نکته اول: اصل وجود امام زمان در کتب مورد قبول وهابیون. البانی که وهابیون از او به بخاری زمان تعبیر می‌کنند، در کلامی این چنین می‌گوید: «مثل اين‌ها همانند کسانی است که عقيده نزول عيسی (عليه السلام) در آخر الزمان را -که احاديث صحيح در مورد آن به تواتر رسيده است- منکر می‌شوند... و مطمئناً و قطعاً می‌گويم که هر کس عقيده مهدی (عليه السلام) را منکر شود، آن را نيز منکر می‌گردد و برخی از آنها نيز اين عقيده را ناخواسته (بر اثر لغزش) بيان کرده اند و مَثَل تمامی اين گروه منکر (منکرین خروج مهدی عليه السلام) در نزد من همانند کسی است که اولوهيت خداوند متعال را انکار نمايد همانند ادعای برخی از فراعنه. پس آيا پند گيرنده‌ای هست؟»[1]
همانطور که در این کلام می‌بینید، البانی می‌گوید که انکار امام زمان (علیه السلام) مانند انکار الوهیت خداست. پس باید از وهابیون سوال کرد که به چه دلیلی وجود امام را انکار می‌کنید؟ آیا گفتار بخاری زمان برای شما بی‌ارزش شده است؟
در صحیح مسلم، جابر از رسول خدا روایت می‌کند: «پیوسته تا قیامت طایفه ای از امت من برای حاکمیت حق مبارزه می‌کنند و مورد تاییدند تا این که عیسی بن مریم نازل می شود و امیر مسلمانان حق طلب به او می گوید: پیش بایست تا نماز بگذاریم و عیسی مسيح گوید: نه، بعضی از شما باید بر بعض دیگر امامت کند و این کرامتی است از جانب خدا که نصیب شما امت شده است.»[2]
نکته دوم: اما وهابی می‌گفت چرا امام زمان ظهور نمی‌کند، با این‌که  این قدر ظلم و جنایت در زمین فراگیر شده است؟ باید گفت که در صورت قبول این گفتار بدون تحقیق، همین انتقاد هم نسبت به خدا جاری است، چرا که با وجود خدا هم این همه ظلم و جنایت وجود دارد.
ثانیا: خداوند انسان را آفریده است تا مراحل تکامل را طی کند و فرصت رسیدن به تکامل را از هیچ کس حتّی گنهکاران و کافران دریغ نکرد. لذا فرصت آفریده شدن را به همه عطا فرمود تا اتمام حجّتی بر همگان کرده باشد. از آنجا که در رسیدن به تکامل گریزی از اختیار نیست، خداوند به تمام انسان‌ها فرصت انتخاب عطا فرمود تا خود مسیر خویش را انتخاب کرده و خوب یا بد را برگزینند.
لازمه این اختیار و حقّ انتخاب، این است که عدّه‌ای به میل خود به نافرمانی روی آورند و از معصیت کاران گردند. بنابراین نمی‌توان گفت که چرا امام زمان جلو جنایات را نمی‌گیرد. به تعبیر دیگر: اگر امام زمان جلوی این کشتار را بگیرید، دیگر اختیار بنگان بی‌معنا خواهد بود.
نکته سوم: اما در روایات شیعه به فلسفه غیبت امام زمان اشاره شده است. در روایات یکی از علت‌های غیبت امام زمان آزمایش مردم ذکر شده است. «یکى از سنت‌هاى مهم الهى آزمایش بندگان و انتخاب صالحان و گزینش پاکان است. غیبت مهدی(علیه السلام) عامل مهم آزمایش است؛ زیرا گروهى ایمان استوارى ندارند و نسبت به امام بدبین شده و چنین مى‌پندارند که اگر امام زمانى وجود دارد، پس چرا ظهور نمى‌کند و غیب او طولانى است؟ از امام علی(علیه السلام) نقل شده است که حضرت دلیل غیبت را غربال انسان‌هاى صالح از گمراه و دانا از نادان مى‌داند.»[3]

پی‌نوشت:

[1]. البانی، سلسله الاحاديث الصحيحه آلباني ج4 ص 43، مکتبه المعارف. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. مسلم، صحیح مسلم ج 1 ص 137، الناشر : دار إحياء التراث العربي، بيروت، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي.( لا تزال طائفة من أمتي يقاتلون على الحق ظاهرين إلى يوم القيامة قال فينزل عيسى بن مريم صلى الله عليه وسلم فيقول أميرهم تعال صل لنا فيقول لا ان بعضكم على بعض امراء تكرمة الله هذه الأمة)
[3]. ابن بابویه، کمال الدین، ج 2، ص 158.ترجمه كمره ‏اى‏، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، 1377.