شعری که از فردوسی نیست

  • 1400/08/09 - 19:00
شعر «ز شیر شتر خوردن و سوسمار، عرب را به جایی رسیده است کار، که تاج کیانی کند آرزو، تفو بر تو ای چرخ گردون تُفو» از فردوسی نیست. در نسخه‌های قدیمی شاهنامه نیامده است. از سویی، فردوسی برخی از شاهان عرب باستان را ستوده است. متن شعر هم واقعاً مبتذل است و جدّاً بعید است از فردوسی باشد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در اینترنت، بارها دیدم که چنین شعری به حکیم ابوالقاسم فردوسی نسبت داده شده است:

ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیده است کار

که تاج کیانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تُفو

در پاسخ می‌گویم:

1. ما هم از آل سعود و همراهان ایشان نفرت داریم. حمایت از صدام، حمایت از داعش، بمباران یمن و کشتنِ کودکان ستمدیده، به علاوه هزاران جنایت دیگر، سبب شده که از آل سعود متنفر باشیم. اما این دلیل بر آن نمی‌شود که به همه عرب‌‌ها اهانت کنیم. بسیاری از عرب‌ها، خوبان عالَم بوده و هستند. بله. هم عربِ خوب داریم، هم عربِ بد. اگر بخواهیم ملی‌گرایانه هم نگاه کنیم، در دوران دفاع مقدس، صدها نفر عرب از شیعیان بحرین و یمن به ایران آمدند و به جبهه رفتند و تعدادی هم به شهادت رسیدند. حتی چند صد شهید عراقی داریم. یعنی عراقی‌هایی که در جنگ، به ایران پیوستند و در جبهه به شهادت رسیدند. کار درستی نیست که ناجوانمردانه به این عزیزان، اهانت کنیم.

2. شیر شتر خوردن چیز بدی نیست. همانطور که شیر گاو خوردن بد نیست. چرا حکیم فردوسی باید به چنین چیزی (خوردن شیر شتر) ایراد بگیرد؟ از سویی، در شاهنامه، مَرداس (پادشاه تازیان: عرب‌های باستان) به عدالت ستایش شده است. فردوسی او را گرانمایه‌ (یعنی ارزشمند)، نیک مرد، دادگر و بخشنده نامید:

يكى مرد بود اندر آن روزگار
ز دشت سواران نيزه گذار

گرانمايه هم شاه و هم نيك مرد
ز ترس جهاندار با باد سرد

كه مرداس نام گرانمايه بود
بداد و دهش برترين پايه بود [1]

حتی در شاهنامه آمده که یزدگرد، پسرش بهرام پنجم را از میان همه بزرگان، به پادشاه عرب‌ها سپرد تا او را تربیت کنند و بهرام پنجم (بهرامِ گور) در میان عرب‌ها بزرگ شد.[2] وقتی حکیم فردوسی، برخی پادشاهان عرب باستان را این گونه می‌ستاید، چگونه ممکن است در جایی دیگر، بر (همه‌ی) عرب‌ها تُف بفرستد؟ اصلاً چنین شعر سخیف و بی‌مایه‌ای جدّاً بعید است از فردوسی باشد.

در ادامه از شیّادانی که ادعای «گفتار نیک» دارند، می‌پرسیم این شعر «ز شیر شتر خوردن و سوسمار...» در کجای شاهنامه آمده است؟ پاسخ می‌دهند: در نامه‌ی رستم فرخزاد (فرمانده لشکر ساسانی) به سعد بن ابی‌وقاص (فرمانده لشکر عُمَر). در پاسخ می‌گوییم که چند نسخه قدیمی دست‌نویس را دیده ایم اما چنین شعری در آن نیامده است.[3]

دکتر جلال خالقی مطلق هم در تصحیح شاهنامه، به الحاقی بودن شعر اشاره کردند. به فرض هم که چنین شعری آمده باشد، باز هم خودتان می‌گویید در نامه رستمِ فرخزاد. یعنی "اگر" چنین چیزی در شاهنامه آمده باشد، سخن رستم فرخزاد (فرمانده لشکر ساسانی) است. نه سخن فردوسی. یعنی فردوسی فقط نقل قول کرده. که همین نقل قول هم نیامده و اساساً چنین چیزی در شاهنامه ندیدیم. 

پی‌نوشت:

[1]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مرکز خدمات کامپیوتری نور، 1389، شماره ثبت کتابخانه ملی: 815279، ص 14.
[2]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، همان، ص 926.
[3]. در نسخه‌های قدیمی شاهنامه، این شهر نیامده است: محمود امیدسالار، درباره‌ی «ز شیر شتر خوردن و سوسمار...»، ایران شناسی، زمستان 1380، سال سیزدهم، شماره 4، ص 773.

تولیدی

دیدگاه‌ها

لطفا در نقد اندیشه های ایرانشهری جواد طباطبایی هم مطلب بنویسید

اندیشه‌های ایرانشهری جواد طباطبایی ارزش پیگیری ندارد. جواد طباطبایی از دید من اساساً آدرس غلط است

سلام بر شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم، مدافعان امنیت و مدافعان سلامت. سایت خوبی دارید. ازتان سپاسگزارم

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.