اثبات علم غیب در قرآن برای پیامبران در چند دقیقه

  • 1393/05/12 - 17:28
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسي‏ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ وَ بَشيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ. بگو: من مالك هيچ سود و زيانى براى خودم نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد و اگر غيب مى‌‏دانستم، منافع زيادى براى خودم فراهم مى‏‌كردم و هرگز به من زيانى نمى‏‌رسيد. من جز هشداردهنده و بشارت ‏دهنده براى گروهى كه ايمان می‌‏آورند نيستم

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_یکی از سوالاتی که وهابیون و اهل تسنن مطرح می‌کنند این است که علم غیب مختص بهخداست و کسی از این علم به جز خدا آگاهی ندارد و اگر قائل شویم علم غیب مختص به غیر خدا هم است این یعنی شرک

پاسخ را در چند نکته بیان میکنیم

نکته اول:

در قرآن آیات زیادی داریم که: علم غیب مختص به خداست

از جمله:

وَللّهِ غَيْبُ السَّموات وَالأَرض.غيب آسمان ها و زمين براى خدا است. [1 ]

قالُوا لا عِلْم لَنا إِنّكَ أَنْتَ عَلاّمُ الْغُيُوبِ. ما آگاهى نداريم فقط تو علام الغيوب و داناى پنهانىها هستى [2 ]

و ...........

اما در آیات دیگر می‌خوانیم که  علم غیب برای غیر خدا هم ثابت است

عالِمُ الْغَيب فَلا يُظْهرُ عَلى غَيْبِه أَحداً إِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول. داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‌‏سازد، مگر رسولانى كه آنان را برگزيد، (به او آنچه را بخواهد از علم غيب مى‌‏آموزد)  [3 ]

وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في‏ بُيُوتِكُم.حضرت عیسی: و از آنچه مى‌خوريد، و در خانه‏هاى خود ذخيره مى‏‌كنيد، به شما خبر مى‌دهم.  [4 ] (آیا خبر دادن از خانه های مردم، نوعی علم غیب نیست؟)

جمع بین این آیات

این آیات منافاتی با هم ندارند و جمع بین آیات این گونه است که: علم غیب مختص به خداست و به هرکس که شایسته آن باشد عطا می‌کند. به تعبیر دیگر: آگاهى پيامبران و امامان از غيب به تعليم الهى مىباشد.

نکته دوم:

در بعضی آیات قرآن آمده است که: پیامبران علم غیب را از خود نفی کرده‌اند

مثلا:

قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْب.بگو: «من نمى‌‏گويم خزاين خدا نزد من است و من از غيب آگاه نيستم. [5 ]

قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسي‏ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ وَ بَشيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ. بگو: من مالك هيچ سود و زيانى براى خودم نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد و اگر غيب مى‌‏دانستم، منافع زيادى براى خودم فراهم مى‏‌كردم و هرگز به من زيانى نمى‏‌رسيد. من جز هشداردهنده و بشارت ‏دهنده براى گروهى كه ايمان مى‌‏آورند نيستم [6 ] .

پاسخ:

همانطور که بیان شد، این گونه آیات علم غیب استقلالی را از پیامبران نفی می‌کند یعنی پیامبران علم غیب را به طور مستقل دارا نمی‌باشند و اگر علم غیبی دارند از طرف خداوند به آن ها عطا شده است

چنانچه در آیات دیگری می‌خوانیم که:

ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ. (اى پيامبر!) اين، از خبرهاى غيبى است كه به تو وحى مى‌‏كنيم [7 ] .

پس علم غيب ذاتی مخصوص خداست و اگر بخواهد قسمتی از آن را در اختيار اولياى خود قرار مى‏‌دهد

نکته سوم:

راه جمع این آیات (آیاتی که علم غیب را مختص به خدا می داند و آیاتی که علم غیب را برای غیر خدا ثابت می کند) به بیانی دیگر:

1- همانطور که گفتیم: از معروفترين راههاى جمع اين است كه منظور از اختصاص علم غيب به خدا علم ذاتى و استقلالى است، بنابراين غير او مستقلا هيچ گونه آگاهى از غيب ندارند، و هر چه دارند از ناحيه خداست، با الطاف و عنايت اوست، و جنبه تبعى دارد.

2- اسرار غيب دو گونه است قسمتى مخصوص به خداست و هيچ كس جز او نمى‌‏داند مانند قيام قيامت، و امورى از قبيل آن، و قسمتى از آن را به انبياء و اولياء مى‏‌آموزد.

3- راه ديگر اين كه خداوند بالفعل از همه اسرار غيب آگاه است، ولى انبيا و اوليا ممكن است بالفعل بسيارى از اسرار غيب را ندانند، اما هنگامى كه اراده كنند خداوند به آنها تعليم مى‌‏دهد، و البته اين اراده نيز با اذن و رضاى خدا انجام مى‌‏گيرد. [8 ]          

نتیجه:   

با وجود این توضیحات واضح شد که اثبات علم غیب برای غیر خدا شرک نیست، چرا که شرک وقتی است که علم غیب ذاتی برای غیر خدا فرض شود، در حالی که ثابت کردیم که اثبات علم غیب برای غیر خدا به طور اکتسابی و به تعلیم الهی است

منابع:

 [1 ] سوره هود، آيه 123
 [2 ] سوره مائده، آیه 109
 [3 ] سوره جن، آيه 26
 [4 ] آل عمران آیه 49
 [5 ] انعام آیه 50
 [6 ] اعراف آیه 188
 [7 ] آل عمران آیه 44
 [8 ] برگزيده تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج‏5، ص: 308

تولیدی

دیدگاه‌ها

درود بر شما: يه مثال ساده ميزنم: من الان به شما ميگم فردا زلزله مياد و تهران زير و رو ميشه و شمام ميري مردم رو از اين خبر ناگوار آگاه ميكني، حالا سوالم اينه كه آيا مردم بايد بگويند شما علم غيب داريد ..!؟ شما فقط حامل خبر بودين از طرف من و هيچ علم غيبي نداشته و فقط من زودتر از موعد اتفاق به شما اطلاع دادم و پس علم غيب ميشه مختص خدا و محمد حامل پيام بوده و خودش چيزي رو نميدونسته..ياحق

آگاهی از زلزله که قرار است اتفاق بیفتد توسط دانشمند زلزله نگار پیش بینی شده که به واقعیت تبدیل میشود . وقوع زلزلزه برای مردم عام شهر ، غیب خواهد بود اما برای دانشمندیکه آگاهی دارد غیب نخواهد بود. چون علائم وقوع را میداند. هر اتفاق چنین خواهد بود که خداوند کمابیش برای انبیا و اولیا این علم را آموخته است.

فقط خداوند متعال علم غیب دارد و هیچ کس دیگر علم غیب ندارد حتی پیامبر . خدا اگر بخواهد اخباری از غیب را به پیامبرش بگوید از طریق وحی بر او نازل میکند اما به اهل بیت هیچ وحیی نازل نمیشود که انان را اگاه سازد پس اهل بیت علم غیب ندارند پیامبر هم علم غیب ندارد و علم غیب مختص خدا است .و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

وحی چند نوع است: نزول فرشته وحی، وحی قلبی و... توجه کنید که به امام، فرشته وحی نازل نمیشود. اما الهام قلبی میشود. همانطور که به مادر موسی (ع) هم وحی (الهام قلبی) شد.

میگن زیر کله خر سوره یاسین خواندن این قدر آیات آورد بازم میگی حتی پیامبران علم غیب نمی دانن

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.