رسوایی نورعلی تابنده در عید نوروز92

  • 1392/01/09 - 21:25
در روز پنج شنبه مورخ 8/1/1392 نورعلی تابنده قطب فعلی دراویش گنابادیه بدعتی بزرگ را در دین به وجود آورد.

يکي از آفات و  آسيبهاي مهمي که  جريانهاي  فکري و  فرهنگي به  ويژه اديان و شريعت هاي  الهي را  در طول تاريخ  با مشکلات روبرو  ساخته  بدعت و جريانهاي بدعت گذاربوده است .

 بدعت در دين موجب ظهور يک سلسله مسائل جديد به نام مذهب مي گردد و در باورهاي مردم ايجاد ترديد نموده  و فرقه ها و جريانهاي باطل پديدار می شود و  سبب ناکارآمدي و گريز از دين ميگردد.                               

اسلام  به ويژه  مکتب  آسماني اهل بيت  همواره در طول تاريخ  با بدعت و بدعت  گذاري مواجه بوده است.

با پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني رضوان ا.. عليه که اسلام  حيات تازه  يافته و فرهنگ  مسيحيي غرب را به چالش  کشاند  تهاجم  دشمنان،  عليه  آموزه ها و فرهنگ اسلام  ناب محمدي  تشديد گرديد.چنانکه  بزرگان دين و علماء  اسلام  خطرهاي بدعتگذاري  را گوشزد  نموده  و بر مبارزه  با آن تاکيد کردند.

امام  علي عليه  السلام درحديثي مي فرمايد: هيچ آفتي مانند بدعت ها, ويرانگر دين و دينداري نيست.{1}

امام   خميني  (ره)   ميفرمود  :  اگر  بدعتها  در دين  ظاهر شود بر علماء  است  که  دانش خود را آشکار کنند و نگذارند فريب و نيرنگها و دروغهاي بدعت گذاران در دين و مردم اثرکند و باعث انحراف شود .{2}

متاسفانه فرقه ضاله گنابادیه یا همان دراویش 121 بدعت های در دین وارد کردند که تاکنون در هیچ یک از فرقه ها و گروهای ضاله وجود نداشته!

در تاریخ 8/1/1392 در جلسه ای که دکتر تابنده با بانوان دراویش داشت, در  طی سخنرانی های خود مطلبی را بیان کرد که بدون شک به تنهایی ناقوس رسوایی گنابادیه را به صدا در می آورد و بار دیگر نقاب از چهره آنها برداشته میشود.

وی اعلام کرد:

با تشرف به من شرف پیدا میکنید و زمانی که با من بیعت کردید گناهانتان به گردن من است و در بیعت, شخصی که بیعت میگیرد از طرف خدا مشخص شده(در اینجا منظور این است که من که از شما بیعت میگیرم از طرف خدا مشخص شدم)و اگر برای تشرف شوهرتان یا پدرتان هم راضی نبود که شما مشرف شوید نیازی به اجازه ندارید چون تشرف شخصی است و به دیگری ربط ندارد حتی پسر بدون اجازه پدر میتواند مشرف شود چون زمانی که پدر فرزند را به دنیا آورد مگر از او اجازه گرفت!{3}

لازم به ذکر است که بزرگان دراویش گنابادیه هم از اشتباهات و سوتی های جناب تابنده خسته شده اند زیرا به اندازه ای زیاد شده که هر روز از تعداد دراویشی که واقعا به دنبال حقیقت هستند کم میشود  زیرا متوجه میشوند که این فرقه بوی از اسلام واقعی نبرده است.

اقای تابنده اگر احکامی که مراجع تقلید مبنی بر وظائف زن و شوهر است را قبول ندارید حداقل سری به کتب احادیث بزنید و ببینید احادیث ما چه میگوید! سنت ما چه میگوید! قران چه میگویید! مطلبی که شما بیان کردید در کجای اسلام حقیقی یافت میشود؟!

--------------------------------------------------------

منابع:

1-اصول کافی صفحه 103

2-چهل حدیث صفحه 19

3-سخنرانی دکتر نورعلی تابنده برای بانوان در تاریخ8/1/1392

دیدگاه‌ها

با سلام و عرض ادب خدمت دوست و برادر عزیزم آقا رحیم.ممنون که این پایگاه را برای مطالعه خود انتخاب کردید و تشکر میکنم که ما را مورد لطف و محبت خود قرار دادید در مورد سوالی که کردید باید بگویم که علامه طباطبایی با تمامی سلوک تصوف مخالف بود تا جای که در تفسیر شریف المیزان جلد 5 صفحه 282 میفرماید: صوفیه برای سیر و سلوک اداب و رسوم خاصی دارند که اصلا در شریعت وجود نداشته و دراویش انها را به وجود اوردند و راه های جدیدی را پیوسته به ان افزودند و شرع را کنار کذاشتند و در محرمات غوطه ور شدند و واجبات را ترک کردند و در اخر منتهی به تکدی و استعمال بنگ و افیون شدند که این حالت اخرین حالت تصوف است که به ان مقام فنا میگویند.

واقعا ممنون از سایت خوبتون تمام مطالبتون مفیده در ضمن کسایی که از این اقا حمایت می کنند به نظرم فقط کافیه فیلم قران خوندن شو گوش کیند تا ماهیت واقعی شو بفهمید

با سلام.اولا در مورد جناب دکتر تابنده ابتدا تحقیق کنید سپس نظر بدهید.ایشان دارای دکترای حقوق از دانشگاه پاریس فرانسه و مدت کمتر از سی سال هم استاد دانشگاه تهران بوده اند.در زمان تدریس در دانشگاه هم دروس رشته حقوق و فقه را به دانشجویان و هم به طلاب تدریس می نمودند.جهت اطلاع حضرتعالی کسی که دروس فقه و اصول را تدریس می کند می بایستی مجتهد باشد و ایشان در این مورد(فقه و اصول) فقیه و مجتهد می باشند.اگر باور ندارید از مراجع عظامی همچون آیت اله صادقی تهرانی آیت اله غروی علیاری و آیت اله سیستانی (البته شاید بعضی رحلت کرده اند) مراجعه و کسب اطلاع کنید. ضمنا مطلبی که در مورد بیعت و تشرف در سخنرانی ایشان بیان کردید،بسیار مغرضانه بود چون شما از فرمایش ایشان تفسیر به رای کرده اید و گفتید که : "منظور ایشان این بوده" مطمئنا خودتان نسبت به فرمایش قرآن و معصومین در مورد تفسیر به رای اطلاع دارید.گرچه در مورد قرآن حکم سنگین تری دارد اما در مورد یک مسلمان همانند غیبت و تهمت گناهی دارد که تا از شخص حلالیت گرفته نشود این حق الناس به گردنت است.چون ایشان بیعت را در مورد حضرت علی بیان فرمودند. ضمنا فرمایش ایشان در مورد تشرف به فقر محمدی و طریقت مرتضوی به استناد آیات قرآن است که در جا های مختلف در مورد حقوق همسر و والدین فرموده است که تا آنجا که منافی اعتقادات دینی شما نباشد از پدر و مادر و یا همسر تبعیت کن و در مسائل مذهب به عهده خود شخص است چون جوابگوی اعمال و اعتقادات خود است. در مورد نداشتن شیخ در شیراز و یا در استان شیراز هم هر زمان که به فردی برای ارشاد فقرا نیاز باشد ایشان تعیین می کنند.با وجود 3 ماذون نماز ، یکی در شیراز یکی در فسا و دیگری در ششده بعید می دانم نیاز به شخصی دیگر برای ارشاد باشد. در مورد سفر بزرگان سلسله هم بار ها شده که ایشان به شهر های مختلف سفر کرده اند که قبل از ورود آنها به شهر مقامات امنیتی از ورود آنها جلوگیری کرده اند که اگر خواستید آمار حداقل 10 مورد آن را برایتان با ذکر شهر و میزبان ایشان قید کنم. در مورد تعداد دراویش همین قدر به شما بگویم که: روزی در خدمت ماذون فسا بودم .یکی از مقامات امنیتی (از مسئولین اطلاعات)پیش ایشان آمد."چون ایشان از نظر علم ظاهر(علوم فقهی)کاملا مطلع بوده و حتی در شیراز هم در مدرسه علمیه هاشمیه تدریس می نمودند،بسیار مورد احترام مقامات استان می باشند".در طی گفتگو از ایشان پرسید که: در حسینیه چند نفر پشت سر شما نماز می خوانند؟ ایشان در جواب فرمودند: ما که در هنگام نماز افراد پشت سرمان را نمی شماریم،شما خودتان بشمارید. این یعنی اینکه تعداد افراد حاضر در حسینیه برای مسئولین و امثال شما اهمیت حیاتی دارد. تو خود حدیث مفصل بخوان.... والسلام

شما هنوز معنای تصوف و تشیع را نمیدانید؟؟؟!!!! تصوف و تشیع یک معنی دارد حتی در مورد ولایت هم یک معنی بیان کردند. اگر تصوف نبود تشیع نبود و اگر تشیع نبود تصوف نبود

با سلام-اول باید تشکر کنم که این پایگاه را برای مطالعه خود انتخاب کردید و بعد خدمت شما دوست عزیزم عرض میکنم که تشیع از صدر اسلام تا کنون به یک معنی بوده است و طبق اجماع بزرگان تشیع و اهل سنت هیچگاه این معنی تغییر نکرده است ولی تصوف تقريباً از قرن دوم به صورت يک مسلک معيني درآمده و تا قرن هفتم رو به تکامل بوده و قرنهاي 7 و 8 اوج اين مکتب است و از قرن 9 تاکنون رو به نزول و انحطاط داشته و اگر نگوييم که تعريفش غيرممکن است بايد اعتراف کرد که بسيار مشکل است. در روشن شدن اين مطلب کافي است که بدانيم که ابوالمنصور بغدادي حدود 1000 تعريف درباره تصوف جمع آوري کرده است و علت اين مطلب اين است که در تصوف در طول تاريخ دگرگوني هاي بسيار زيادي حاصل شده است علاوه بر اينکه در هر دوره در تصوف فرقه هاي گوناگون که حتي گاه در مقابل هم بودند پيدا شده اند که همين مکاتب متعدد و گاه متضاد نشان مي دهد که تصوف واقعاً داراي چهارچوب منظم و قابل تعريف نيست و رد کردن آن به صورت مطلق و يا قبول کردنش بنحو مطلق درست نيست لذا بايد آراء و عقايد فرقه خاصي از صوفيه را که ما شخصاً با آن مواجه هستيم مورد شناخت قرار دهيم تا بتوانيم به صورت مستدل آن را رد کنيم. ولي با تأمل و کنجکاوي در آثار و نوشته هاي صوفيه اشاره به دو مطلب بر مي خوريم: 1. مطالبی که از مذاهب و اديان و انديشه هاي مختلف چه از اسلام، مسيحيت، بودا، خسرواني، زردشت و افلاطون و ديگران، گرفته اند. 2. مطالبي نادرست و نابخردانه و خرافات آشکار و مطالب ضد دين و عقل و ادعاهاي عجيب و غريب که گاه به خواب پريشان بيشتر شباهت دارد مانند معراج نامه بايزيد بسطامي، شطحيات حلاج، دعاوي ابن عربي و کرامات شيخ احمد جامي که بسياري از اين مفاهيم در صورتي که به ظاهر آن اخذ کنيم با قرآن و حديث و حتي عقل در تضاد هستند و واضح است که با اين چند سطر نمي توان فرقه ها و عقايد و آداب و رسوم مصوفه را بيان کرد. بنابراين اگر خواسته باشيد به صورت کامل پي به حقيقت اين فرقه ببريد، به منابعي که در پايان مي آيد مراجعه فرمائيد. با اين حال به صورت مختصر بعضي کليات که تقريباً مورد قبول فرق گوناگون تصوف است را ذکر مي کنيم. يکي از ويژگي هاي اين فرقه که همه محققين به آن اعتراف کرده اند التقاطي بودن اين مکتب است. بدين معنا که مباني خود را از اديان و مذاهب و انديشه هاي گوناگون مانند اسلام، مسيحيت، هندو، بودا، زردشت گرفته و از مزج اينها تصوف ايجاد شده که همين التقاطي بودن باعث ايجاد تضادهاي در درون اين مکتب شده و اينکه بعضي دعاوي آنها با عقل و بعضي با دين و بعضي با هر دو در تضاد باشد که به مواردي اشاره مي کنيم. اين مخالفت با علم و دانش و اموري از علم و مدرسه و اينکه بشوي اوراق دفتر اگر هم درس مائي چنانچه جنيد بغدادي که از بزرگترين مشايخ تصوف است مي گويد: خواندن و نوشتن سبب پراکندگي انديشه صوفي مي شود. شيخ عطار در حالات بشر حافي که از عرفاي بزرگ است نقل مي کنند که هفت صندوق از کتب حديث داشت که همه را زير خاک پنهان کرد بگونه اي تعليم و تعلم بين آنها زشت بود که بدست گرفتن قلم را ننگ مي دانستند ب: شکستن حريم احکام دين برخي از گروه هاي صوفيان در زمينه هاي گوناگون احکام صريح و قطعي اسلام را زير پا مي نهند. مانند ترک نماز، رقص و سماع، ترک ازدواج، رياضت کشي هاي سخت، عزلت و گوشه نشيني، ايجاد خانقاه، خرقه پوشي، خرد کردن شخصيت خود. در کتاب اسرار التوحيد در حالات ابو سعيد ابوالخير که از بزرگان صوفيه است نوشته شده روزي بعد از دعوت به مهماني سماع کردند و شيخ ما را حالتي پديد آمد... مؤذن بانگ نماز ظهر گفت و شيخ همچنان در حال بود و جمع در وجد و رقص مي کردند. امام محمد قايني (ميزبان) گفت وقت نماز است شيخ گفت ما در نمازيم و همچنان در رقص بود امام ايشان را بگذاشت و در نماز شد. در رياضت کشيهاي ايشان درباره ابوبکر شبلي از بزرگان صوفيه نقل شده به اول که به مجاهده دست بر گرفت سالهاي دراز نمک در چشم کشيدي تا در خواب نشود و گويند که هفت من نمک در چشم کرده بود و داستان معروف لُص (دزد) حمام _ که غزالي از يکي از شيوخ بنام ابن کزيني نقل مي کند که: من زماني وارد يکي از مناطق شدم و در آنجا حسن سابقه اي پيدا کردم. براي نجات از اين حسن شهرت روزي به گرمابه اي رفتم و لباس گرانبهائي را دزديده از گرمابه خارج شدم مردم دويدند مرا گرفته جامعه هاي گرانبها از من برکندند پس از اين واقعه در ميان مردم به دزد حمام مشهور شدم و به اين وسيله نفس من راحت شد!! و غزالي هم اين عمل را تأييد کرده که باعث تعجب دانشمند بزرگ ابن جوزي شده که مي گويد آيا هيچ راهي صحيح براي اصلاح قلب نبود که به اين گونه امور بپردازند و آيا رواست که مسلمان بر خود نام دزد نهد. که بايد گفت اين نهايت شکستن حريم احکام دين است. اما از نظر دين حکم اين گروه چيست؟ کتابهايي در اين زمينه نوشته شده و به جمع آوري رواياتي که درباره صوفيه وارد شده پرداخته اند که از همه مهمتر 2 کتاب است يکي کتاب حديقه الشيعه محقق اردبيلي و يکي کتاب الاثني عشريه شيخ حر عاملي که هر 2 از دانشمندان بسيار معروف شيعه هستند. براي نمونه فقط يک حديث معتبر و صحيح که در هر 2 کتاب ذکر شده بسنده مي کنيم. بزنطي و اسماعيل ابن بزيع از امام رضا(ع) نقل مي کنند، قال علي ابن موسي(ع) من ذکر عنده الصوفيه و لم ينکرهم بلسانه و قلبه فليس منا و من انکرهم فکانما جاهد الکفار بين يدي رسول الله(ص)، امام رضا(ع) فرمود هر کس در نزد او از صوفيه ذکري بشود و به زبان و دل ايشان را انکار ننمايد چنين کسي از ما نيست و هر کسي صوفيه را انکار کرد مانند کسي است که در راه خدا و در حضور رسول خدا(ص) جهاد کرده باشد، (الاثني عشريه، شيخ حر عاملي، ص 32 و حديقه الشيعه، محقق اردبيلي، ص 563). که به خاطر اين روايات و بعضي دعاوي بزرگان اين گروه، و فتاواي خاص آنها معمولاً علما و فقهاي شيعه با اين فرقه مخالفت کرده و به ابطال عقايد آنان پرداخته اند و در رد عقايد آنان کتاب نوشته اند. اما از نظر اعتقاد به امامان شيعه صوفيان به گروههاي مختلفي تقسيم مي شوند. برخي از آنان سني و برخي شيعه هستند. شيعيان صوفيه نيز برخي اثني عشري هستند. بنابراين آنان فرقه هايي با گرايش صوفيگري در بين شيعه به حساب مي آيند و تفاوت آنها با ديگر شيعيان نيز بستگي به نوع رويکرد آنها در التزام يا عدم التزام به شريعت و امثال اين امور باشد. جهت اطلاع بيشتر در اين زمينه ر.ك : 1. تاريخ تصوف , عباسعلي عميد زنجاني 2. عارف و صوفي چه مي گويد, جواد تهراني 3. تصوف و تشيع , هاشم معروف الحسني , ترجمه : محمد صادق عارف 4. عرفان و تصوف , داود الهامي 5. فلسفه عرفان , دكتر سيد يحيي يثربي 6. آشنائي با علوم اسلامي قسمت فلسفه و عرفان , شهيد مطهري 7. دين عرفاني و عرفان ديني , علي شيرواني 8. مجموعه پرسش ها و پاسخ ها، ج 11، عرفان و تصوف، محمدرضا کاشفي 9. آن سوي صوفيگري، احمد باقريان، قم، بوستان کتاب

باسلام و عرض ادب خدمت شما مخاطب فهیم.اگر محبت میکردید و بیان میکردید چه کتابی مطالعه کردید و منبع صحبتتان چیست ما هم استفاده میکردیم ولی اجمالا خدمت شما عرض میکنم که در شیعه، ولایت به معنای زیر آمده است: 1. محبت و مودت که واجب است و آن، محبت ذوی القربی است که شیعه و اهل سنت آن را قبول دارند. 2. امامت که از نوع ولایت تشریعی است. خداوند این ولایت را بر عده‌ای خاص از بندگان خود عطاکرده و بر دیگران واجب است در امور دینی از آنان پیروی کنند. این نوع ولایت را نه اهل سنت و نه تصوف، هیچکدام قبول ندارند. 3. زعامت، یعنی رهبری سیاسی جامعه‌ی اسلامی که از طرف خداوندبرای عده‌ای عطاشده که این ولایت و وصایت از آن علی(ع) و یازده امام بعد از ایشان است و غیر از اینها جایز نیست. 4. ولایت تصوف که در خارج تاثیر گذار است و در نزد شیعه مخصوص دوازده امام است، اما اهل تسنن آن را قبول ندارند. تعریف ولایت در نزد تصوف: مقام ولایت، عبارت است از رتبه فنای فی الله؛ولی که همان قطب است در یک مرحله در تجلی خداوند محو و مستهلک شده و به علت شکر و استغراقی که بر او عارض می‌شود، تابیعت و عبودیت به حسب صورت (نماز و روزه) از او مرتفع می‌شود؛اما از نظر معنا او عین تابع و عابد است. تفاوت تصوف با شیعه در این باره، اقسامی است که متصوفه برای ولی قائل شده اند. اقسامی که تصوف برای ولی قائل شدند عبارتند از: 1. قطب:مثل امام در نزد شیعه همیشه و در هر زمان یک نفر است. فناءفی الله و بقاء باالله، دو قیدی است که برای قطب قائلند. بالاترین مراحل سیر و سلوک نیز مال قطب است. 2. افراد:سه نفر و گمنام هستند که کسی آنها را نمی شناسد. 3. اوتاد:چهار نفرند 4. بدلاء(ابدال):هفت نفرند 5. نجباء:چهل نفرند 6. نقباء:سیصد نفرند این مراتب در هیچ جای معارف شیعی به این سبک وجودندارد، و مسأله‌ی دیگر این که متصوفه ولایت را اکتسابی می‌دانند و هر کس می‌تواند خودش را به قطبیت برساند در حالیکه در نزد شیعه ولی فقط از طرف خدا منصوب می‌شود. تصوف می‌گوید: دست زن در دامن هر کو ولی است خواه از نسل عمر خواه از علی است (مولوی) شهرام پازوکی صوفی گنابادی می‌گوید:ولایت در تصوف باولایت در تشیع شباهت فراوان دارد و در جای دیگر می‌نویسد:اعتقاد به وجود امام به عنوان قطب عالم امکان، با مفهوم قطب در تصوف تقریباً یکسان است و یا می‌نویسد:قطب و امام هر دو مظهر یک حقیقت و دارای یک معنا و اشاره به یک شخص است البته این اندیشه ولایت، چهارچوب خاصی ندارد و در هر زمان برای هر کس ممکن است. اگر نظر شما غیر از این است بیان کنید تا استفاده کنیم.با تشکر فراوان

اگر دست علي دست خدا نيست/ چرا دست دگر مشگل گشا نيست

شما از بازمانده های بنی امیه و بنی عباس هستید تمامی بزرگان و علما قدیم درویش بودند و همیشه طریقت فقر محمدی بوده و هست و خواهد بود ما از فرزندان سلمان فارسی هستیم و افتخار میکنیم که مولایمان علیست و ادامه دهنده راه سلمان هستیم. یاحق

اون آئینی که از اهل بیت (ع) بدور هستند و خودشان رو امام زمان می نامند باطل است. امیدوارم امام زمان(عج) حجت ابن الحسن العسکری(ع) خودشان بساط این فرقه های ضاله را برچیند

با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی. باید تشکر کنم از اینکه مطالب این پایگاه را مطالعه میکنید و سوالات خود را مطرح میکنید.اول اینکه برای بنده جای تعجب و سوال است که چرا لقبی که علما و مورخین به صوفی ها داده اند و با سند ثابت کرده اند که تشکیل فرقه های صوفی به وسیله بنی امیه و بنی عباس بوده تا مردم را از اهلبت دور کنند به ما نسبت میدهید؟ اگر با مدرک و سند ثابت کنید ممنون میشوم. درباره مطلب دومی که عرض کردید باید بگویم که اگر این بزرگان صوفی بوده اند چرا در هیچکدام از کتب رجالی و تاریخی این مطلب ذکر نشده و فقط اقطاب فرقه گنابادیه از زمان رضاعلیشاه چنین ادعای کرده اند و حتی از زمان قبل از ملاسلطان هیچ یک از بزرگان تصوف این مطلب را ذکر نکرده اند و جالب تر از این مطلب آنکه رضاعلیشاه و اقطاب بعد از آن برای ادعای خود هیچ مدرک و استدلالی ذکر نکرده اند و فقط در حد حرف این موضوع را بیان کرده اند. دوم آنکه طبق مدارک اصیل که در تاریخ تصوف جایگاه حقیقی دارد و اهل تحقیق نیز جملگی بر آن اتفاق نظر دارند خود سلمان و ابوذر در هیچ جای ادعا نکرده اند که صوفی هستند و حتی بزرگان تصوف برای اینکه کار اقطاب گذشته را به نحوی درست کنند بیان کرده اند که این بزرگان در حال تقیه بوده اند به همین علت بیان نمیکردند که صوفی هستند. سوم آنکه به گفته خود بزرگان تصوف راه و روش صوفیان به اصحاب صفه برمیگردد و در این مطلب اجماع دارند که تصوف در اعمال و رفتار طبق اصحاب صفه عمل میکنند در اینجا باید بیان کنیم که طبق کتب تاریخی و احادیث سلمان فارسی و دیگر بزرگان پیرو مکتب اهلبیتعلیهم السلام بوده اند و تمامی اعمال و رفتارشان از اهلبیتعلیهم السلام الگو میگرفتند و تا حدی پیش رفتند که اهل بیت علیهم السلام فرمودند سلمان از ماست البته این روش را تمامی فرقه های ضاله در پیش گرفته اند و برای مشروع جلوه دادن خود افراد سرشناس و افراد مهم تاریخی را به خود نسبت میدهند مرحوم صبحی قصه گویی تهران میگفت : آن روزها که بهائی بودم و ماموریت تبلیغی به عهده ام میگذاشتند به من تعلیم دادند که مدعی شوم فلانی هم بهائی بوده است حال فرقه ضاله گنابادیه پا در جای بهائیت گذاشته و بدون هیچ مدرک و دلیلی بزرگان دین را به خود نسبت میدهد.

با سلام دوست عزیز لطفا با دید معترضانه ننگرید که اگر اینگونه باشد تا آخر چشم واقع بینی نخواهید داشت وهیج وقت به سلسله جلیله نعمت الهی بدبین نباشید زیرا مشایخ میفرمایندکه ابتدا اعمال شریعت که علما میفرماییدباید عمل کرد سپس مشرف و شیعه به ولایت حضرت علی (ع) شد که این هم بگم شیعه یعنی قبول ولایت امیرالموءمنین که پیامبر جانشین قرار داده که گر قبول ولایت کنیم به حبل المتینی که خداوند فرموده چنگ زده ایم و این یعنی جهاد اکبر /راستی عید من در حسینیه حضور داشتم راست میگویید اما اگر معترضانه و نقادانه نگاه کنید نتیجه اش این میشود هر حرفی که ایشان میفرمایند باید با دل گوش کرد نه با وسوسه ها/ و حتی حضرت آقا فرمودند که باید از حضرت علی که شمشیرش را غلاف کرد و باید ما نیز ازیشان درس گرفت که این شمشیر و فتنه زبان را غلاف کرد و از فتنه ها پرهیز کرد / ندیدی حال آنانکه اندک بهره ای از علم کتاب یافتند خریدار ضلالت هستند و همی خواهند که شما اهل ایمان را به گمراهی اندازند(سوره النساء آیه 43)

باسلام و عرض ادب خدمت شما خواهر بزرگوا مینا خانم. واقعا این پایگاه به خود میبالد که مخاطبین فهیمی مثل شما دارد جای خوشحالی است که قبول دارید شریعت و طریقت باید با هم باشند و اعتقاد دارید اول باید شریعت را از علما و فقها اموخت سپس مشرف شد!! سوال بنده این است کدام یک از مراجع و فقها فرقه گنابادیه را تایید میکنند؟؟ آیا تا کنون بدعت های که این فرقه از جمله عشریه سجده غسل اسلام و... بررسی کردید و به قول خودتان بدید معترضانه نگاه نکردید؟ بنده چند مورد بیان میکنم لطفا تحقیق کنید و بررسی کنید اگر حقیقت نداشت حق با شماست وگرنه باید قبول کنید این فرقه منحرف است و دور از مکتب اهلبیت است 1-مسائلی همچون فقر و خرقه پوشی و ریاضتهای طولانی که انجام میدهند مربوط به آداب هندوهاست{1} قابل ذکر است که به علت تنبلی در دراویش کنونی اقطاب گنابادیه ریاضتهای هندویی را حذف کرده اند و تنها به مسئله فقر زیاد تاکید دارند به طوری که نور علی تابنده قطب فعلی گنابادیه در شرح پند صالح باب ایمان چندین بار شدیدا روی کلمه فقر تاکید میکند.{2} 2-تشرف را از آیین میترایی گرفته اند.{3}فرقه گنابادیه به حدی به این مسئله حساس است که تا شخص مشرف نشود او را درویش رسمی نمی دانند. 3-غسل اسلام را از غسل تعمید مسیحیان اخذ کرده اند{4}در فرقه گنابادیه شخصی که میخواهد درویش شود باید قبل از تشرف به قطب غسل اسلام کند و این به آن معنی است که این شخص تا کنون مسلمان نبوده و با این غسل مسلمان می شود.این غسل دقیقا کپی غسل تعمید مسیحیان است. 4-پرسه و گدائی را از آیین برهمایی گرفته اند.{5} 5-بدل گیری قطب یا پیر به هنگام نماز یا عبادت یا ذکر را از زرتشتیان گرفته اند.{6} 6-عشریه را از مسیحیان گرفته اند.{7}یعنی شخصی که درویش می شود به جای خمس و زکات باید به قطب یا شیخ خود عشریه پرداخت کند! متاسفانه در فرقه ضاله گنابادیه ده ها مورد از این آداب یا بدعت ها وجود دارد که بنده برای حفظ آبروی شیعیان به همین تعداد قناعت کردم زیرا این فرقه ضاله با وجود آنکه هیچ نشانی از تشیع در آداب و مسلکشان وجود ندارد ولی خود را در ذهن عوام شیعه جا داده اند و از نام و اعتبار ائمه در میان مردم سوء استفاده کرده اند. منابع: 1-مالهند جلد اول صفحه 25 2-شرح پند صالح باب ایمان صفحه1الی 22 3-آیین میترایی صفحه 27 4-انجیل متی صفحه56 5-مالهند جلد دوم صفحه 181 6-ریاض السیاحه صفحه 181 7-سعادت نامه صفحه 12

کسی که الان سمت و سوی گمراهی را نشان میدهد نور علی تابنده و امثالهم است. لابد چند روز دیگه از شما خانمها میخواد برای جهاد نکاح به سوریه برید.شما هم که از خدا خواسته انجام دستور میکنید

کسی که الان سمت و سوی گمراهی را نشان میدهد نور علی تابنده و امثالهم است. لابد چند روز دیگه از شما خانمها میخواد برای جهاد نکاح به سوریه برید.شما هم که از خدا خواسته انجام دستور میکنید

salam.man bitaraf hastam aslan tasavof ro ghabol nadaram vale ghbol konid titre ke entkhab kardid janjale hast age onvan jazb konande bashe behtar ast vale ghabol daram ke ba en onvan bazded konande beshtar dared va emroze tamam khabar gozarehae donya en kar ro anjam midan

غالبا آدمهایی که به حقیقت میرسند نیاز به درس و مشق نداشته اند آزادگان در مکتب تشیع ساده ترین بوده اند ای کاش به جای آن همه دنباله رویهای بی مورد انسانها تحقیق و تفکر در مکتب اهلبیت را سرلوحه کارشان قرار میدادند چرا که به بصیرت لازم برای تشخیص سره از ناسره دست می یافتند و به خدا قسم چراغ قرمز بدعتها را بسیار راحت میدیدند

من هم سالها به دنبال حقیقت بودم انواع کتاب رو مطالعه کردم وارد خیلی از این مجمع ها شدم اما خدا رو شکر از سایه سر ایمه اطهار و لطف خداوند منحرف نشدم و دریافتم حقیقت یعنی : یگانگی خدا و حقانیت قران و توسل به اِءمه اجمعین میزان کتاب خدا و ایمه اند هرکس به ریسمان دیگری حتی به نام این عزیزان چنگ زد گمراه شد چه بسیار خانمهای شوهر داری دیدم که افسوس عاشق پیر خود شده اند و به هزار بار بدتر از کاری که فواحش میکنند مشغول

سلام . ممنون از اطلاع رساني خوبتون. من راجع به عين القضات همداني سوالي دارم . آيا ايشون هم جزء صوفيان بودهاند؟ اگر بله . چرا هنوز در همدان ميداني بنام ايشان است ؟

باسلام و عرض ادب خدمت شما مخاطب گرامی و فهیمی که دنبال حقیقت هستید. در مورد عین القضات همدانی نظریات مختلفی وجود دارد ولی اکثریت قائل به صوفی بودن آن دارند زیرا از نظر صوفیه حکم شریعت تا آن­جا است که قالب و بشریت بر جای باشد که حکم خطاب و تکلیف بر قالب است، اما کسی­که قالب را بار گذاشته باشد و بشریت افکنده باشد و از خود بیرون آمده باشد، تکلیف و حکم خطاب برخیزد؛ کفر و ایمان بر قالب تعلق دارد. آن­کس که «تبدّل الارض غیر الارض» او را کشف شده باشد که زمین همان زمین نیست، قلم امر و تکلیف از او برداشته شود که «لیس علی الخراب خراج؛ در مالیات بر زمین خرابه مالیاتی نیست. این نظر عین القضات همدانی است که در تمهیدات آورده و بهتر است خود شما قضاوت کنید و در مورد نامگذاری میدان باید از مسئولین سوال کنید. به هر حال باید از شما تشکر کرد که مطالب این پایگاه رو مطالعه میکنید و نظر میدهید

آیه ای که در انتهای بیانیه نوروز 92 قطب سلسله گنابادی نقل شده از کجاست؟

خسته نباشید انصافا پایگاه جامعی دارید جای تقدیر داره تمامی مطالب پایگاه مفید و کاربردی است.اگه زحمت بکشید تمامی سوالات را پاسخ بدهید خیلی خوب میشود چون جو خوبی ایجاد شده و حیف است سوالات بی پاسخ بماند چون همین پاسخ ها یعنی ارزش به مخاطبین سایت که انصافا تا کنون چنین سایتی مشاهده نکرده بودم که اینچنین به درخواست های مخاطبین احترام بگذارد و اینچنین جو زیبای ایجاد کند فقط تبعیض قائل نشوید و به تمامی سوالات پاسخ بدهید. اگر زحمتی نیست کمی درباره فعالیت این فرقه در شهرکرد توضیح دهید.باتشکر فراوان

باسلام و عرض ادب خدمت شما دوست و برادر عزیزم جناب اقای عقیل. ممنون از لطف و محبت شما نسبت به این پایگاه و بدون شک این پایگاه به خود می بالد که مخاطبین فهیم و دلسوزی مثل شما دارد. در ارتباط با سوالتان باید بگویم که در شهر کرد دو نفر به نامهای صفاریان و نوری زاده وجود دارند که یکی از انها مکانیک و دیگری طلا فروش است و شدیدا با هم بر سر مجاز نماز بودن اختلاف دارند به همین علت قطب این فرقه هیچکدام را انتخاب نکرده چون در صورت انتخاب نکردن طلا فروش منبع مالی این فرقه از بین میرود و در صورت انتخاب نکردن مکانیک افراد زیادی کنار میروند. اختلافات گنابادیه در این شهر از شدت بالای برخوردار است و هر لحظه امکان تنش شدید و فروپاشی این فرقه وجود دارد به همین خاطر از بروز ان جلوگیری میکنند.باتشکر

درد دین کشته شمارو . به جای گفتن اراجیف راجع به شخص یا گروه برید اول عیوب خودتونو برطرف کنید بعد بیاید به مردم برچسب بچسبونید .

اگر مطلبی بیان شده حتما سنجیده ودرست است وبرای فهمیدن مفهوم مطلب عقل عرفانی لازم است واگر انراداشته باشید مفهوم درست را متوجه می شوید

یک پیشنهاد دارم اگه انجام بدید دیگه کسی نمیتونه حرف بزنه و همه قبول میکنند.اگه امکان داره فایل صوتی سخنرانی تابنده بزارید سایت!قول میدهم تمام درویش ها دیگه حرفی برای گفتن ندارند.باتشکر

باسلام و تشکر از شما دوست عزیز.پیشنهاد جالب دادید در صورتی که مسئولین سایت این زمینه را فراهم کنند حتما انجام میشود چون فایل صوتی تمامی مطالب موجود است

ای دمت گرم درست گفتی نه این که میترسن :)

سلام.سایتتان را که دیدم شوکه شدم خیلی عالیه مطالبی هم که منتشر کردید واقعا شبهه ما جوانان را برطرف میکنه.به نظر من باید در دانشگاه ها این سایت به جوانان معرفی بشه حتی اگر در آموزش و پرورش بخشنامه بشود که به دانش آموزان معرفی بشه دیگه عالی عالی میشه.یک سوال داشتم:نظر رهبر انقلاب امام خامنه ای درباره سلوک و عرفان تصوف چیه؟

اگه امکان داره نظر امام خمینی (ره) و امام خامنه ای در ارتباط با این فرقه بیان کنید و درسته که بیان میکنند آیت الله حسن زاده آملی مسلک صوفی داره و این فرقه مورد تایید ایشان است

به عقیده من هر کس باید در انتخاب دینش ازاد باشه ، حال ان دین چه یهودی چه بهایی و چه شیطان پرستی یا الت پرستی باشه ... جوانان خود درک و شعور دارن و نیازی به افاضات جماعتی خشک مغزی چون نگارنده مطلب ندارد . به اعتقادات مردم احترام بگذارید ...

از تمام گفته های بالا بگزریم فقط این رو میگم تا حالا کذوم درویش آدم کشته ؟! کسی رو زندان کرده یک نگاه کوتاه به تاریخ انقلاب بکنین از اون روز تا به حال به اسم دین و اسلام چقدر آدم کشته شد یا در زندانن ؟!! چقدر ابراد دارین اون وقت بیاین تهمت بزنین و سفسطه کنین اگر این راه اشتباه بوذ و ایراد داشت این همه سال و دوران نیود چراغی را که ایزد بر فروزد با اراجیف شما و دشمنیهای سیاسی شما خاموش نمیشه این که گفتم سیاسی یه نگاه به متن سخنرانی سعید امامی در جمع امامان جمع بندازین اون وقت میبینین آمار شما چقدر خنده دار و بی پایه و اساس هست یکی از هزار مشکل شما یا این سلسله گرایش جوانان و دیگری حرام بودن استعمال مواد مخدر است که کلی از درامد های شما کم شده و دیگری پرداخت عشریه است و ندادن اون به شما ابن هم تو خوب میدونی هم من که حقیقت با این سلسله است و امام خمین یهم به این اذعان داشت شمایی که پی گیر آرمانهای امام هستین خوب تحقیق کن .

کجای قران و روایت نوشته آیه قران که درباره خمس گفته رو نادیده بگیر و بدعتی به نام عشریه درست کن؟؟؟؟؟ من کاری ندارم که خمس به اخوند جماعت بدی یا نه ولی حرفت خیلی مزخرف بود. بدعت درست کردید با ایه قران مخالفت کردید بعد ادعای دیانت میکنی؟ بخدا من نه طرفدار اخوند جماعت هستم نه طرفدار درویش ولی حرفت الکی بود اگه یکم به دراویش اعتقاد داشتم با این حرفت همون هم از بین رفت و دیگه ندارم

از خدا بترسید انقد حرف الکی پشت سر این بنده خدا نزنید چرا تحقیق نکرده دوس دارید حرف بزنید

به نظر من شما در اشتباه هستيد دكتر تابنده واقعيتي را فرمودند كه در پند صالح نيز نوشته شده است ضمن اينكه در قران نيز اين موضوع وجود دارد كه دين شخصي است. بياييم بي دليل به كسي احانت نكنيم

سلام خسته نباشید من امروز بطور تصادفی با سایت شما اشنا شدم هچوقت فکر نمیکردم همچین سایتی رو بدون فیلتر بشه پیدا کرد از اینکه هر کسی نظر خودش میگه و شما هم اون نقد وبررسی میکنید خوشحال شدم الان 4 ساعتی هست که دارم سایتتون بررسی میکنم واقعا جالب بود خسته نباشید فقط میخواستم بدونم این دراویش که مورد بحث شماست ایا با علی اللهی یا یا حقی ها هم در ارتباط هستند و ایا در شهرستان ساوه هم حضور دارند؟

صفحه‌ها