جنگ مذار و ضربت بر پیکر امپراتوری ساسانی

  • 1393/06/17 - 15:21
در عصر خلافت ابوبکر، اولین درگیری‌های مرزی میان دستگاه خلافت و ساسانیان آغاز گردید. جالب است بدانیم که در همان ابتدای درگیری‌ها، سپاه عرب با وجود اینکه از حیث توان نظامی بسیار پایین‌تر از ارتش ساسانی بود، اما در غالب درگیری‌ها کامیاب بود. در این جنگ حوادثی قابل توجه و عبرت‌انگیز رخ داد...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در عصر خلافت ابوبکر، اولین درگیری‌های مرزی میان دستگاه خلافت و ساسانیان آغاز گردید. جالب است بدانیم که در همان ابتدای درگیری‌ها، سپاه عرب با وجود اینکه از حیث توان نظامی بسیار پایین‌تر از ارتش ساسانی بود، اما در غالب درگیری‌ها کامیاب بود. جنگ مذار در ماه صفر سال 12 هجری رخ داد، و شگفت‌انگیز این است که بنابر متون تاریخی، خالد بن ولید (نماینده ابوبکر و فرمانده سپاه عرب) پس از آغاز درگیری به هرمز نامه نوشت و به او اعلام کرد که به سوی نقطه‌ای معین می‌آید (و او را برای مقابله فراخواند). هرمز هم پس از دریافت این نامه، به جمع آوری نیرو پرداخت و تعدادی از سربازان فراری و سپاهیان پراکنده را گرد آورد تا به جنگ «خالد بن ولید» بروند. قارن، قباد و انوشگان سه فرمانده ارتش ساسانی در این نبرد شدند[1].

در آغاز درگیری‌، قارن (از فرماندهان ارتش ساسانی)، به عرصه آمد و مبارز طلبید. یکی از فرماندهان عرب با او درگیر شد و او را کشت. همین امر سبب شد تا ارتش ساسانی از حیث روحیه و توان دچار ضعف گردد. متون تاریخی گویای این هستند که در جنگ مذار سى هزار نفر از نیروهای نظامی ساسانیان كشته شدند، به علاوه بسیاری از کسان که هنگام فرار در آب غرق شدند[2].

پس از جنگ، خالد بن ولید، زنان و فرزندانِ جنگاوران و كسانى كه به آنها كمك كرده بودند را به اسيرى گرفت و كشاورزان و پیشه‌وران ایرانی که درجنگ شرکت نداشتند را به حال خود گذاشت و آسیبی به آنان نزد، بلکه بر اساس قرارداد آنان را ملزم به پرداخت جزیه نمود[3]. آنچه درباره‌ی جنگ مذار و حوادث آن رخ داد را بسیاری از منابع تاریخی از جمله «تاریخ طبری»، «الکامل فی‌التاریخ»، «البدایةوالنهایة» و... تأیید کرده‌اند[4].

اما جالب است بدانیم که خالد بن ولید از خشن‌ترین شخصیت‌های تاریخ صدر اسلام است و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بارها از رفتارهای زشت خالد بن ولید (که خود را به ظاهر مسلمان معرفی می‌کرد) ابراز بیزاری نمودند[5]. حتی در منابع تاریخی آمده است که خالد در حال خشم، تا جوی خون به راه نمی‌انداخت، آرام نمی‌شد[6]. این شخص همان است که در زمان خلافت ابوبکر، قصد داشت حضرت علی (علیه السلام) را -به جرم مخالفت با ابوبکر- ترور کند، اما عملش ناتمام ماند[7]. به هر روی می‌بینیم که همین خالد بن ولید به دلیل حضور برخی از بزرگانِ صحابه مجبور می‌شود تا حدی انسانیت را رعایت کند! چنان‌که گفته شد، وی پیش از جنگ به ارتش ساسانی، اعلام جنگ داد و از یورش ناگهانی به نواحی مسکونی پرهیز کرد. همچنین جان و مال و ناموس زرتشتیانی که حاضر به جنگ علیه سپاهیان عرب نبودند را از تعرض مصون نگاه داشت (و فقط زنان و فرزندانی کسانی به اسارت گرفته شدند، که در جنگ حاضر بودند). این یعنی هرچند خالد بسیار علاقه‌مند به قتل و غارت بود، اما شخصیت موجه برخی صحابه او را به سمت رعایت عدالت نسبی سوق می‌داد.

دیگر نکته‌ی قابل توجه، بی‌انگیزگی ایرانیان در دفاع از حکومت ساسانی بود. گفته شد که در این نبرد حداقل سی هزار ایرانی کشته شدند. اما باید دانست که تعداد جنگجویان سپاه عرب بسیار کمتر از ایرانیان بود. ایرانیان با وجود داشتن قدرت برتر نظامی، نتوانستند و نخواستند در مقابل سپاه عرب مقاومت کنند. چه اینکه حکومت ساسانی غرق در فساد و ظلم بود[8]. از همین روی مردمان ایرانی (مگر عده‌ای اندک) انگیزه‌ای برای دفاع از حکومت ساسانی نداشتند.

پی‌نوشت:

[1]. تاريخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات اساطیر، 1375. ج‏4، ص 1487-1488
[2]. تاريخ طبری، همان، ج‏4، ص 1488
[3]. تاريخ طبری، همان، ج‏4، ص 1489
[4]. ابن اثیر جزری، تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران: نشر مؤسسه مطبوعات علمی، 1371. ج ‏8  ص 104-105
ابن كثير دمشقی، البداية و النهاية، بیروت: دار إحیاء التراث، 1988. ج 6 ص 379
[5]. صحیح بخاری، بیروت: دار ابن کثیر یمامة، 1987. ج 4 ص 1577، حدیث 4084
مسند احمد بن حنبل، ناشر: وزراة اوقاف مصر، ج 14 ص 61 حدیث 6533
خطيب تبريزی، مشكاة المصابيح، بیروت: المكتب الإسلامي، 1985. ج 2 ص 403، حدیث 3976
[6]. مجمل التواريخ و القصص، تصحیح نجم‏الدين سيف‏آبادى و زیگفرد وِبِر، نسخه چاپ آلمان (دومونده نیکارهوزن)، 2000 میلادی، ص 214
[7]. ابوسعد عبدالكريم بن محمد السمعاني المروزی، الأنساب، بیروت: نشر محمد امین دمج، 1980. ج 3 ص 95
[8]. عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، 1381. ص 272-54-55-59

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام. کم شدن نظرات ناشی از ضعف و کم خواننده شدن مطالبتان نیست بلکه دلیل بر موفقیت شما و به ثمرنشستن سایت و اثباتهای زیبایتان است....... یک پیشنهاد داشتم اگر توانستید درمورد اندرزنامه ی اردشیربابکان هم مطالبی بنویسید . وبلاگ عصیان وسایت نهضت برداشت دروغ تاریخ ایران را هم ببینید مطالب عجیبی نوشتند.لبته ناگفته نماند راست ودروغ و بهم زده و نتیجه گیری هایی کرده اند.

سلام. سپاس از اینکه حمایتمان میکنید. نظرات کم نشده است. در نوشتارهای سابق بازار تبادل نظر داغ است. درباره اندرزنامه اردشیر بابکان هم به روی چشم. سعی می‌شود تا هفته آینده انجام شود. درباره آن وبلاگ عصیان هم لطفاً آدرسش را برای ما ارسال کنید تا بررسی کنیم. باز هم از شما سپاسگذاریم.

سر تا پای باستان پرست ها دروغ هست. یک مشت عقده ای. کارشون دروغ هست. با دروغ نون میخورن. همش دروغ همش دروغ

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.