کلاغ‌های تاریخ‌خوان !

  • 1396/03/26 - 11:57
در جامعه بشری به ویژه در ایرانِ امروز، دو رویکرد در مطالعه تاریخ وجود دارد. یک رویکرد غیر انسانی و دیگری رویکردی انسانی! رویکرد نخست، از سوی کسانی است که تاریخ می‌خوانند برای خودنمایی، برای اینکه در دنیا امروز، «خود» را نشان دهند. اما در رویکرد دوم، تاریخ به مثابه یک مدرسه انسان‌ساز است. در این مدرسه، انسان از مطالعه و تبیین بدی‌های خود و نیاکانش شرم نمی‌کند. چون هدف، عبرت‌آموزی است. مقصود، درس گرفتن از تاریخ است.

امام حسین (علیه السلام): «ای فرزند آدم! اندیشه کن و بگو پادشاهان دنیا کجایند و آنان که دنیای ویران را آباد کردند کجایند؟ آن ها که نهرهای آب را روان ساختند، شهرها بنا کردند با ناراحتی همه را گذاشتند و رفتند و گروهی دیگر وارث آنان شدند. ما هم در آینده نزدیکی به آنان ملحق می‌شویم. ای فرزند آدم! بیاد آر آن جا را که روزگار تو را به زمین زَنَد و قبر تو خوابگاه تو خواهد بود. و یاد کن آن روزی را که در پیشگاه پروردگار قرار گیری؛ اعضای تو بر ضررت گواهی دهند؛ آن روز که گام‌ها بلغزد و جان‌ها به گلو رسد. گروهی روسفید و جمعی سیه رو باشند و رازهای نهفته آشکار شود؛ میزان دادگری نهاده گردد. ای فرزند آدم! به یاد آر خوابگاه پدران و نیاکانت و فرزندانت را که چطور بودند و چگونه فرود آمدند و گویا تو هم در آینده نزدیکی به جایگاه ایشان فرود خواهی آمد و برای دیگران عبرت و پند خواهی شد.» (إرشاد القلوب دیلمی، ج 1، ص 29-30.)

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در جامعه بشری به ویژه در ایرانِ امروز، دو رویکرد در مطالعه تاریخ وجود دارد. یک رویکرد غیر انسانی و دیگری رویکردی انسانی!

- رویکرد نخست، از سوی کسانی است که تاریخ می‌خوانند برای خودنمایی، برای اینکه در دنیا امروز، «خود» را نشان دهند. تاریخ می‌خوانند تا پُزش را بدهند. تاریخ می‌خوانند تا اگر روزی به یک عرب رسیدند، بتوانند برترتی «خود» بر او را اثبات کنند! تا اگر به یک تُرک رسیدند، بتوانند او را تحقیر کنند. تاریخ می‌خوانند که اگر به یک آلمانی یا امریکایی یا فرانسوی رسیدند، بتوانند تمدن و فرهنگ کهنِ خود را با دروغ آمیخته، به آنان ارائه کرده و از شهروندانِ جهانِ اول (؟!) شخصیت و آبرو گدایی کنند. تاریخ می‌خوانند که بگویند ما هم هستیم! تاریخ می‌خوانند تا مرهمی بر دردِ بی‌هویتی خود بیابند. می‌خوانند تا خلأ شخصیتی خود را به هر نحو جبران کنند. می‌خوانند تا «خود ارضایی» کنند. «خود ارضایی» فرهنگی و هویتی... آنان مانند کلاغ‌هایی که عاشق زرق و برق و زیورآلاتند، افتخار می‌بافند و می‌دزدند و جمع می‌کنند تا از آن به سود خود بهره ببرند. در حالیکه سیاهی وجودشان را با هیچ چیزی نمی‌توانند مخفی کنند. 

- رویکرد  دوم، رویکرد انسانی است. در این رویکرد، تاریخ به مثابه یک مدرسه انسان‌ساز است. در این مدرسه، انسان از مطالعه و تبیین بدی‌های خود و نیاکانش شرم نمی‌کند. چون هدف، عبرت‌آموزی است. مقصود، درس گرفتن از تاریخ است. در این مدرسه، تاریخ چراغ راه آینده شمرده می‌شود. پس لازم است که انسان، حقیقت را ببیند و از آن پند بگیرد. این راهی است که انسان، «انسان» شود. این طریق، برای کلاغ‌های خواب‌زده و خفاش‌‌هایی که از تاریکیِ دروغ لذت می‌برند، قابل تحمل نیست.

این رویکرد انسانی در مطالعات تاریخی را می‌توان در کلام امام حسین (علیه السلام) به روشنی دریافت: «یَا ابْنَ آدَمَ تَفَکَّرْ وَ قُلْ أَیْنَ مُلُوکُ الدُّنْیَا وَ أَرْبَابُهَا الَّذِینَ عَمَرُوا وَ احْتَفَرُوا أَنْهَارَهَا وَ غَرَسُوا أَشْجَارَهَا وَ مَدَّنُوا مَدَائِنَهَا فَارَقُوهَا وَ هُمْ کَارِهُونَ وَ وَرِثَهَا قَوْمٌ آخَرُونَ وَ نَحْنُ بِهِمْ عَمَّا قَلِیلٍ لَاحِقُونَ یَا ابْنَ آدَمَ اذْکُرْ مَصْرَعَکَ وَ فِی قَبْرِکَ مَضْجَعَکَ وَ مَوْقِفَکَ بَیْنَ یَدَیِ الله تَشْهَدُ جَوَارِحُکَ عَلَیْکَ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ وَ تَبْلُغُ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ وَ تَبْدُو السَّرَائِرُ وَ یُوضَعُ الْمِیزَانُ لِلْقِسْطِ یَا ابْنَ آدَمَ اذْکُرْ مَصَارِعَ آبَائِکَ وَ أَبْنَائِکَ کَیْفَ کَانُوا وَ حَیْثُ حَلُّوا وَ کَأَنَّکَ عَنْ قَلِیلٍ قَدْ حَلَلْتَ مَحَلَّهُمْ وَ صِرْتَ عِبْرَةً لِلْمُعْتَبِرِ وَ أَنْشَدَ شِعْراً.[1] ای فرزند آدم! اندیشه کن و بگو پادشاهان دنیا کجایند و آنان که دنیای ویران را آباد کردند کجایند؟ آن ها که نهرهای آب را روان ساختند، شهرها بنا کردند با ناراحتی همه را گذاشتند و رفتند و گروهی دیگر وارث آنان شدند. ما هم در آینده نزدیکی به آنان ملحق می‌شویم. ای فرزند آدم! بیاد آر آن جا را که روزگار تو را به زمین زَنَد و قبر تو خوابگاه تو خواهد بود. و یاد کن آن روزی را که در پیشگاه پروردگار قرار گیری؛ اعضای تو بر ضررت گواهی دهند؛ آن روز که گام‌ها بلغزد و جان‌ها به گلو رسد. گروهی روسفید و جمعی سیه رو باشند و رازهای نهفته آشکار شود؛ میزان دادگری نهاده گردد. ای فرزند آدم! به یاد آر خوابگاه پدران و نیاکانت و فرزندانت را که چطور بودند و چگونه فرود آمدند و گویا تو هم در آینده نزدیکی به جایگاه ایشان فرود خواهی آمد و برای دیگران عبرت و پند خواهی شد.»

همچنین در کلام امیرالمؤمنین على (علیه السلام) آمده است که در نامه به امام حسن (علیه السلام) ضمن سفارش به مسائلی درباره اهمیت تاریخ چنین مى‌فرماید: «أَیْ بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِم‏؛[2] فرزندم! من هر چند عمر پیشینیان را یک جا نداشته‏‌ام، ولى در اعمال آنها نظر افکندم، در اخبارشان اندیشه نمودم، و در آثارشان به سیر و سیاحت پرداختم، آن چنان که گویى همچون یکى از آنها شدم، بلکه گویى من به خاطر آنچه از تجربیات تاریخ آنان دریافته‌‏ام با اولین و آخرین آنها زندگی کرده‌‏ام»! و نیز فرمودند: «مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَر.[3] هر که عبرت بگیرد، بیدار می‌شود».

پی‌نوشت:

[1]. حسن بن ابى الحسن ديلمى، إرشاد القلوب، انتشارات شريف رضى، 1412 هجرى قمری، ج 1، ص 29-30.
[2]. نهج البلاغه، چاپ انتشارات دار الهجرة قم؛ نامه 31؛ ص 393-394.
[3]. نهج البلاغه، همان، ص 506، حکمت 208.

تولیدی

دیدگاه‌ها

برقافله نوع بشر در همه عالم جز آل علی قافله سالار نباشد. هرگز نرسد عهد الهی به ستمکار، هرکوردلی لایق این کار نباشد

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.