پرسش و پاسخ

05/12/1396 - 12:14

یکی از استدلال های محکم و همیشگی ما در مقابل اهل سنت در طول هزار سال این است که؛ منصبی مانند خلافت پیامبر و امامت امت، منصبی الاهی است و تنها شارع و وحی الاهی است که می تواند مصداق آن را تعیین کند، اما آنان به همین واقعه اتفاق افتاده استناد می کنند و اجماع چندین نفر را برای احراز این پست و مقام الاهی و حساس، کافی می دانند!

05/12/1396 - 12:03

بر اساس تصریح برخی از فقهای بزرگ شیعه، اصل ولایت فقیه، مورد اتفاق یا حداقل از نظرات پذیرفته شده توسط اکثریت قریب به اتفاق فقیهان شیعه می باشد و عمده اختلاف ها که آن هم عمدتا مربوط به سده های اخیر است، در حدود اختیارات ولی فقیه و چگونگی اثبات آن است.

05/12/1396 - 11:40

شیخ ابوالصلاح حلبى از شاگردان سید مرتضى و شیخ طوسى است. وی در کتاب «الکافى» فصلى را به مسئله ولایت اختصاص داده و از آن به «تنفیذ الاحکام»؛ یعنى اجراى احکام، یاد کرده است. او می‌گوید: «اجراى احکام شرعى و حکم بر طبق تعبد به آنها از واجبات امامان معصوم(ع) و مختص به آنهاست، نه اشخاص دیگرى که آن بزرگان صلاحیت‏شان را براى این امور نپذیرفته‌‏اند».

05/12/1396 - 11:24

ولى فقیه در برابر قانون اساسى تعهد داده است. و علاوه بر تعهد الهى خود به اجراى احکام اسلام، با پذیرش منصب ولایت در مجراى قانون اساسى، تعهدى نسبت به قانون اساسى دارد. آنجایى که این تعهد، لازم (نه جایز) و بدون حق فسخ است، تعهدى مضاعف براى او محسوب مى‌‏شود و تخلف او از قانون اساسى، باعث خروج او از عدالت و در نتیجه سلب او از ولایت مى‏‌گردد.

05/12/1396 - 11:07

عقل حکم می‌کند که در رأس یک حکومت اعتقادى و آرمانى، باید شخصى قرار بگیرد که از آرمان آگاهى دارد و در شریعت اسلام، که آیین، احکام و قوانین الهى است، مصداق چنین شخصى فقیهان هستند.

05/12/1396 - 10:50

با توجه به دلایل ادله ولایت فقیه، از دیدگاه شیعه، ولایت فقیه در عصر غیبت ادامه‏ ولایت امامان معصوم‏ (ع) است، همان گونه که ولایت آنها در امتداد ولایت نبى اکرم‏ (ص) قرار دارد و حاصل آن، اعتقاد به این نکته است که در رأس جامعه اسلامى و در مقام مدیریت کلان آن باید یک اسلام شناس قرار گیرد که اگر معصوم‏ (ع) حضور داشت، شخص او و اگر نبود، فقیهان این مسئولیت را بر عهده خواهند داشت.

05/11/1396 - 20:33

مقصود از کلمه نصب در عبارت «نصب الهی ولی فقیه»؛ یعنی شارع مقدّس ولی فقیه را به عنوان ولی و زمامدار امور جامعه اسلامی برمی گزیند.

05/11/1396 - 20:29

فقیه بر امت به عنوان مدیرى که مجموعه حرکت جامعه را به سوى آرمان‌هاى اسلامى سوق می‌دهد، ولایت دارد و در واقع، «ولایت» تجلّى همان مدیریت دینى است.

05/11/1396 - 19:13

تکرار یاس و ناامیدی و ترسیم جهان تاریک در داستان‌های پائولو کوئلیو این احتمال را شدت می‌دهد که وی در صدد تثبیت این تفکر در بین مخاطبینش است. وی همچنین قاعده جبر را برای هستی صادق می‌داند و معتقد است که قوای خیر که از ناحیه‌ی خداوند است در مقابل نیروهای شر ناتوان و ناکارآمد است.

05/11/1396 - 15:43

فرقه‌ی بهائیت در تبلیغاتش خود را یگانه منادی برابری انسان‌ها معرفی می‌کند. این در حالیست که آتش تند بیت‌العدل، تنها برای حمایت از بهائیان ایران شعله می‌کشد و مسلمانان مظلوم در سراسر عالم برایش اهمیّتی ندارد! شاید پاسخ این تناقض گفتاری رفتاری بهائیت را بتوان در خارج کردن غیربهائیان از دایره‌ی انسانیت، توسط پیشوایان بهائی جستجو نمود.

05/09/1396 - 10:24

یکی از کانال‌های تبلیغی بهائی، پس از ذکر مصادیق کافر (شرک به خدا، انکار رسالت و انکار ضروری دین) مدعی شد که بهائیان از آنان بری بوده و کافر و نجس نیستند. اما با توجه به این‌که بهائیان به ربوبیت پیامبرخوانده‌ی خود اذعان دارند و خاتمیت پیامبر اسلام را قبول ندارند و معاد موعود ادیان را منکرند؛ هیچ شکی در کفر و نجاست آنان باقی نمی‌ماند.

05/05/1396 - 12:07

اخیراً شاهد آنیم که تشکیلات بهائیت، با دعوت از بهائیان به نامه‌نگاری به رئیس جمهوری ایران، از وی درخواست آزادی عمل بیشتر برای بهائیت در ایران کرده است. گویا بهائیت با توجه به آزادی بی‌حد و حصری که در دولت اصلاحات خاتمی داشت، اکنون خیال خام تکرار همان روزهای طلایی را در دولت اصلاح‌طلب دکتر روحانی در سر می‌پروراند.

05/04/1396 - 13:05

امام خمینی ملیت را در صورتی می پذیرد که در سایه تعالیم اسلام باشد؛ بر همین اساس ایشان دفاع از میهن را از واجبات می داند و همواره بر حفظ و یک پارچگی آن تأکید می کردند:« ما ملت را و فداکاری در راه میهن را در سایه اسلام می پذیریم. ما ملیت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم و ملت، ملت ایران است، برای ملت ایران هم، همه جور فداکاری می کنیم، اما در سایه اسلام، نه اینکه همه اش ملیت و همه اش گبریت.

05/03/1396 - 22:59

آیا اگر در موردی، یک سخن صد در صد راست و درستی که به یک جنایت کار حرفه ای گفته شده و منجر به کشته شدن فرد کاملا بی گناهی شود، شما و یا هر عاقل دیگری آن را تأیید خواهید کرد؟! آیا اگر با گفتن سخن راستی، بنیاد یک خانواده از هم پاشیده شود، حتی اگر در مورد آن از شما پرسشی به عمل آید، پاسخ صحیح را بر زبان خواهید آورد و آن خانواده را نابود خواهید کرد؟!

صفحه‌ها