد و بعدها دین میترا در اروپا چنان گسترش یافت که دین پیشین فراموش شد و حتی دین مسیحیت که شاخه ای از یهودیت بود را دچار انحراف کرد و میشود این مطالب را به راحتی در کتب مسیحیت شناسی خواند. درباب کتاب سوزی های عمر بعد از فتح ایران هم به کتاب تاریخ ابن خلدون تاریخ نویس شهیر عرب مسلمان کتب تاریخ نوشته شده دکتر معین و دکتر زرین کوب مراجعه کنید البته این امر هرچند به دستور خلیفه دوم بوده اما امام علی خیلفه را از انجام این کار نهی میکند و این خود گواه این مطلب است که گناه از اسلام نیست و از مسلمانی ماست . درباب ازدواج پیامبر و عایشه نیز در بخاری آمده ابوبکر وقتی دخترش هفت ساله بود به پیامبر دخترش را پیشکش کرد که پیامبر نپذیرفت و بعد از ورود به مدینه با گلایه ابوبکر که چون رسول خدا پیشنهاد ازدواج او را رد کرده کسی به خواستگاری دخترش نمیآید و همین امر باعث میشود پیامبر عایشه را که در آن وقت نه ساله بود به عقد خود در بیاورد که این مطلب نشان میدهد در آن زمان سن ازدواج با الان متفاوت بوده و سند دیگر این مطلب سن ازدواج حضرت زهراست که در منتهی الآمال آمده ایشان را نه ساله میداند شایان ذکر است ازدواج دختران از نه سالگی تا قبل از هجده سالگی عمری عادی بوده چنانچه در باب پسران نیز سن ازدواج شانزده سال به بالا بوده . درباب کشته شدن افراد در جنگها هم این امری عادی بوده چنانچه گزنفون و هرودوت کشتگان جنگهای ایران و لیدی را به هزاران نفر رسانده اند و داریوش اول هخامنشی در کتیبه بیستون کشتار وحشیانه مدعیان تاج و تخت را از افتخارات خود میداند و از بریدن گوش و بینی و کندن پوست اسرا نیز سخن گفته در کتب تاریخ انبیا نیز آمده داوود و سلیمان و یوشع بن نون که هم نبی و هم شاه مردم خود بودند مخالفان خود را میکشتند جنگ داوود با جالوت را مطالعه کنید که طالوت که از سوی خدا و زیر نظر سموئیل نبی حکومت میکرد با اهل کنعان که کافر بودند چه کرد برده داری هم که مورد صحبت بوده هرچند در عهد هخامنشی برای مدت کوتاهی تنها در میان قوم پارس نه کل ایران از بین رفته بود بعدا دوباره از روال عادی مردم شد برده داری در اسلام دارای قانون شد و اصولی درباب چگونگی آن به وجود آمد که پیش تر نبود و اسرا را به عنوان پیش مرگ استفاده میکردند و یا دریونان از برده ها به عنوان مشعل استفاده میشد و از آنجا که مردم داشتن برده را حق طبیعی خود میدانستند اسلام این حق غلط را به شکلی صحیح در آورد و در ماهیت برده را به خادم تغییر داد و این چیزی متفاوت با برده داری غربی بوده و برای دانستن احکام درست آن به آداب کنیز و غلام داری در رساله علامه حلی مراجعه شود و برای درک تفاوت میان برده و غلام تاریخ برده داری مصر باستان و امریکا را مطالعه نکنید امیدوارم دوستان با مطالعه دقیق تر بهتر به اعماق تاریخ و دین پی ببرند
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.