بررسی مذهب فردوسی براساس متن شاهنامه

  • 1392/07/18 - 23:18
از مطالعه شاهنامه در می یابیم که فردوسی یک مسلمان و حتی یک شیعه متعصب بوده است. اندیشه توحیدی اسلام در رگهای شاهنامه جریان دارد و در جای جای آن مشاهده می شود و امکان ندارد شخصی با این افکار بلند و متعالی، مبلغ و مروج بت پرستی و خرافات منسوب به زرتشت باشد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از مطالعه شاهنامه در می یابیم که فردوسی یک مسلمان و حتی یک شیعه متعصب بوده است. اندیشه توحیدی اسلام در رگهای شاهنامه جریان دارد و در جای جای آن مشاهده می شود و امکان ندارد شخصی با این افکار بلند و متعالی، مبلغ و مروج خرافات منسوب به زرتشت باشد. برای این منظور تحقیق در شاهنامه بسیار ضروری است. برای تحقیق در شاهنامه دو کار ضروری است.
اول: نسخه شناسی و متن شناسی شاهنامه:
یعنی تحقیق در ابیات شاهنامه و ارائه یک متن انتقادی اصیل و معتبر که زوائد آن حذف شده باشد. این کار محتاج علومی است، از جمله:
1. آشنایی با زندگی فردوسی
2. آشنایی با ادبیات فارسی و تاریخ ادبیات
3. ذوق شعری لازم، و آشنایی با مذاق شعری فردوسی
این امر بسیار مهمی است. چرا که شاهنامه خود با آهنگ خاص و استواری و صلابت کم نظیر کلماتش ابیات نامناسب را بیان می کند. خواننده شاهنامه می تواند این امر را آن گاهی که فردوسی سخن دقیقی را بیان می کند به وضوح دریابد و خود فردوسی نیز به همین امر توجه داده است. خواننده وقتی شاهنامه را مطالعه می کند، آن گاه که به سخن دقیقی می رسد گویی در جاده خاکی افتاده است. لذا خود شاهنامه می تواند ابیات جعلی را مشخص کند اما این کافی نیست و به امور دیگر هم نیاز است.
4. احصاء و تحقیق در نسخه های شاهنامه
5. احصاء منابع شاهنامه
6. آشنایی با متون و تعلیمات اسلامی، مخصوصا آنهایی که در دسترس فردوسی بوده است.
7. آشنایی با فلاسفه و دانشمندان عصر فردوسی
8. اطلاع از تحقیقات شاهنامه پژوهان
9. آشنایی با متون قبل از اسلام، مخصوصا متون زرتشتی
این تحقیق احتمالا از عهده یک نفر خارج است و به تحقیقات گروهی نیاز دارد.

دوم: معنی شناسی و رمزگشایی شاهنامه:
با توجه به شخصیت فردوسی که دانشمند و حکیمی قدرتمند است، احتمالا او در اشعار خود رمز و رموزی بکار برده است، چنانکه رسم شعرای ایرانی بوده است. شبستری در تماشاگه راز به این رموز مانند می و مطرب و صنم و غیره اشاره نموده است. هم اکنون تحقیقات شاهنامه بیشتر ظاهر گرایانه است و حداکثر گفته می شود که فردوسی یافته های عصر خود را از متون زرتشتی و غیره به نظم کشیده است. ولی این صحیح نیست و ما فردوسی را فردی چنین سطحی نمی دانیم. شاهنامه نیز چنانکه خواهیم دید به همین دلالت دارد و او خود به این مطلب تصریح نموده است:
تو این دروغ و فســـانه مدان               برنگ فسون و بهانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد             دگر بر ره رمز و معنی برد
این دو بحث لازم و ملزوم یکدیگرند و از هم جدا نیستند. لکن در مقاله حاضر برآنیم در مسئله دوم اشاراتی داشته باشیم و از این طریق به هدف فردوسی در تدوین شاهنامه نزدیک شویم.
فعلا شاهنامه نسخه مسکو را اصل قرار می دهیم و تا وقتی نسخه جدیدی یافت نشود، آن را ملاک قضاوت خود می دهیم.
شاهنامه با توجه به محتوای خود به امور زیر دلالت دارد؛ دلالت های شاهنامه:
1. شیعه بودن فردوسی
2. تفکرات عالی فلسفی

در این مجال اولین دلالت شاهنامه یعنی شیعه بودن فردوسی را به بررسی می نشینیم و در فرصتی دیگر تفکرات عالی فلسفی او را پی خواهیم گرفت.
از مطالعه شاهنامه در می یابیم که فردوسی یک مسلمان و حتی یک شیعه متعصب بوده است. از جمله در مقدمه شاهنامه چنین می سراید:

ترا دانش و دين رهاند درست                    در رستگاري ببايدت جست
به گفتار پيغمبرت راه جوي                       دل از تيرگيها بدين آب شوي
چه گفت آن خداوند تنزيل و وحي             خداوند امر و خداوند نهي
که من شهر علمم عليم در ست                درست اين سخن قول پيغمبرست
کزيشان قوي شد به هر گونه دين              تو گويي دو گوشم پرآواز اوست
منم بنده‌ي اهل بيت نبي (ص)                 ستاينده‌ي خاک و پاي وصي
حکيم اين جهان را چو دريا نهاد                 برانگيخته موج ازو تندباد
چو هفتاد کشتي بر و ساخته                     همه بادبانها برافراخته
يکي پهن کشتي بسان عروس                     بياراسته همچو چشم خروس
محمد (ص) بدو اندرون با علي (ع)            همان اهل بيت نبي و ولي
خردمند کز دور دريا بديد                         کرانه نه پيدا و بن ناپديد
بدانست کو موج خواهد زدن                     کس از غرق بيرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبي و وصي                    شوم غرقه دارم دو يار وفي
همانا که باشد مرا دستگير                         خداوند تاج و لوا و سرير
خداوند جوي مي و انگبين                         همان چشمه‌ي شير و ماء معين
اگر چشم داري به ديگر سراي                    به نزد نبي و وصی گير جاي
گرت زين بد آيد گناه منست                      چنين است و اين دين و راه منست
بر اين زادم و هم برين بگذرم                      چنان دان که خاک پي حيدرم
هر آنکس که در جانش بغض عليست          ازو خوارتر در جهان زار کيست؟
نباشد جز از بي‌پدر [1] دشمنش                  که يزدان به آتش بسوزد تنش.[2]
یقینا از فردوسی با این افکار بلند و متعالی، تبلیغ و ترویج خرافات منسوب به زرتشت امکان ندارد. شاهنامه از مطالبی مانند می و موبد و آتشکده و غیره سخن گفته است، اگر این گونه ابیات از فردوسی باشد، آن ها را باید با رمز و راز دید. خود او می گوید و آگاهانه می گوید که این شاهنامه به ظاهر افسانه است ولی در حقیقت افسانه نیست و پر از رمز و راز است، ولی خواننده می خواهد که آن چه را خلاف عقل است به راه رمز و معنی برد:
تو این را دروغ و فسانه مدان                      برنگ فسون و بهانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد                      دگر بر ره رمــز و معنی برد.[3]
لذا روح شاهنامه توحیدی است و پیام آن هم پیام توحیدی و اسلامی است. هرگز نمی توان (بر خلاف ادعای برخی) در آنچه فردوسی می گوید تناسبی با خرافات قبل از اسلام پیدا کرد، همان خرافاتی که عامه مردم دور ریختند چه رسد به حکیمی چون فردوسی ؟!
اینگونه اظهارات چهره فردوسی را مخدوش جلوه می دهد و فرهنگ ایرانی را تخریب می کند. اندیشه توحیدی اسلام در رگهای شاهنامه جریان دارد و در جای جای آن مشاهده می شود. از آن جمله در آغاز شاهنامه می گوید:
به نام خداوند جان و خرد                  کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای                 خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر              فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست              نگارنده بر شده پیکرست
به بینندگان آفریننده را                       نبینی مرنجان دو بیننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه                     که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد          نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی                همان را گزیند که بیند همی
ستودن نداند کس او را چو هست        میان بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی         در اندیشه سخته کی گنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان                 ستود آفریننده را کی توان
به هستیش باید که خستو شوی           ز گفتار کار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه                 به ژرفی به فرمانش کردن نگاه.[4]
این مطالب تماما بر اساس اندیشه اسلامی است و کمترین نشانی از اندیشه های سست و خرافی منسوب به زرتشت در آن ها نمی توان دید.

 

 

پی نوشت:
[1]. حرام زاده
[2]. فردوسی، شاهنامه، گفتار اندر ستایش پیغمبر، ص 15
[3]. فردوسی، شاهنامه، گفتار اندر فراهم آوردن کتاب، ص 16
[4]. فردوسی، شاهنامه، آغاز کتاب، ص 7.
 

 

دیدگاه‌ها

چه جالب ! گویا اسمان به زمین امده و ما خبر نداشتیم ، باورهای زرتشت خرافی شد و احکام کمر به پایین اسلام و خزعبلات شیعی صحیح و عقلانی !«و اسمان دنیا را به چراغ های زینت دادیم و و ان[ستارگان] را برای پرتاب به سمت اجنه[جاسوس] افریدیم »{الملک5} ... ستارگانی که کوچک ترینشان[خورشید] 330هزار برابر زمین جرم دارند برای پرتاب به سمت اجنه جاسوس افریده شدند ! ادم باید چقدر هالو باشه که این خزعبلات رو باور کنه ؟ ﭼﻪ ﮔﻔﺖ ﺁﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻨﺰﻳﻞ ﻭ ﻭﺣﻲ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻣﺮ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻬﻲ /// تنزیل/وحی/ امر/ نهی ! چطور فردوسی که برای زنده کردن زبان پارسی شاهنامه رو سرود در یک بیت اینهمه لغت عربی استعمال میکند ؟ کل این اشعار مدح بزرگان اسلام + اشعار ستایش محمود غزنوی توسط اشخاصی چون «عیوقی» به شاهنامه افزوده شده اند ،در کامنت بعدی با دلیل اثبات میکنم این اشعار متعلق به پیروز پارسی نیست

نوزرتشتی !!!! بعید می دونم نوزرتشتی باشی !!!! یکم ! اگه چشاتو وا کنی می بینی که اسلام احکام کمر به بالا هم داره !!! گرچه شما زرتشتی ها فقط کمر به پایین رو می بینید !!! حتی در مواجهه با مادر و خواهر و دختر هم فقط از کمر به پایین ... !!!! درباره پرتاب اشیاء اسمانی به سمت اجنه !!! امیدوارم کارشناسان نظر بدن !!! ولی جالبه !! توی احمق حماقت خودت رو نقد می کنی و اسمش رو میذاری نقد قرآن ؟؟؟ قرآن گفته ستارگان رو پرت می کنیم ؟ فکر کنم وقتی بنگ مقدس زرتشت مصرف کردی و تو هپروت این چیزها رو دیدی !!! قرآن سوره حجر آیه 18 میگه شهاب سنگها رو به طرف جاسوسا پرت می کنیم !!! هرچیزی یه چهره مینوی داره و یه چهره جسمی !!! تو میتونی چهره ی مینوی رو نقد کنی ؟؟؟ اصلاً چیزی می فهمی ؟؟؟ نمی فهمی !!! اگه می فهمیدی به محارم خودتون تجاوز نمی کردید !!! فردوسی هیچ وقت زرتشتی نبود !! یعنی واقعاً آدم عاقل میتونه حامی تجاوز به محارم باشه ؟

با سلام و عرض ادب بسیار کوشیدند و کماکان می کوشند که لکه حتی نقطه ای سیاه بر تارک درخشان اسلام شیعه بیابند و تاکنون بجز دروغ و مشتی اباطیل هرگز نیافته و نخواهند یافت. اما دوست عزیز ما طبق رهنمودهای دین رحمت و حکمت اسلام عزیز به هیچ دین خدایی توهین نمی کنیم وگرنه کوس رسوایی خرافه گرایی در زرتشت خیلی وقت است به صدا درآمده است .

چه جالب ! گویا اسمان به زمین امده و ما خبر نداشتیم ، باورهای زرتشت خرافی شد و احکام کمر به پایین اسلام و خزعبلات شیعی صحیح و عقلانی !«و اسمان دنیا را به چراغ های زینت دادیم و و ان[ستارگان] را برای پرتاب به سمت اجنه[جاسوس] افریدیم »{الملک5} ... ستارگانی که کوچک ترینشان[خورشید] 330هزار برابر زمین جرم دارند برای پرتاب به سمت اجنه جاسوس افریده شدند ! ادم باید چقدر هالو باشه که این خزعبلات رو باور کنه ؟ ﭼﻪ ﮔﻔﺖ ﺁﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻨﺰﻳﻞ ﻭ ﻭﺣﻲ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻣﺮ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻬﻲ /// تنزیل/وحی/ امر/ نهی ! چطور فردوسی که برای زنده کردن زبان پارسی شاهنامه رو سرود در یک بیت اینهمه لغت عربی استعمال میکند ؟ کل این اشعار مدح بزرگان اسلام + اشعار ستایش محمود غزنوی توسط اشخاصی چون «عیوقی» به شاهنامه افزوده شده اند ،در کامنت بعدی با دلیل اثبات میکنم این اشعار متعلق به پیروز پارسی نیست

اشعار مذکور که سند قرار دادید و بیش از 80 درصدشونو لغات عربی تشکیل میداد به هیچ وجه متعلق به فردوسی نیست ! این اشعار که در متن اصلی شاهنامه نیستند و جز محلقات و هجویات هستند مربوط به دوران صفویان و افزوده به دست شیعیان است ! صفویان در ان دوران با هرگونه شعر و شاعری مبارزه میکردند و هرکس قصد سرودن شعر ملی داشت باید به هند میگریخت و حتی سبک هندی ازین دوران شروع شد ، این جماعت با افزودن این اشعار که هیچ تناسبی با متن اصلی شاهنامه ندارد قصد داشتند مانع از نابودی شاهنانه و شعر شوند ...این جمله معروف شیعه که میگوید : که من شهر علمم علی ام در است... را هم به عقاید فردوسی چسباندند که اینگونه قصد داشتند اورا رافضی جلوه دهند ... این که میگید منظور فردوسی از موبد و اتشکده ... چیز دیگری بوده یاوه ای بیش نیست ! مقالت بیشتر شبیه به یه شوخی بود کوچول

عجب دلیل محکمی !!!! یاد اون شیرین ابله افتادم !!! که مثل تو تناقض گویی می کرد !!! میگفت من خدا را قبول ندارم ولی خودشو به خاطر زرتشت پاره می کرد !!! بگذریم ! شما که شیرین نیستی ! ببین ! میگی صفویان تو اون دوره با شعر مخالف بودن !!! در حالیکه در دوره صفویه شاعران زیادی بودن. پس صفویان با شعر مخالف نبودن ! ولی پادشاه هند از شعر بیشتر خوشش میومد خیلی ها رفتن هند . نیازی هم نبود که شاهنامه رو تغییر بدن ! اصلاً شاهنامه نسخه هند رو چی میگی ؟ اون رو مسلمونها عوضش کردن ؟ اونجا که مسلمونها قدرتی نداشتن. تناقضی که توحرفات هست اینه که میگی صفویه با شعر مخالف بودن و شاعران هم گذاشتن رفتن هند ! بعد میگی این جماعت با افزودن این اشعار که هیچ تناسبی با متن اصلی شاهنامه ندارد قصد داشتند مانع از نابودی شاهنانه و شعر شوند !! وقتی رفتن هند چرا باید با تغییر اشعار اون مانع نابودیش بشن ؟ مه تو هند هم شاهنامه در معرض نابودی بود ؟؟؟؟ بنگی مزخرف نگو اینقدر !

از پیامبر اسلام روایت است : هرگاه مگسی در ظرف اب یا غدایتان افتاد ان را غوطه دهید (در اب هم بزنید) سپس ان را دور بیندازید ، چون در یک بالش شفا و در بال دیگرش مرض است[صحیح بخاری:3320] _____ طبیعیه که در ان دوران در شبه جزیره حجاز تنها خوراک مگس ها مدفوعات انسانی و حیوانی بوده است ، برای من خیلی عجیبه که چطور پیامبر اسلام و پیروانش مگس های فضله خوار رو در اب و غذایشان حل میکردند ؟ شما هم بکنید ! به هرحال فرمایش پیامبر خداست !!!

شیرین !!! باز هم حرف مفت زدی ؟ صحیح بخاری چه ربطی به ما داره ؟ مال سنی هاست ! تازه بهتر از آدم خواریه !!!! دستتم درد نکنه ! کلب خندیدم از این حرف سنی ها ! از حرف ابوهریره !!! فرمایش پیامبر نیست ! فرمایش ابوهریره است !!! این نشون میده ابوهریره از شما هم فمیده تر بود ! چون حداقل ادرار گاو+ خاکستر تو دهن زنش نمی ریخت !

نظرتون راجع به این شعر چیه کی توان با شیعه گفتن از عمر کی توان بربط زدن در گوش کر حالا من بقیه شو نمیگم که ناراحت نشی

سلام جناب بنیامین. این بیت از مولوی است. نه از فردوسی. سپاس

شیرین ! میگی چون تو اشعار کلمات عربی هست پس مال فردوسی نیست و جعلیه !!! میگم خود فردوسی رو میخای انکار کنی ؟ نه بیا انکارش کن ! چون اسم و رسم فردوسی همه ش عربی بود !

شیرین !!! شاهنامه چاپ مسکو بر اساس قدیمی ترین نسخه شاهنامه موجود در جهان بوده که در موزه لندن نگهداری می شد و مربوط به تاریخ 675 قمری بوده ! یعنی 2 - 3 قرن قبل از صفویه !!! و از نسخه دست نویس كهن مربوط به سال 733 قمری 190 سال قبل از صفویه (دست نویس موزه ی لنینگراد) و دست نویس 849 قمری (دست نویس دیگری در لنینگراد) استفاده کردند!!! اینها همه ش مال قبل از صفویه است !!! پس نگو شیعه این اشعار رو اضافه کرده !!! هر جا خوشتون نیاد انگ الحاقی بهش می زنین ؟ اینا همه ش اثر بنگه

اگر چشم داري به ديگر سراي / به نزد نبي و وصی گير جاي / گرت زين بد آيد گناه منست / چنين است و اين دين و راه منست / بر اين زادم و هم برين بگذرم/ چنان دان که خاک پي حيدرم / هر آنکس که در جانش بغض عليست / ازو خوارتر در جهان زار کيست؟ / نباشد جز از بي‌پدر دشمنش / که يزدان به آتش بسوزد تنش

چه عجب کدوم اسم فردوسی عربی بود ؟ اسم اصلی ایشون »پیروز پارسی« بود ! لقب ایشون فردوسی یا پردیسی بود که اینهم پارسیه ! کدوم اسم ایشون عربیه ؟ خنگول این اشعار چرت و پرت جز شاهنامه نیست و در شاهنامه چاپ مسکو هم نیست بلکه در قسمت هجویات و محلقات قرار گرفتن !

شیرین ماله کش ! دلیلت واسه الحاقی بودن این اشعار چیه ؟ دلیل داری ؟ یا مث همیشه داری حرف مفت می زنی ؟ چشا تو وا کن تو نسخه چاپ مسکو این شعرها هست !!!! اولش که گفتی صفویه تحرفش کردن ! بعد بهت گفتم نسخه مسکو مال قبل صفویه است ! تو اروپا هم بوده ! صفویه نمی تونستن بهش دست بزنن ! حالا که دستت رو شده میگی اینم اشعار الحاقی هستن ؟؟؟؟؟ میخای بگی فردوسی زرتشتی بود ؟؟

نوزرتشتی !!! اگه به جای تولید دی اکسید کرین یه خورده فکر کنی و مغرتو به کار بندازی این همه با مشکل روبرو نمی شی !

با سلام وعرض ادب مباحث عنوان شده بسیار عالی است ،اگه با احترام متقابل بیان شود

به نظر من با ادب با هم صحبت کنید چون معلومه که هر دوتون با سوادید و نظر هر کس محترمه چون برای کسب اطلاعات زحمت کشیدید. ان شالله خدا به همه توفیق تحقیق وتفحص را بدهد و در راه راست قدم برداریم .

وااااااااااا!!!!!!!!چون اهل بیت رو مدح کرده شیعه بوده؟؟!!مگه اهل سنت اهل بیت رو دوست ندارن؟باید یه حرفی ازش میاوردی که خلاف عقاید اهل سنت میبود!فردوسی سنی بوده وشکی نیست ودیگه این بحثارو ادامه ندیم بهتره چون یه وقت دیدی عربا اومدن ادعا کردن فردوسی عرب بوده.پس بیایم به ایرانی بودنش افتخارکنیم

جناب نوزرتشی همین ایاتی که شما نفد کردید همه ازنظرعلمی ثابت شده ند و روز به روز به این معجزات اضافه میشه برای همینه که قران همیشه تازگی داره

شافعی هم کلی ازین شعرا داره مورد اهل بیت اما شیع نبوده: یا آل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن انزله یکفیکم من عظیم الفخر انکم من لم یصل علیکم لا صلاة له «ای خاندان رسول خدا، محبت و دوستی شما از طرف خداوند واجب شده و این فریضه ای است که در قرآن نازل فرموده است . (3) همین افتخار بزرگ برای شما بس که هر کس بر شما صلوات نفرستد نمازش، باطل است . ذا نحن فضلنا علیا فاننا روافض بالتفضیل عند ذوی الجهل «هنگامی که ما علی علیه السلام را بر دیگران برتری دادیم، نزد افراد نادان، ما رافضی قلمداد می شویم

سلام در مورد حدیث مگس من کتابی خواندم که این حدیث را از نظر علمی ثابت کرده بود. توی ابنترنت موجوده بچه ها

امروز پزشکان روسیه تلاش می کنند تا درمان جدید با مگس را توسعه دهند؛ زیرا ‏دریافتند که مگس حاوی مواد زیادی است که بیشتر از داروهای سنتی و قدیمی به شفا و ‏درمان بیماریها کمک می کند . آنها می گویند که این درمان جدید در دنیای پزشکی ‏انقلابی به پا خواهد کرد.‏ بنابراین ما دو حقیقت علمی داریم:‏ ‏1- سطح خارجی مگس حاوی پادزهرهایی است که میکروبها و ویروسها را از بین می ‏برد.‏ ‏2- بهترین شیوه برای آزادسازی این پادزهرها فروبردن مگس در مایعات است.

کاش روزی برسد که جنگ و درگیری بر سر ادیان پایان یابد هم زرتشتیان و هم مسلمانان و هم همه پیروان ادیان الهی به این درک برسند که همه ادیان برای آشنایی آدمی با معنویت آمدند . اما البته در زمان ها و شرایط متفاوت ... و به این دلیل است که با هم تفاوت دارند و نه چیز دیگری. کاش .... کاش پیروان واقعی ادیان ....... احترام و عشق را به هم روا دارند . نه چنین توهین هایی را آمین و به امید آن روز

حماقت انسان دین را آفرید و دین حماقت انسان را جاودانه کرد.( کارل مارکس) من مارکسیسم نیستم و فرض کنید که بی دین ... شما که دم از دین می زنید میشه بگید دین کارش چیه؟ جز ایجاد و گسترش ارزشهای اخلاقی و نادان و خرافاتی بار آوردن بشر برای سوء استفاده عده ای خاص... شما که بر اساس نادانی و تعصب، حتی اخلاق مدار ادیانتان هم نیستید. تا زمانی که تعصب کورتان را کنار نگذاشته اید هرگز نمی توانید به حقیقت برسید. باید به دنبال حقیقت باشید نه آن چیزی که دوست دارید به اجبار رنگ حقیقت گیرد. من یاد آقای مطهری و دکتر بازرگان افتادم. با اینکه هر کدام بر اصول خودشان پایبند بودند، اما توانایی پذیرش دیدگاه مخالف را داشتند و چه بسا که بنیاد تفکر چند ده ساله شان تغییر می یافت. تبادل آراء و ابراز نظر و گفتگو زمانی مفید است که هدف دو طرف رسیدن به حقیقت باشد. و ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو(شما) می روی(د) به ترکستان است

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی که خورشید بعد از رسولان مه نتابید بر کس ز بوبکر به ** عمر کرد اسلام را آشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار ** پس از هر دو آن بود عثمان گزین خداوند شرم و خداوند دین چهارم علی بود و جفت بتول که او را به خوبی ستاید رسول صحابان او جمله اخیر بودنند همه هر یکی همچو اختر بودنند ولیکن ازیشان چهار آمدند که در دین حق پایدار آمدند ابوبکر صدیق شیخ عتیق که بد روز و شب مصطفی را رفیق پس از وی عمر بد که قیصر به روم ز سهمش نیاراست خفتن به بوم سیمین عثمان دین دار بود که شرم و حیا زو پدیدار بود چهارم علی ابن عم رسول سر شیرمردان و جفت بتول از آزار این چار، دل را بتاب که آزارشان دوزغ آرد به تاب..

با تشکر از شما بابت نقل اشعار حضرت فردوسی در مورد خلفای راشدین باید خدمت دوستانی که بدون هیچ مدرکی ادعای شیعه بودن فردوسی را دارند عرض کرد که اولا سرودن شعر در وصف اهل بیت و به خصوص امیرالمومنین علی (ع) مختص شیعه نیست و نبوده و مواردی بسیار بالاتر از اینها منسوب به مثلا امام شافعی که یکی از ائمه فقهی اهل سنت است نقل شده است. ولی سرودن اشعاری در وصف خلفای راشدین با توجه به ضدیتی که در ادبیات شیعه با آنها وجود دارد قابل باورکردن نیست. بنابراین فردوسی به خاطر اشعار وصف اهل بیت، شیعه نمی شود ولی به خاطر اشعار وصف اصحاب و خلفای راشدین، اهل سنت می شود. ثانیا اساس ادعا باطل است چون بخشی از آن اشعار که خاص به وصف علی ابن ابیطالب پرداخته است جزء ملحقاتی که است که مدرکی معتبری مبنی بر وجود آنها در شاهنامه وجود ندارد. ثالثا فردوسی قصد زنده کردن زبان فارسی را داشته است و این یعنی در تعارض بودن با زبان عربی (حداقل تاحدی) و نمی توان انتظار داشت از چنین فردی، اشعار زیادی در وصف بزرگان عرب داشته باشد. حداکثر اظهار لطفش همان دو سه بیت مربوط به وصف خلفای راشدین است.

سلام گرامي؛ اينكه فرموديد شعر گفتن در وصف علي (ع) دال بر شيعه بودن فردوسي نيست، عارضم كه از ديد شما اين عبارت دال بر شيعه بودن كسي نيست؟ محمد بدو اندرون با على *‌ همان اهل بيت نبى و ولى‏ ... بدل گفت اگر با نبى و وصى * شوم غرقه دارم دو يار وفي‏ ... اگر چشم دارى بديگر سراى * بنزد نبى و على گير جاى‏ ... گرت زين بد آيد گناه منست *‌چنين است و اين دين و راه منست‏ ... به راستي آيا بيتي از شاهنامه سراغ داريد كه ابوبكر و عمر را وصي ناميده باشد ؟ اما اينكه گفتيد «بخشی از آن اشعار که خاص به وصف علی ابن ابیطالب پرداخته است جزء ملحقاتی که است که مدرکی معتبری مبنی بر وجود آنها در شاهنامه وجود ندارد» چگونه است كه ابيات ادعايي مربوط به ابوبكر و عمر (كه ملحق بودن آن يقيني است) را دليل بر سخن خود گرفته ايد؟ ليكن ابيات ثناي علي (ع) را خير ؟ مقاله مذهب فردوسي را در دانشنامه ايرانيكا را بخوانيد. مسئول آن دانشنامه (بزرگترين دانشنامه فرهنگ و تاريخ و ادبيات ايران) مسلمان نيست. آنجا اسنادي از اديبان و تاريخ دانان شرقيها و غربيها ارائه كرده است كه همگي بر شيعه بودن فردوسي تصريح كرده اند. سپاس

با سلام. زوجیت بتول سلام علیها با علی علیه السلام در شعر فردوسی امده است. و این افتخار از عقاید شیعه می باشد.(چهارم علی بود جفت بتول**که او را به خوبی ستاید رسول). همچنین در مورد ابوبکر و عمر و عثمان برای هر کدام یک بیت و لی شعر تا انتها خاص حضرت زهرا سلام علیها و علی علیه السلام واهل بیت علیهم السلام و عقاید شیعی می باشد.

والا تا جایی که من میدونم فردوسی که کتابش حول محور رستمه ورستم بابت تغییر دین اسفندیار به زرتشتی خیلی ناراحت میشه در جنگی که بین اونها پیش میاد بهش اشاره میکنه حتی اگه فردوسی مسلمان نبوده باشه مطمئن باش زرتشتی هم نیس والا دین خودشو زیر سوال نمی برد در ضمن اگه آیین زرتشت خوب بود مردم ازش زده نمیشدن که برن مسلمان بشن یکم در مورد دینی که قبول کردی فکر کن این دین به اختلاف طبقاتی خیلی دامن میزنه

ایرانی ها زرتشتی بودند چندین بار در طول تاریخ از رومیان شکست خوردند .دین رسمی رومیان مسیحیت بود ولی چونکه کتاب انجیل به دست یهودیان بسیار تحریف شده بود ایرانیان نپذیرفتند ولی با دیدن حقایق اسلام روح حقیقت طلبی ایرانیان با آغوش باز اسلام را پذیرفت . هیچ وقت با اجبار نمیتوان دین کسی را تغییر داد. اجبار اثر عکس دارد. ظهور دانشمندان و شعرا بعد از اسلام آنقدر زیاد است که اصلا با قبل از اسلام قابل مقایسه نیست اینها همه جای بسی تفکر دارد

دوستی نوزرتشتی که ادعا می کنن احکام اسلام همه از کمر به پایین هست بفرمایند توی کدوم دین به قدر ی مسایل جنسی بی حد و حصر بود که افراد با خواهر و مادر خودشون ازدواج می کردند که نمونه اش ازدواج بهمن و کتابون در شاهنامه است الحمد لله که اسلام این رسم زشت و کریه رو همراه بسیاری از رسوم خرافات به جا مونده از ادیان بدوی مثل دین زرتشتی از میان برداشت.

من در حدی نیستم که بخوام نظر بدم فردوسی شیعه بود یا نه ولی این شعر که پر از کلمات عربی هست از فردوسی نیست در اشعار فردوسی غالبا کلمات فارسی اصیل به کار برده شده و به ندرت عربی دیده میشه

نادان را از هر سو نوشتم نادان بود تازی پرستان نادان /کی بشه ریشتون کنده بشه از ایران

واقعاً که نادان را از هر سو بنویسیم و بخوانیم، نادان است. جناب علیه خود به خوبی اعتراف کردید. به هر حال عرب و عجم در کنار هم زندگی میکنند و به کورش چشم صهیونیسم و یهودپرستان، هیچ یک دیگری را نابود نمیکنند. اما نابودی صهیونیسم و یهودپرستان نزدیک است.

بنده دانشجوی ادبیات فارسی دانشگاه تهرانم،بزرگترین اساتیدمان با تحلیل ومنطق وبااستناد به قدیمیترین اسناد ثابت کردند که فردوسی شیعه اسماعیلی بوده،لطفا دست از تعصب بردارید،من مسلمانم ودرعین حالحال عاشق ایران ودین زرتشتزرتشت وفرهنگ وتمدنم هستم

اینا میگن هاوکینگ و انشتین و هیتلر هم شیعه بود و شیعه دوست دیگه وای به حال اساطیر ایرانی ک مردم شناختی ازشون ندارن ! باشه شیعه بود!!

عجب ادعای پوچ و بی اساسی! اگه کسی هیتلر رو شیعه بدونه، از دشمنان شیعه است.

سلام. چرا این بیت در مقاله قافیه نداره؟! الحاقی نیست؟! کزيشان قوي شد به هر گونه دين تو گويي دو گوشم پرآواز اوست

چقدر جالب که شعر فردوسی در باره خلفای راشدین رو در نظر نگرفتید ، خورشید بعد از رسولان مه. نتابید جز زبوبکر به . عمر کرد اسلام را آشکار ، بیاراست گیتی چو باغ بهار ، سومی عثمان هست ...... ، بعد منم ترین استدلالات هم اینکه چون از اهل بیت گفته . خب مگه سنی ها واسه اهل بیت احترام قائل نبودن ؟

سلام. اولاً این اشعار در مدح بوبکر و عمّر و عثمان، الحاقی هست و در خیلی از نسخه ها وجود نداره. ثانیاً شیعه بودن فردوسی فقط از شاهنامه به دست نمیاد. بلکه گزارش های تاریخی هم گویای این هست که شیعه بوده است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.