نقدی بر رابطه اوستا و دانش پزشكی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در قاموس کتاب مقدس، ذیل کلمه مجوس آمده است که «علم ایشان بر قواعد صحیحه بنا نشده بود». برخی باستانگرایان نیز مدعی شدهاند که در کتاب دانیال نبی، باب 1 آیه 20، مجوسیان بر حکمت و دانش توصیف شدهاند! لیکن حقیقت این است که وقتی به فَقَره مذکور از کتاب دانیال نبی (در عهد عتیق) مراجعه میکنیم دقیقاً خلاف این را مییابیم. چه اینکه اولاً مجوسیان را با جادوگران و رمالان در یک جا توصیف کرده و ثانیاً علم آنان (مجوسیان) را در مقابل دانش پیامبران و اولیای بنی اسرائیل ناچیز شمرده است: «نبوکدنصر با هر یک از آنها گفتگو کرد. دانیال، حننیا، میشائیل و عزریا از بقیه بهتر بودند؛ پس پادشاه ایشان را به خدمت گماشت. پادشاه هر مسئلهای را که مطرح میکرد، حکمت و دانایی این چهار جوان را در پاسخ دادن به آن، ده مرتبه بیش از حکمت تمام مجوسیان و جادوگران آن دیار مییافت (ترجمه قدیم و همچنین ترجمه تفسیری مؤسسه عیلام).»
آیا زرتشتیان پیش از اسلام به نشر و ترویج و اعتلای دانش پزشکی خدمتی کردند؟ همانگونه که آنان خود معترفند، دانش پزشکی در ایران از عصر پیشا اوستایی وجود داشته است. لذا اینکه داشتههای پیشا زرتشتی را به نام زرتشت و پیروان او تمام کردن، غیر منصفانه مصداق بارز تحریفِ تاریخ است. گذشته از این، مبلغین زرتشتیگری میکوشند که در این باب (پیشرفته علم طبابت) برای خود کارنامهای دست و پا کنند. در این مسیر به کتاب وندیداد استناد میکنند. عجیب است که این عزيزان در حال عادی ابداً حاضر نیستند که انتساب تعالیم این کتاب به زرتشت و زرتشتیان را پذیرا شوند، ولی هرجا که منفعتی باشد، وندیداد و بدتر از آن را نیز به دیده منت پذیرفته و کتاب آباء و اجدادیِ خود معرفی میکنند. پس ابتدا باید به این تناقض رفتاری پاسخ دهند.
در ادامه استناد به وندیداد، موضوع درمان با کارد و چاقو [1] میپردازند و آن را نمادی از پیشرفت دانش پزشکی در آیین زرتشتی میشمارند. در پاسخ باید بگوییم:
این امر نمیتواند به معنی پیشرفت دانش پزشکی در آیین زرتشتی باشد، چون اولاً مصداق و توضیحی درباره آن نیامده است. مثل اینکه کسی ادعا کند که «به وسیله چاقو دیگران را درمان میکنم»، به صرف همین کلام میتوان او را یک پزشک جراح کارآمد دانست؟! روشن نیست که منظور از «درمان با کارد» چیست. آیا همانند برخی قبائل سرخپوست و یا قبائل بومی افریقا، با کارد برخی رگهای بدن را میبریدند تا دیوها از بدن بیمار خارج شوند؟! یا شیوهای دیگر...؟ روشن نیست... ثانیاً این کلامِ وندیداد اگر به معنی درمان به شیوه علمی باشد، به معنی سقوط اخلاق پزشکی است. چون در این کتاب میخوانیم کسی که به وسیله کارد، درمان میکند، ابتدا باید بر روی چندین نفر از افراد غیرزرتشتی، امتحان کند و اگر موفق بود، آنگاه به درمان زرتشتیان بپردازد![2] این یعنی از انسانهای غیر زرتشتی به عنوانِ نمونه آزمایشگاهی (!) استفاده (یا بهتر است بگوییم سوء استفاده) میکردند.
همچنین باستانگرایان در ادامه به داستان تولد رستم دستان در شاهنامه اشاره میکنند که یک موبد زرتشتی، شکم مادرِ رستم را به وسیله عمل جراحی باز کرد و رستم را بیرون آورد (عمل سزارین!) لیکن عجیب است بدانیم که اولاً شاهنامه اشارهای به زرتشتی بودنِ آن پزشک نمیکند، در ثانی رستم دستان، پیش از ظهور آیین زرتشتی متولد شد! حال چگونه میتوان این عمل سزارین را به دانشمندانِ زرتشتی نسبت داد؟! به تعبیری دیگر، در زمان تولد رستم، آیین زرتشتی هنوز وجود خارجی نداشت و لذا تولد او (اگر به صورت عمل جراحی و شیوههای علمی صورت گرفته بود) حقیقتاً ربطی به موبدان زرتشتی نداشته است. [3]
باستانگرایان، در ادامه به دانش پیشرفته پزشکی در شهر سوخته اشاره میکنند، لیکن جای تعجب دارد که شهر سوخته چه ربطی به زرتشتیان دارد؟ مگر مردم شهر سوخته زرتشتی بودند؟ میدانیم که مردمان آن شهر هزاران سال پیش از آیین زرتشتی میزیستند و هیچ ارتباطی با زرتشتیگری نداشتند.
در بحث گیاهان دارویی نیز باید دقت نمود که اولاً تمسک به این گیاهان قدمتی بس کهنتر از آیین زرتشتی دارد. ثانیاً مقدسترین گیاه دارویی در آیین زرتشتی، هوم نام دارد که در آیینها و مراسم زرتشتی نقشی بسزا دارد و بارها در اوستا مورد ستایش قرار گرفته است.[4] لیکن جالب است بدانیم که این گیاه، جزو گیاهانی است که از شیره آن مواد مخدر به دست میآید. از دیگر گیاهانی که در آیین زرتشتی بسیار مورد توجه است، حشیش (منگ/ بنگ) است که در منابع زرتشتی بسیار مورد تقدیس است. [5] آیین همین امر گویای دانش داروشناسی زرتشتی است. هَلْ مِنْ مَزید؟
پینوشت:
[1]. در اوستایی: kereñtu/ kereñtât/kereñt، بنگرید به:
Dictionary of most common AVESTA words, Joseph H. Peterson, avesta.org
[2]. اوستا، وندیداد، فرگرد 7، بند 37-39
[3]. بنا بر متن شاهنامه رستم در زمان حکومت منوچهر متولد شد: فردوسی، ابوالقاسم (1389)، شاهنامه (بنا بر نسخه مسکو)، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، گفتار اندر زادن رستم، ص 96، بیت 3402-3450
از سویی دیگر میدانیم که زرتشت در زمان کیگشتاسپ ظهور کرد. بنگرید به: فردوسی، ابوالقاسم، همان، ص 647، بیت 23545 به بعد... همین نکته به خوبی نشان میدهد که رستم پیش از زرتشت متولد شده بود، و لذا محال است که پزشک جراح (؟!) مادرِ رستم، یک زرتشتی بوده باشد.
[4]. موبد اردشیر آذرگشسب، خرده اوستا، تهران، 1354، ص 74،82،97|
[5]. منابع زرتشتی گویای این هستند که زرتشت برای ترویج آیین خود از گیاه حشیش (بنگ) استفاده میکرد، بدین صورت که برای مثال، زرتشت به کیگشتاسب بنگ خوراند و بدین وسیله حقانیت خود را به او ثابت کرد. بنگرید به: ژاله آموزگار، احمد تفضّلی، اسطوره زندگی زردشت، تهران: نشر چشمه، ۱۳۸۶. ص ۴۱-۴۵، ۱۰۰-۱۰۱ و ۱۴۹ بر اساس دینکرد هفتم، فصل چهارم، بند ۸۲-۸۴؛ روایات پهلوی، فصل ۴۷، بند ۱۳.
همچنین موبدان زرتشتی نیز از این گیاه دارویی (!) برای اثبات حقانیت آیین زرتشتی و درمان دردهای معنوی جامعه استفاده میکردند:
ارداویرافنامه، ترجمه رشید یاسمی، بند ۲، همچنین بنگرید به:
The book of ArdaViraf, Chapter 2, Translated by Prof. Martin Haug, of the University of Munich, revised from the MS. of a Parsi priest Hoshangji. From The Sacred Books and Early Literature of the East, Volume VII: Ancient Persia, ed. Charles F. Horne, Ph.D., copyright 1917
دیدگاهها
بسبببب
1396/04/04 - 09:25
لینک ثابت
زنده باد ایران چه بزرگان زمان
افزودن نظر جدید